این گزارش در دو بخش نشر می گردد
بخش اول
وابسته های افغانی داعش، موسوم به دولت اسلامی ولایت خراسان، آخرین پایگاه محلی خود در ولایت کنر را سال گذشته از دست دادند. فروپاشی در کنر، به تعقیب شکست فاحش داعش در مرکزاصلی شان، ولایت ننگرهار، در اوایل سال ۱۳۹۹ رخ داد. اکنون دولت اسلامی خراسان درکنر یا ولایات دیگری کشور حضورآشکار نداشته است. ولی تعداد اندک داعشیان در بعضی مناطق حضور و فعالیت پنهانی دارند. این گزارش بر اساس مصاحبه ها با مردم محل که با داعش و یا طالبان رابطه داشته اند صورت گرفته است. عبید علی و خالد غرنی همچنان در این راپور با خبرنگاران، فعالان جامعه مدنی و مقامات دولتی در جریان سفر های متعدد، در طی دوسال که یکی از نویسندگان داشته است، مصاحبه نموده اند.
این گزارش به ظهور دولت اسلامی ولایت خراسان، تحول وتکامل و همچنان عوامل که منجر به شکست آن شد، می پردازد. این عوامل شامل یک تعامل غیر معمول میان حکومت محلی و طالبان بر ضد داعش و همچنان بیزاری مردم محلی وحتی جوامع سلفی که قبلا” به داعش پیوسته بودند اما بعدا” بعلت رفتار های خشن و ظالمانه این گروه دوباره به طالبان نزدیک شدند، می شود.
قسمت اول گزارش در مورد داعش در شرق افغانستان، راجع وضعیت بعد از شکست آنها در ننگرهار را اینجا بخوانید.
خلاصه وضعیت فعلی در کنر
دولت اسلامی خراسان تمام مواضع نظامی خود در کنر را در اثر تهاجم که بیش از یک ماه در جریان حوت ۱۳۹۸ تا حمل ۱۳۹۹ ادامه یافت، از دست داد. تهاجم علیه داعش عمدتا” توسط طالبان صورت گرفت. نیروهای امنیتی افغانستان در این تهاجم نیز سهمی حمایوی لوجستیکی و همچنان فراهم سازی مصوونیت جنگجویان طالب در مسیر راه برای رسیدن شان به خط مقدم جنگ را تامین نمودند (قابل ذکر است که راه ها و مسیرهایکه طالب ها برای رسیدن به خط جنگ بر ضد داعش استفاده نموند تحت اداره نیرو های امنیتی افغان بود). نیروهای خیزش مردمی محلی در جنگ رودررو و نظامیان آمریکائی با حملات هوایی با طالبان همگام بودند.
طالبان تمام مناطق را که قبلاً در ولسوالی های څوکی، نړنګ، نورگل، چپه دره و دره ی پیچ تحت حاکمیت داعش بود ، باز پس گرفتند. اکثر رهبران دولت اسلامی ولایت خراسان- چه محلی و چه آنهای که از ننگرهاربه کنرمتواری بودند به شمول غیر افغان ها، کشته شدند. تعدادی دستگیر و تعداد محدودی ناپدید شدند.
حملات ضد داعشیان در کنر در پی حملات قبلی طالبان علیه داعش در خزان ۱۳۹۸ در ولایت ننگرهار که تقریباً با شکست کامل دولت اسلامی و یاهم جابجایی داعش محلی از ننګرهار به کنرخاتمه یافت، صورت گرفت (تحلیل شبکه تحلیلگران افغانستان را اینجا بخوانید). طالبان قبل از حمله ماه دلو/حوت تلاش های ناموفق دیگری هم برای بیرون راندن داعش از کنر داشتند.
در حال حاضر داعش در کنر حضور فعال ندارد. هرچند تحلیلگران امنیتی در کابل حضور داعش در افغانستان را “فعالیت ابتدایی/ناقص” از “شبکه های ضعیف حمایت کننده های داعش” توصیف میکنند. آنها ظاهراً در قریه های مربوطات دره دیوه گل ( ساحه چیلاس دره څوکی بالا در ولسوالی با نام مشابه)، دره بادیل (ولسوالی نړنګ) و دره قورو (ولسوالی وته پور) هستند ولی بدون کدام رهبری مشخص ویا ساختار سلسله مراتبی.”
