نمایندگان طرف های درگیر و جامعه مدنی افغانستان در شهر دوحه، پایتخت قطر،بتاریخ ۱۶ و۱۷ سرطان ۱۳۹۸ باهم دیدار کردند. همه اشتراک کنندگان، به دلیل امتناع طالبان از مذاکرات مستقیم با دولت افغانستان، “براساس ظرفیت های شخصی خود” اشتراک نموده اند. کنفرانس که در پشت درهای بسته برگزار گردیده بود با قطعنامه مشترک پایان یافت. توماس روتیک یکی از روءسای شبکه تحلیلگران افغانستان نگاهی به محتوا و اسناد این کنفرانس بویژه در حالیکه مذاکرات میان طالبان و امریکا جریان دارد، پرداخته است. او باورمند است که اشتراک کنندگان طرزعمل و موارد ممکن برای مذاکرات بین الافغانی صلح ارائه نموده اند اما تعدادی از موضوعاتی که جامانده است، منعکس کننده بحث هایی است که تاهنوز به آن پرداخته نشده است.
در پایان کنفرانس دو روزه که در ابتدا “گفتگوی بین الافغانی” نام گذاری گردیده بود اما از سوی شرکت کنندگان به کنفرانس بین الافغانی صلح” تغیر نام نمود، تحایفی از جانب ملا برادر، معاون سیاسی تحریک طالبان برای اشتراک کنندگان سپرده شد. پرویز شمال، مسوول بخش خبر تلویزیون طلوع نیور( و رئیس اش لطف الله نجفی زاده که در میان شرکت کنندگان بودند) عکس هایی را منتشر نمودند که شرکت کنندگان را با بسته های هدیه از یک مرکز خرید قطری نشان می دهند، هدایا شامل خرما وعطر برای مردان و چادر و جای نماز برای زنان است.
اینها، تحایف معناداری بود. اشتراک کنندگان زن از کابل در یک گزارش اظهار نمودند آنها از اعضای طالبان در جریان کنفرانس در دهلیز پرسیدند آیا چادر بعنوان حجاب اسلامی به جای چادری برای آنها پذیرفتنی است. به آنها گفته شد بلی درست است و با دریافت تحایف، یک بار دیگر پاسخ مثبت دریافت نمودند.
کی ها در این کنفرانس اشتراک کرده بودند؟
این کنفرانس نمایندگان دولت افغانستان، اپوزیسیون، رسانه ها و فعالان جامعه مدنی را با طالبان گردهم آورده بود. همه بر اساس “ظرفیت های شخصی شان” دعوت شده بودند، زیرا طالبان دولت افغانستان را به رسمیت نمی شناشند و گفتگوهای رسمی با حکومت افغانستان را رد می نمایند. فهرست اشتراک کنندگان به طور رسمی منتشر نگردید، اما بسیار زود به رسانه های اجتماعی درز نمود.
این فهرست شامل ۶۲ تن از افغانها می گردد. از این جمع، ۱۷ تن اعضای طالبان، دیگران همه با طیاره ای که دولت آلمان چارتر کرده بود، از کابل در کنفرانس اشتراک نمودند. ۱۱ تن از این نمایندگان را زنان تشکیل می دادند، هرچند از جانب طالبان هیچ نماینده زن حضور نداشت. ( فهرست کامل اشتراک کنندگان ضمیمه این گزارش است).
قبل از کنفرانس، توافق براین شد تا هیچ یک از متصدیان وزارتخانه ها، مامورین بلند رتبه اسبق و نامزدان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۸ دعوت نگردد. بنابراین، حنیف اتمر، داکتر عبدالله، یونس قانونی، گلبدین حکمتیار، زلمی رسول و رئیس جمهور اشرف غنی مشمول این نشست نشدند. . در عین حال از جانب طالبان ملا برادر نیز در این نشست شرکت نداشت. (۱) برگزار کنندگان این کنفرانس اذعان داشتند که نشست را می خواهند از کمپاین انتخابات دور نگه دارند.