دریک گزارش تایید ناشده از کشتار هدفمند توسط داعش خبر داده شده بود و همچنان در جدی/دلو ۱۳۹۹ عملیات ضد داعش در ولسوالی سرکانو توسط نیرو های دولتی در صورت گرقته است.
همچنان در رسانه های وابسته به داعش گزارش های مبنی به کشتار هدفمند یکی از اعضای طالبان در ولسوالی دره پیچ و درگیری مسلحانه با طالبان در دره مزار (ولسوالی نورگل) منتشرشد، ولی تنها حادثه اول بطور مستقل تایید شده است.
فرماندهان و جنگجویان داعش در کنر عمدتاً شهروندان افغان بودند. به گفته منابع محلی، تعداد فرماندهان و جنگجویان افغان در صف داعش حدود ۱۰۰۰ نفر بوده است. آنها شامل سلفی ها و طالبان هستند که تغییر موضع داده و به داعش پیوسته بودند، می شدند. در ختم حملات ضد داعش بیشتر آنها به نیروهای دولتی درکنر تسلیم شدند.
تثبیت هویت داعشیان کاریست دشوار اما منابع محلی تایید می کند که دومین گروه بزرگ را در میان داعش پاکستانی هایکه بیشتر از اروکزی اجنسی که در آنسوخط دیورند است، تشکیل میدهد و تعداد شان از ۵۰۰ نفر بیشتر نبوده است. اکثریت این افراد قبلا” با شبکه های تحریک طالبان پاکستان، سازمان که چتر طالبان پاکستانی بشمار می رود بودند. تعدادی از جنگجویان این شبکه ها از قبل در کنر یا ننگرهار مستقر شده بودند. در همین حال یک گروهی کوچک از تحریک طالبان پاکستان درجریان سال های گذشته بگونه مستقل و بیدون درگیری با داعش و طالب در کنر فعالیت داشته است.
از میان فرماندهان مشهورداعش پاکستانی که درکنر فعالیت داشته است، حاجی داود از وزیرستان جنوبی بود. او پسر کاکای حکیم الله محسود، رهبر متوفای تحریک طالبان پاکستان، که دریک حمله هوایی در وزیرستان شمالی در عقرب/قوس ۱۳۹۳ کشته شد، بود. حاجی داود در سال ۱۳۹۸ در دره دیوه گل کنر نقل مکان کرده بود. به گفته مردم محل که او را دیده بودند، حاجی داود در سلسله مراتب داعش از قدرت و صلاحیت فراوان برخوردار بود و پول فراوان هم در دسترس داشت. همچنان گفته شده که خالد بابه که قبلاً عضو تحریک طالبان پاکستان در باجور بود، پول و امکانات مالی فراوان در دسترس داشت. فرماندهان داعش خالد بابه را به عنوان رهبری بعدی داعش در کنر می پنداشتند. او نیز در دیوه گل مستقر بود اما مسئول مناطق جنوب شرقی مروره، دانگام و سركانو و باجور اجنسی پاکستان بود. حاجی داود و خالد بابه هردو اندکی قبل از سقوط دیوه کل به دست طالبان از ساحه ناپدید شدند و از کنر فرار کردند.
سومین گروه بزرگ داعش درافغانستان از آسیای مرکزی بود که گمان میرود بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ جنگجو بودند. فرض می شد که آنها اکثراً ازبیک های ازبیکستان بوده گرچه خاستگاه اصلی شان مشخص نبود. مردم محل آنها را با توجه به ویژگی های مانند چهره ، لباس و زبانی که در بین هم صحبت میکردند، خارجی تشخیص داده اند. بعضی از جنگجویان آسیای مرکزی به عنوان فرماندهان در سطوح متوسط خدمت میکردند درحالیکه بیشتر شان جنگجویان معمولی بودند. متقابلاً، جنگجویان افغانی در سطح محل شناخته شده بودند و اخبار مربوط به زخمی شدن یا کشته شدن آنها به سرعت دربین مردم قریه پخش می شد.