کنفرانس دوحه از نشست های قبلی که در ماه دلو ۱۳۹۷و جوزای ۱۳۹۸ در شهر مسکو برگزار شد و در آنها تعدادی از نامزدان انتخابات ریاست جمهوری و ملا برادر شرکت داشتند، متفاوت بود (گزارش قبلی شبکه تحلیلگران افغانستان را اینجا و اینجا مشاهده نمایید). در نشست های قبلی نمایندگان حکومت افغانستان یا دعوت نشدند و یا هم بدلیل اینکه به عنوان یک دولت دعوت نگریده بودند، شرکت نکردند. (۲)
در میان هیئت بلند رتبه دولت خانم شهرزاد اکبر، فعال مدنی و معاون پیشین شورای امنیت و رئیس کنونی کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان؛ احمد نادر نادری رئیس کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی و کمیشنر سابق کمیسیون حقوق بشر؛ و عبدالمتین بیگ رئیس ارگان های محل شامل بودند. این سه تن و جمع دیگری از نسل جدید و سیاست مداران مدرن و تحصیل کرده نمایندگی نمودند. از جانب شورای عالی صلح، نهادی که به طور رسمی مستقل اما اعضایش توسط رئیس جمهور منصوب می گردند و از سوی طالبان بی طرف پنداشته نمی شود، عطاالرحمان سلیم شرکت داشت.
برخی از شرکت کنندگان از کابل – متین بیگ فرزند مطلب بیگ فرمانده جبهه شمال مجاهدین افغان که ترور گردید، باتور دوستم فرزند عبدالرشید دوستم رهبر حزب جنبش ملی و خالد نور فرزند عطامحمد نور والی اسبق ولایت بلخ – به نمایندگی از نسل پدران خویش که رهبران نظامی جنگ های داخلی بودند، اشتراک کرده بودند. غیرت بحیر با محی الدین مهدی از حزب اسلامی و حزب جمعیت اسلامی در کنار دیگر رهبران مجاهدین و گروه های مسلح سابق افرادی نظیر سید حامد گیلانی، حاجی دین محمد و سید منصور نادری – رهبر یکی از دو گروه اسماعیله کشور در دره کیان ولایت بغلان که بتازگی توسط طالبان تصرف گردیده است – حضور داشتند. ملا عبدالسلام ضعیف، از جمع طالبانی که با حکومت “مصالحه” نموده است از کابل اشتراک نموده بود.
از جانب فعالان جامعه مدنی و رسانه ها، ماری اکرمی مدیر اجرایی شبکه زنان افغان، صدیق الله توحیدی، رئیس اجرایی کمیته مصئونیت خبرنگاران افغان و هادی معرفت از سازمان حقوق بشر و دموکراسی افغانستان که یک انستیتوت تحقیقاتی و موزیم خاطره و گفتگوی قربانیان جنگ چهل سال گذشته را رهبری می نماید (گزارش شبکه تحلیلگران افغانستان را اینجا و اینجا بخوانید) حضور داشتند.
بالاترین مقام از جمع طالبان، ملا شیر محمد عباس، معاون دفتر سیاسی طالبان در دوحه که همزمان رئیس تیم مذاکره کننده تحریک طالبان با امریکا نیز هست، حضور داشت (تحلیل شبکه تحلیلگران افغانستان را اینجا بخوانید). همچنان پنج زندانی سابق گوانتانامو که در سال ۱۳۹۳ تبادله گردیدند، جزء اشتراک کنندگان بودند. (گزارش شبکه تحلیلگران افغانستان را اینجا و اینجا بخوانید). ملا برادر که نام اصلی اش ملا عبدالغنی است شخصاً در این نشست اشتراک نکرده بود اما او در هفتمین دور مذاکرات با زلمی خلیلزاد، فرستاده ویژه وزارت امور خارجه امریکا در امور صلح افغانستان، در دوحه حضور داشت. مذاکرات میان امریکا و طالبان بمنظور برگزاری گفتگو های دو روزه بین الافغانی متوقف شد (تحلیل شبکه تحلیلگران افغانستان در مورد وضعیت در آستانه دو مذاکرات در دو حه را اینجا مشاهده نمائید. )
جدا از خانم اکبر و خانم اکرمی، در میان اشتراک کنندگان زن حبیبه سرابی – وزیر اسبق امور زنان و اولین والی زن افغان در ولایت بامیان (از سال ۱۳۸۴الی ۱۳۹۲)، فوزیه کوفی نماینده سابق پارلمان که در نشست مسکو نیز حضور داشت و شاه گل رضائی، وکیل مردم و فعال هزاره از ولایت غزنی، و همچنان انارکلی هنریار، نماینده جامعه کوچک سیک های افغانستان (که اغلب از هندوها نیز نمایندگی می نماید) و از اعضای سابق پارلمان – اشتراک نموده بودند. انارکلی هنریار در روز اول نشست صحبت برجسته ی داشت و حرفهای او در روز دوم هنگامی تاثیر عمیق گذاشت که به تنهایی خواستار ازدیاد یک بند در مورد “احترام و حفاظت” اقلیتهای مذهبی و قومی در قطعنامه گردید (عکس در اینجا ).
چه کسی این کنفرانس را سازماندهی کرده است؟
کنفرانس به همکاری مشترک کشور میزبان قطر و آلمان برگزار گردیده بود. قطر در حال حاضر میزبان مذاکرات آمریکا و طالبان و همچنان دفتر سیاسی طالبان است. آلمان قبلاً در برگذاری دور اول مذاکرات آمریکا و طالبان در سال ۱۳۸۹ همکاری نموده بود. آن مذاکرات منجر به تبادله زندانیان و گشودن دفتر سیاسی طالبان در قطر شد اما، اختلاف بر سر موقف حقوقی دفتر طالبان به وجود آمد .
نخستین تلاش برای گردهم آوردن طالبان و افغانها از کابل به قطر در اوایل ماه ثور امسال به شکست انجامید. این نشست توسط مرکز مطالعات بشری و منازعات در دوحه که توسط دولت قطر به این منظور گماشته شده بود، برگزار میگردید. پس از این شکست آلمانی ها، در موافقت با آمریکا ، جهت هماهنگی بیشتر یک تیم شش نفری از بنیاد برگهوف ، سازمان غیر دولتی با داشتن تجربه میانجی گری در منازعات سودان و آفریقا را وارد این ماموریت کردند.
در تویت سلطان برکات، رئیس مرکز مطالعات بشری و منازعات، از ضیافت چاشت و شام برای شکستن یخ یادآوری شده است. زلمی خلیلزاد با حضور در یکی از این ضیافتها واضح نمود که این کنفرانس از پشتیبانی امریکا برخوردار است. مایک پومپئو، وزیر امور خارجه امریکا در جریان سفر اش به کابل در ۳ سرطان ۱۳۹۸ بیان نمود که به ابتکار دولتهای آلمان و قطر “به ایجاد زمینه برای مذاکرات بین الافغانی کمک نمود تا به اسرع وقت برگزار گردد.” امریکا چنین مذاکرات را یکی از چهار مورد اصلی موافقتنامه صلح با طالبان در آینده می داند.
نمایندگان ویژه قطر و آلمان برای افغانستان، مطلق القحطانی و مارکوس پوتزل کنفرانس را با ایراد بیانیه های کوتاه افتتاح و بعداً اتاق را ترک نمودند، ولی اعضای تیم برگهوف برای همکاری در کنار اشتراک کنندگان حضور داشتند.
نتیجه کنفرانس چی است؟
برگزار کنندگان آجندایی ارایه نه کردند، بلکه ترجیح دادند که اشتراک کنندگان خود به ترتیب آن بپردازند. برنامه کاری بازتاب دهنده این آرزوی سازمان دهندگان کنفرانس و میانجی ها بود که حتی المقدور از ایراد بیانیه های مسلسل از موضع گیری های متعدد جلوگیری شده و بیشتر بر چگونگی مذاکرات آینده تمرکز صورت گیرد. عناوین جلسات اینها بود: ” اهداف و اصول”، “موضوعات ومسایل” و ” گام بعدی”.
در پایان نشست دو روزه اشتراک کنندگان “قطعنامه مشترک کنفرانس بین الافغانی صلح” را منتشر نمودند. نسخه پشتوی قطعنامه توسط امیر خان متقی، وزیر اسبق و عضو شورای رهبری طالبان، و نسخه دری توسط حبیبه سرابی در جلسه به خوانش گرفته شد (بعضی تناقضات بین نسخه های دری و پشتو وجود داشت). این اسناد بعضاً موقف مشترک و گاهی عدم همآهنگی را به نمایش می گذاشت. (متن کامل را در ضمیمه مشاهده نمائید).