نیرو های دولتی شیخ ابو عمر خراسانی (مختصر: ابو عمر، اسم اصلی مولوی ضیاءالحق)، فرمانده عمومی گروه داعش در کنر را در ماه ثور/جوزا ۱۳۹۹ دستگیر کردند. مولوی خادم رهبر نظامی داعش در کنر در جنگ کشته شد (خادم همچنان مشهور به مولوی بشیر و عمر خراسانی (به ابوعمر خراسانی ربط ندارد) بود.
ازجمله کادر های برجسته دیگر داعش در کنر مولوی توحیدی، معاون والی داعش، سردار خان، عضو شورای نظامی، شمشیر، مسئول دعوت و ارشاد در بعضی قریه ها و دره های تحت کنترول داعش، سراج، فرمانده یک کتبه/ قطعه ، عبدالحق، مسئول ارتباطات در دره دیوه کل، یکی از قرارگاه های عمده داعش شاخه خراسان و قاری امدادالله، یک جنگجوی کلیدی در اشاعه تبلیغات داعش در دیوه کل بودند. ابوذر، فرمانده تمام پوسته های تلاشی داعش خراسان به نیرو های امنیتی افغان تسلیم شد و بعد توسط همقطاران سابق خود در قلمرو تحت کنترول دولت کشته شد. همقطاران او از او بخاطر آنچه که خیانت تلقی می شد از او انتقام گرفتند.


چگونگی ظهور داعش در کنر
برای توضیح ظهور داعش ولایت خراسان در کنر، بخش های زیر زمینه اهمیت جغرافیایی و استراتژیک این ولایت ، پویایی سیاسی و اجتماعی آن و همچنین تاریخ سلفی گری محلی و نحوه ارتباط آن با طالبان و داعش شاخه خراسان را ارائه می نماید.
- ویژگی های جغرافیایی و جمعیتی کنر
این ولایت بخشی از منطقه کوهستانی شمال شرقی افغانستان است که در دامنه های جنوبی محدوده هندوکش واقع شده است. از جنوب با ننگرهار، پرجمعیت ترین ولایت در شرق هم مرز است. در شمال، نورستان واقع شده است که تا ۱۳۶۷ بخشی از کنر بوده است. ولایت لغمان در غرب موقعیت دارد. در شرق آن خط دیورند مرز با پاکستان است که توسط هیچ دولتی در افغانستان بطور رسمی شناخته و پذیرفته نشده است، یعنی ولایت خیبر پشتونخواه توسط حکومت فدرال مخصوصاً اروکزی اجنسی اداره می شود. ولسوالی های سمت پاکستان – از جنوب به شمال – مهمند ، باجور ، دیر پایین ، دیر بالا و چترال پایین هستند. تا زمان تسخیر بخش هایی از شرق افغانستان در اواخر قرن نوزدهم توسط امیرعبدالرحمن جمعیت دره کنر به دولت مستقل وقت باجورخراج میدادند.
اکثریت قریب به اتفاق این ولایت کوهستانی است و تنها یک هشتم قسمت ولایت در امتداد دریای کنر ودریای پیچ پایین، زمین هموار نسبتاً کمی است. ارتفاع از سطح بحر از ۶۰۰ متر در جنوب به ۶۰۰۰ متر در شمال افزایش می یابد.
دریای کنر ۱۵ ولسوالی این ولایت را بطور مورب تقسیم می کند. از جنوب غرب بطرف شمال شرق، ولسوالی های خاص کنر، سرکانی (سرکانو)، بارکنر (اسمار سابق) و مروره با شیگل و شلتن، دانگام و ناری در دو طرف دریا قرار دارند.
این هفت ولسوالی ۲۶۰ کیلومتر مرز مشترک با پاکستان دارند. در شمال و غرب دریا، نورگل، څوکى نارنگ و بادیل، اسد آباد (مرکز ولایت، نام تاریخی آن چغه سرای)، وته پور، شیگل ، دریای پیچ (مانوگی)، چپه دره و غازی آباد قرار گرفته است. این قسمت کوهستانی کنر توسط دره های پر پیچ و خم، شیب دار، جنگلی و دره های جنبی که این ولسوالی ها را از طریق گذرگاه های بلند به ولایت های نورستان و لغمان متصل می کند، جدا می شود. جنگل های انبوه سرو آنها مخفیگاه ها و پوشش مناسبی برای مسیرهای تأمین و ترانزیت فراهم می کنند.