بعد از قدردانی از برگزار کنندگان، شرکت کنندکان خواستار “گفتگو و توافق (…) برای رسیدن به درک مشترک در مورد حال و آینده” شدند. و این امر باید از طریق “مذاکرات همه شمول افغانی” انجام گردد. این بخش از قطعنامه نگرانی های دولت افغانستان را در پی داشت که از نشست های قبلی در مسکو و مذاکرات همزمان امریکا و طالبان به دور مانده است، و این باعث تغیر موقف دولت نمی گردد که”به عنوان دولت” در مذاکرات صلح حضور داشته باشد نه به عنوان یکی از احزاب شرکت کننده. البته موقف دولت برای مذاکرات آینده وابسته بر این است که آیا چنین مذاکرات قبل یا بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۸ آغاز می گردد.
طرفین در قطعنامه خواستار کاهش خشونت، تلاش برای تقلیل تلفات ملکی(غیرنظامیان) “به حد صفر”، تضمین امنیت تمام موسسات عام المنفعه از قبیل موسسات تعلیمی، مدارس، شفاخانه ها، بند های آب گردان و محلات کار شدند. برعلاوه هر دو جانب به رهایی بی قید و شرط “زندانیان کهن سال، معیوب و بیمار”و امتناع از کاربرد ادبیات انتقام جویانه و جنگ طلبانه تشویق شده اند. این فقره بیشتر به طالبان اشاره دارد که حکومت افغانستان را “دست نشانده امریکا” و فاقد هرگونه قدرت تصمیم گیری می خواند، در حالیکه احزاب متعدد در افغانستان آنها را “تروریست” و “ابزار منافع خارجی”، عمدتاً پاکستان خطاب می کنند.
در یک پاراگراف جداگانه موسسات تعلیمی(“مکاتب، دانشگاه ها و سایر موسسات تعلیمی”) با اماکن رهایشی یکجا فهرست گردیده که “احترام” گذاشته شوند. این نشان دهنده نگرانی ها در همه طرفها است. مراکز تعلیمی خصوصی توسط شورشیان مورد حمله قرار میگیرند (عموماً توسط گروه محلی داعش، شاخه خراسان. بطور مثال، حمله آنها در سال ۱۳۹۷ در کابل را در اینجا مشاهده نمائید)، در حالیکه در مناطق تحت کنترول طالبان مدارس دینی نیز مورد حمله هوائی قرار گرفته است(گزارش شبکه تحلیلگران افغانستان در سال ۱۳۹۷از حادثه قندز را در اینجا مشاهده نمائید ).
یکی از تناقضات میان نسخه های مختلف اسناد یادشده این است که در نسخه دری مشخص گردیده که تنها مراکز آموزشی “غیرنظامی” (ملکی) باید مورد حمله قرار نگیرد. این، راه را برای ادامه حملات بر مراکز آموزشی نظامی و پولیس باز می گذارد. یک کارشناس افغانستان در شبکه اجتماعی پرسیده است علی رغم فهرست طولانی قطعنامه، چرا موسساتی که در گذشته مورد حملات قرار گرفته و یا تهدیدی برای آنها وجود دارد شامل این فهرست نگردیده است: “مکان های ورزشی، خبرنگاران، موتر های حامل کارمندان ملکی و وزارت خانه های غیر امنیتی” چه خواهند شد؟ حکم فقره حفاظت از جان غیرنظامیان با قید “باید تلاش صورت گیرد” محدود تر گردیده است.
هرچند همه “براساس ظرفیت های شخصی خود” اشتراک نموده اند ولی این واضح است که آنها به نمایندگی از سازمان ها یا موسسات مربوطه شان صحبت نمودند، به هر حال ، با توجه به بیانیه ای پوتزل فرستاده ویژه آلمان محتوای قطعنامه متشکل از “درخواست و تعهد” بوده و به عنوان یک سند باقی می ماند که الزام آور نیست. این قطعنامه حکم کدام موافقتنامه یا توافق را ندارد. ستانکزی رئیس هیئت مذاکره کننده طالبان بلافاصله پس از ختم کنفرانس نیز به این نکته تاکید نمود. وی خاطر نشان نمود “این تصامیم زمانی قابل اجرا می باشند که گفتگو های بین الافغانی برگزار و در آن دولت داری، حقوق زنان، تعلیم و تربیه و مسایل دیگر مورد بحث قرار گیرد.”
با این حال، در صورت تخطی هر یک از طرفین درگیر از مفاد این اعلامیه، میتوان به احکام قطعنامه مراجعه کرد. علاوه بر این، همه جوانب اصرار دارند که از غیرنظامیان و مراکز غیرنظامی حفاظت می نمایند اما در عمل دایماً آن را نقض می نمایند (همانطوریکه گزارش های یوناما در مورد محافظت از غیرنظامیان همیشه از نقض آن خبر می دهند –آخرین تحلیل شبکه تحلیلگران افغانستان را اینجا مشاهده نمایید). در یادداشتی از گروه بین المللی بحران که بتاریخ ۱۴ سرطان ۱۳۹۸ منتشر گردید، برهان عثمان، اشاره نموده است که چگونه این مسئله زندگی مردم در مناطق روستایی افغانستان را بطور عام آسیب رسانده است.
طرفین مذاکره کننده بر سر برخی اصول دیگر مانند “نظام اسلامی” برای افغانستان (که همچنان در قانون اساسی فعلی درج است) “اصلاحات لازم، حفظ و تقویت” دولت به شمول ادارات دفاعی (رئیس جمهور غنی همواره تغییر قانون اساسی را پیشنهاد نموده بود گزارش شبکه تحلیلگران افغانستان را اینجا مشاهده نمایید) بازگشت و جابجایی مجدد مهاجرین و بیجا شدگان داخلی؛ اخذ ضمانت مبنی بر عدم مداخله کشور های همسایه و منطقه در امور افغانستان و ایجاد شرایط جدید برای کمک های آینده ( در نسخه انگلیسی فقط به درخواست کمک های جدید اشاره شده است) به راحتی به توافق رسیدند.
در رابطه با برخی از موارد “موافقتنامه صلح” یاد آوری شده است که باید نظارت و مشاهده (بیرونی) بر آن در آینده به وجود آید و با برگذاری یک کنفراس دیگر بین المللی روی ضمانت اجرایی آن کار و موافقت صورت گیرد.
موضوع قابل توجه این است که چی مواردی در این قطعنامه تذکر نگردیده است. مساله آتش بس که بزرگترین آرزوی افغان ها است و از وقایع جنگی و تهدید های روزمره رنج می برند و توسط تعدادی از اشتراک کنندگان در نشست های عمومی مطرح گردیده بود، اشاره ای نشده است. همچنان خروج نیروهای خارجی نیز در آن نیامده است، هرچند تحت شرایط متفاوت همه جوانب به نیازمندی آن موافقت دارند. نادر نادری، نماینده دولت از دوحه بیان نمود که طالبان به خروج “آبرومندانه” اعتراض نموده که در نزد آنان این می تواند پشتوانه ای جهت حفظ حداقل حضور سربازان خارجی یا بخشی از استخبارات “ضد تروریسم” باشد، چیزی که دونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکا، بصورت علنی از آن حمایت نموده است.
براساس گفته نادری بعلت شروط طالبان، اشاره ای به تعهدات بین المللی فعلی افغانستان صورت نگرفته است . این به عنوان عدم پذیرش حقوق زنان از سوی طالبان تفسیر گردیده است ( که برای آن قید “در چهارچوب ارزشهای اسلامی” آورده اند). یک خبرگزاری به نقل از برخی از اشتراک کنندگان گزارش نموده که مقامات رسمی طالبان در ظاهر از زنان استقبال می نمایند گرچه کمتر علاقمند به بحث در مورد مسایل مربوط به حقوق زنان و آزادی در جامعه هستند.
بعضی از کارشناسان قطعنامه را نقشه راه خوانده اند (بطور مثال اینجا و اینجا را مشاهده نمائید). ماری اکرمی، اشتراک کننده، بسیار محتاطانه گفته است که “این یک موافقتنامه نه بلکه اساسی برای آغاز گفتگو ها است.”