در مرز با پاکستان ، حداقل ۱۳ گذرگاه غیرقانونی وجود دارد که معبرهای معروف عبارتند ازمایا ، متای ، ناوا ، باجور ، بن شاهی ، دوکلام و ناری. گذرگاه های رسمی در ناوه ، بن شاهی و آراندو وجود داشته است اما از آنها ها طی دو دهه گذشته استفاده نشده است. این گذرگاه ها نه تنها توسط گروه های شبه نظامی، بلکه بیشتر توسط قاچاقچیان هم استفاده می شود. قاچاق چوب و همچنین سایر کالاها بخش مهمی از اقتصاد کنر است.
تنها یک جاده اصلی وجود دارد که توسط موتر ها مورد استفاده قرار می گیرد، که از سمت شمال شرقی از دره دریای کنر از نزدیک به جلال آباد به کنر منتهی می شود. این جاده از ورودی های دره های واماگال، مزار، څوکى و بادیل عبور می كند و قبل از شمال اسد آباد به غرب در قسمت پایین دریای پیچ، بزرگترین دریای این ولایت، منتهی می شود. در آنجا، جاده اول به ولسوالی وته پور و بعد به چپه دره منتهی می شود. دره پیچ دارای چندین دره فرعی، به شمول کورنگال (بطرف جنوب) است، درحالیکه دره وایگل در شمال به نورستان پیوند دارد. این جاده سرانجام به پاکستان در شمال شرقی کنر، نزدیک شهر بریکوت در ولسوالی غازی آباد بطرف شهرک آرندو در چترال میرود. جاده قیر ریزی شده در سمت پاکستان در زمان اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق (۱۳۶۸-۱۳۵۸) برای تامین و تدارک نمودن مجاهین ساخته شده بود.
کنر تنها ولایت با اکثریت مطلق پشتون در شرق است. قوم صافی بزگترین قوم در این ولایت است اما قوم شینواری، مهمند، سالارزی، ماموند (بخشی از اتحادیه ترکانی یا باجوری)، مشوانی، یوسفزی و الکوزی هم وجود دارند. گروه های کوچک غیر پشتون به شمول پشه یی، یک گروه خاص قومی- زبانی در قسمت های کوهستانی اش، مشخصاً در کورنگال، دره های چیلس و شوریک، و اقلیت نورستانی ها (در ولسوالی نری) و همچنان گوجر موجود اند.
مردم کنر عمدتاً سلفی که یک شاخه بنیادگرای از مسلمانان سنی است، می باشند. سلفی در این ولایت در دهه آخر قرن نوزدهم توسط ملاهای فرستاده شده توسط عبدالرحمان خان بعد از فتح کافرستان در شمال کنر(نورستان) و با مسلمان کردن گروهی کوچکی از غیر مسلمانان (کافر) انتشار یافت. بدین ترتیب، کافرستان تبدیل به نورستان “سرزمین نور” (نور اسلام) شد. سلفی گری برای بار دیگر در سال ۱۳۵۹ زمانیکه سلفی های کنر در جریان مبارزه علیه اتحاد اشغالگران جماهیر شوروی کمک های مهم مالی از جانب عربستان سعودی بخاطر عقیده مشترک مذهبی دریافت کردند، مورد توجه قرار گرفت و ترقی کرد.
۲.اهمیت استراتیژیک کنر گروه های جنگی
جغرافیای ناهموار کنر آن را به مکان مناسب برای گروه های جنگجوی ضد دولتی تبدیل کرده است. دولت فقط بیشترین مناطق ۷ ولسی از مجموع ۱۵ ولسوالی (اسد آباد، خاص کنر، اسمار، نورگل، نړنګ، وته پور و ناړی) را تحت کنترول دارد. در هشت ولسوالی باقیمانده، طالبان جضور بیشتر نسبت به نیروهای دولتی که محدود به مراکز ولسوالی و چند کیلومتر ساحات اطراف اند، دارند.
گروه های شبه نظامی پاکستانی مانند تحریک طالبان پاکستان، لشکر طیبه و جیش محمد در حال حاضر در برخی از مناطقی ولسوالی هایی غازی آباد، ناری، دانگام، مروره، شلتان، شیگل و سرکانو حضور دارند (جزئیات بیشتر در گزارش آینده در مورد حضور جنگجویان خارجی در کنر).