احتمال می رود نشست های بین الافغانی ادامه یابد. پوتزل نماینده ویژه آلمان، به تلویزیون طلوع بیان نمود که احتمال می رود نشست بعدی در “ازبیکستان یا در اروپا” برگزار گردد. از ناروی و اندونیزیا نیز نام برده شده است. پوتزل نگفت که آیا آلمان مایل به همکاری در مرحله بعدی است یا خیر. او اضافه نمود دولت او امید وار است “که چهارچوب این دیالوگ نشانه ی از آغاز پروسه صلح افغانستان گردد.”
چه پیوندی میان مذاکرات همزمان امریکا-طالبان و کنفرانس دوحه وجود دارد؟
در مورد مذاکرات امریکا و طالبان در دوحه اخیراً اخبار ضد و نقیض به نشر رسیده است. از یک سو زلمی خلیلزاد در اولین روز کنفرانس در دوحه هنگام صحبت با خبرنگاران از مذاکرات خود با طالبان روی چهار موضوع اصلی موافقتنامه صلح یادآوری نمود که “پیشرفت قابل ملاحظه” داشته و بحث ها روی جدول زمانی، گفتگو های بین الافغانی و همچنان آتش بس متمرکز بوده است. از سویی هم، طالبان با رد این موضوع. تاکید نمودند که تنها خروج سربازان خارجی و تضمین مبارزه با تروریسم در این دور مذاکرات مورد بحث قرار گرفته نه شامل ساختن دولت افغانستان در مذاکرات مطابق خواست کابل و حمایت واشنگتن و یا هم آتش بس.
خلیلزاد همچنان اظهار داشت که امیدوار است کنفرانس دوحه “نقشه راه سیاسی” را برای مذاکرات بین الافغانی در مورد آینده افغانستان پس از موافقتنامه صلح ایجاد کند. او با اشاره به سخنان مایک پومپئو، وزیر امور خارجه امریکا، در کابل بیان نمود که واشنگتن “آرزو” دارد تا قبل از دهم سنبله و انتخابات ریاست جمهوری به چهارچوب صلح دست یابد. هرچند وی همچنین اظهار نمود که توافق کامل احتمالاً زمان طولانی لازم خواهد داشت و در نهایت این مربوط به خود افغانها می باشد که در مورد آجندای مذاکرات و همچنان شرایط آتش بس تصمیم بگیرند.
میان مذاکرات آمریکا و طالبان و گفتگوی بین الافغانی که فعلا آغاز گردیده، یک پیوند مطلوب وجود داشته و نیاز است که به مذاکرات بین الافغانی منجر گردد. قطعنامه مشترک کنفرانس دوحه، حد اقل موانع جدیدی را ایجاد نکرده است. پاراگراف مربوط به آغاز روند صلح همزمان “با تکمیل شرایط لازم” ناشی از تاکید طالبان مبنی بر اعلام زمانبندی خروج نیروهای خارجی با تضمینات بین المللی و قبل از پرداختن به مسایل داخلی افغانستان مثلاً در چارچوب مذاکرات بین الافغانی بوده است. اما این مسئله را که طالبان نمی خواهند مسایل بحث شده را فاش سازند، میتوان پیآمد سیاستهای امریکا نیز دانست که گفته تا زمانیکه بر همه چیز توافق نه شود، بر هیچ چیزی توافق نه شده است. .”
در ضمن، مذاکرات امریکا و طالبان در دوحه مجدداً آغاز و در ۱۸ سرطان خاتمه یافت. هرچند تاکنون نتیجه مشخص در دست نیست. خبرگزاری رویترز به نقل از یک مقام ارشد امریکایی که “از مذاکرات محرمانه آگاهی دارد” نوشته است “خلیلزاد اکنون به روءسای خود گزارش نموده و آنها نتیجه را اعلام می نمایند که مذاکرات دور هفتم پایان یافت است.”
عکس العمل ها در افغانستان نسبت به کنفرانس چه بود؟
حبیبه سرابی یکی از شرکت کنندگان بلند رتبه آنرا “موفقیت آمیز” خوانده است. نادری در این باره گفته است که “در دو روز (جلسه) تفاوت های زیادی واضح و درعین حال نقاط مشترک تشخص گردید. این نقاط مشترک زمینه گفتگوهای مستقیم میان دولت و طالبان را برای ختم جنگ فراهم می سازد.”
رئیس جمهور غنی بدون اینکه در مورد کنفرانس بیانیه ای صادر نماید به شکل غیر مستقیم واکنش نشان داد. او دوباره بدون نام بردن از نشست دوحه در کنفرانس مبارزه با تروریزم بتاریخ ۱۹ سرطان در کابل بیان نمود که مذاکرات باید میان دولت و طالبان صورت گیرد چون آنها طرف های درگیر می باشند. در همین حال، وزارت امور خارجه افغانستان از اعلامیه نهائی قطر استقبال نموده و بیان نمود که فرصت محدود است و نیاز است گفتگوی بین الافغانی برای دست یابی به صلح برگزار گردد.
ولی همه در افغانستان از نمایندگانی که از کابل در نشست دوحه اشتراک و با طالبان مذاکره می نمایند خصوصاً بعد از حمله موتر بمب بتاریخ ۱۰ سرطاندر مقابل تاسیسات وزارت دفاع که در آن بیشتر از صد غیرنظامی که تعدادی زیاد شان شاگردان مکتب بودند زخمی گردیدند، حمایت نمی کنند. به دنبال این حمله، عبدالله عبدالله رئیس اجرائیه حکومت طالبان را ” گروهی با ماهیت جنایت کارانه” خطاب نموده است. و خواست های تحریم یا حد اقل تاخیر نشست نیز وجود داشته است.
پس از کنفرانس، منتقدین همان سوال را مطرح نمودند که آیا نتیجه کنفرانس نشان دهنده کدام پیشرفتی هست یا خیر. وژمه فروغ یکی از فعالان برجسته حقوق زنان بیان نمود که این “ساده لوحانه و خطرناک” است اگر بعضی اشتراک کنندگان باور کنند که طالبان حد اقل بعضی از موقف های خویش را تغییر داده اند (اینجا، اینجا و اینجا را مشاهده نمایید).
منتقدان دلایل واضح و اغلب شخصی در مخالفت با طالبان و شک در مورد نیت آنها دارند. در حرفها و اعمال طالبان غالباً تناقضاتی دیده می شوند و تلفات شدید غیرنظامیان در حملات بر تاسیسات نظامی بیانگر آن است. اما منتقدان هیچ بدیل واقع بینانه در مورد نحوه پایان دادن به جنگ ۴۰ ساله- که خونین ترین جنگ در سراسر جهان است – بدون مذاکره و مصالحه با طالبان را ارائه نمی کنند.
همچنان نمی توان تنها طالبان(و پاکستان) را مقصر اوضاع کنونی در افغانستان دانست، زیرا عدم کار آیی جدی سیستم فعلی افغانستان را نمی توان انکار کرد. حکومت وحدت ملی افغانستان، با رهبری غنی و عبدالله، با وجود وعده های بزرگ نتوانست یک استراتیژی قانع کننده ای مذاکرات را که منجر به یک توافق جامع ملی گردد ایجاد کند. کسانیکه که از بیرون انتقاد دارند – در همه امور اما در شعار – چشمان شان در برابر فساد در درون دولت و شکنجه های گسترده که توسط نیروهای امنیتی حمایت می گردد، بسته است. بخشی از نخبگان افغانستان، شامل فعالان جامعه مدنی، از این حقیقت که نیمی از جمعیت افغانستان در فقر زندگی می نماید و افراد غیرنظامی در مناطق تحت کنترول طالبان تقریباً هر روز توسط نیروهای مورد حمایت آنها کشته می شوند، چشم پوشی می کنند. عدم پذیرش مذاکره و نقش طالبان در آینده افغانستان، به معنی ادامه جنگ و کشتن دوامدار است.
این همه به چه معنی؟
اشتراک کنندگان کنفرانس دوحه یک بیانیه مشترک را تهیه و اعلام نمودند، هرچند میزان انتظارات خیلی بالاتر از آن بود، اما بعد از ۴۰ سال جنگ و کشته شدن حدود ۲۳۰۰۰۰ نفر بعد از سال ۱۳۶۸ این حتی اگر کوچک هم است، یک پیشرفت است و برخلاف ” گزارشهای مکرر” این نخستین بار نیست که نمایندگان دولت و طالبان در یک اتاق نشسته و گفتگو مینمایند (نشست های قبلی که در فرانسه و جاپان به عنوان کنفرانس علمی دایر گردیده بود وجود داشته اینجا را مشاهده نمائید و پیگیری نشست دوم که توسط پکواش در ناروی دایر گردیده بود، طالبان اولین بار زنان سیاست مدار افغان را در سال ۱۳۹۴ملاقات نمودند، اینجا را مشاهده نمائید. این یک آغاز تازه در جستجوی مذاکره برای پایان جنگ در افغانستان است.
قطعنامه نهایی شامل یک فهرست نسبتاً طولانی از موقف های مشترک توسط طرف های درگیر و همچنان دیگر شرکت کنندگان است اما، بسیاری موارد نسبتاً عمومی بوده و به سادگی میتوان بر سرآن توافق نمود. به هر حال، کاستی های بزرگ، از مسایل سیاسی و حقوق زنان گرفته تا ترتیب موافقتنامه صلح – و نیز شک و تردید بخش اعظم مردم و سیاسیون افغانستان باقی مانده است. اما این را نیز می توان به عنوان یک نقطه مثبت در نظر گرفت که کاستی ها عیان گردیده و طرفین و میانجی ها روی آن می توانند و باید کار نمایند. اما خیلی زود است که نتیجه نشست دوحه را یک نقشه کامل راه صلح عنوان کرد، در حال حاضر تنها یک طرح قابل دید است.
کنفرانس صلح بین الافغانی دوحه اولین کنفرانسی است که یک سلسله جلسات برگزار نمود و احتمال می رود که این روند از کنفرانس به مذاکرات تمام عیار بین الافغانی منجر گردد. بدون شک موانع زیادی هنوز هم وجود دارند که به جزئیات باید روی آن بحث صورت گیرد و همچنان نیاز است بر طیف وسیعی از مشکلات از جمله مرجع تامین مشروعیت دولت بعدی (از طریق انتخابات، اگر بلی چه نوع انتخابات)، خلع سلاح و ادغام مجدد جنگ جویان مورد برسی قرار گیرد. فراخوان محافظت از غیرنظامیان و مراکز غیرنظامی پاسخی بود به احساسات گسترده که احتمالاً بالآخره مورد توافق قرار گیرد. اما هرگاه اتهام بستنهای متقابل مبنی بر عدم اعتنا به این فراخوان آغاز شد، آنگاه اعتماد ایجاد شده شاید تضعیف گردیده و قبل از شروع مذاکرات بین الافغانی باعث ابطال قطعنامه شود. (۳)
مهم ترین نکته در این میان این نکته است که طالبان و دولت افغانستان هر دو به جلو حرکت نموده است. طالبان نشستن با نمایندگان دولت، و کابل با برداشتن موانع کنفرانس دوحه و عدم تاکید بر اشتراک شرکت گنندگان از موقف رسمی خود، راه گفتگوهای مستقیم میان آنها را هموار ساخته است. همانطور که قبلا ذکر گردید این ریزه کاری ها است که همیشه باعث دردسر می شوند.
ویرایش: ساری کووا
(۱) بطور مثال، وزیر خارجه سابق و مشاور قبلی شورای امنیت رنگین دادفر سپنتا، دعوت شده و اشتراک نموده بود.
(۲) در یکی از جلسات در ماه جوزا سفیر افغانستان برای یک روز در جلسه اشتراک نموده بود، هرچند این روز به تجلیل از صدمین سالگرد معاهده دوستی افغانستان و روسیه (درحقیقت شوروی) اختصاص یافته بود. روز بعد گفتگو واقعی با طالبان بدون سفیر افغانستان آغاز گردید. اعضای شورای عالی صلح نیز در بعضی از جلسات حضور داشتند. این نه تنها باعث تنش میان تیم حاکم و بعضی از کاندیدان رقیب بلکه میان کابل و مسکو نیز گردید ( بیشتر اینجا).
(۳) این وضعیت هیچ زمانی ایجاد نگردیده بود. یکی از رسانه ها به نقل از صحبت های تلیفونی یک “مقام ارشد در دوحه که نخواست ازش نام برده شود” گفت “من اینجا به عنوان یک افغان حضور دارم اما من مطمئن نیستم طالبان قبل از هرچیز دیگر خود را افغان خطاب کنند.”
ترجمه: سلیمه احمدی
بیاکتنې:
دا مقاله په وروستي ځل تازه شوې وه ۱۵ ثور / غويی ۱۳۹۹