گروه های جنگجو از مجاهدین که علیه اشغالگران اتحاد جماهیر شوری در ۱۳۵۹ می جنگیدند تا القاعده، طالبان و نیروهای داعش خراسان و همچنان شبه نظامیان پاکستانی برای دهه های اردوگاه های آموزشی را در کنر مستقر کرده اند. آنها بیشتر در دره های جنگلی مثل دیوه گل، کورنگال و شوریک (که هر دو در دره پیچ اند) مستقر شده اند.
هنگامی که داعش برای اولین بار در سال ۱۳۹۵ در کنر ظهور کرد، آنها بیشتر سه دره مهم کنر مثل دیوه گل، شوریک و مزار را تصرف کردند. تا همین اواخر در دره های ذیل کمپ داشتند:
- سه اردوگاه در منطقه چیلس در دیوه گل ، که در آن جنگجویان تازه وارد آموزش های دینی و نظامی دیده اند. این اردوگاه ها توسط قوماندان بابک هدایت می شد که در سال ۱۳۹۸ کشته شد؛
- سه اردوگاه دیگر در دره مزار ولسوالی نورگل، در قریه زنگل بنده که توسط قوماندان نبی هدایت میشد (نبی در حمله طالبان در ماه جدی/ دلو ۱۳۹۸ زخمی شد و بعد به دولت افغانستان تسلیم شد)؛
- دو اردوگاه در دره شوریک ، به فرماندهی قوماندان سراج ، که در اواخر سال ۱۳۹۹ توسط طالبان کشته شد
۳سلفی های کنر و روابط آنها با طالبان
سلفی های کنر برای مدت طولانی یک گروه خودکفا بودند. آنها در جریان مبارزه با رژیم حزب دیموکراتیک خلق افغانستان / حزب وطن (۱۳۵۷ تا ۱۳۷۱) و اشغال شوروی (۱۳۶۸- ۱۳۵۸) به حاشیه رانده شدند. رهبران ، فرماندهان و مبارزان عمده گروه های جهادی افغانستان ، بیشتر مسلمانان اهل سنت حنفی بودند. سلفی ها مخالف امارت طالبان بودند ، اما (همانطور ذیلاً توضیح داده شده) ، سرانجام مجبور به اتحاد با طالبان شدند (حد اقل تا سال ۱۳۸۹، طوریکه در گزارش شبکه تحلیلگران در اینجا دیده میشود).
مولوی حسین ، معروف به شیخ جمیل الرحمن ، یک رهبر مذهبی پشتون از دره پیچ ، در سال های ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ مهمترین رهبر سلفی کنر شد. وی تحصیلات دینی را در مدرسه معروف پنج پیر در شهر ساوابای پاکستان (در منابع انگلیسی اغلب : سوابی) ، خیبرپختونخوا ، فرا گرفته بود. در اواخر ده ۵۰ او یک فرمانده محلی برجسته حزب اسلامی گلبدین حکمتیار بود. در سال ۱۳۶۴ ، او یک سازمان سلفی ، به نام جماعت الدعوت والقرآن و سنه یا انجمن دعوت به قرآن و سنت را ایجاد کرد ( گزارش شبکه تحلیلگران افغانستان در مورد این سازمان را اینجا مطالعه کنید).
در اواخر ۱۳۵۹، انجمن دعوت به قرآن و سنت کنترول روی بیشتر مناطق ولایت ایجاد کرده بود. در سال ۱۳۷۰، جمیل الرحمان امارت سلفی را در کنر ایجاد کرد. تحت قدرت او ، بسیاری از پشتون های کنری به سلفی گری روی آوردند. گروه او مقررات سلفی را اجرا کردند ، به عنوان مثال بازدید مردم از زیارتگاه ها و قرار دادن بیرق بر روی قبر ها جلوگیری کردند. با این حال ، گرچه ماهیت بنیادگرایانه داشت اما این یک شکل نسبتاً میانه روی از سلفی گری بود که برخی آداب و رسوم محلی مانند بازدید از گورستان ها و احترام به حل اختلافات بزرگان را پذیرفت و آنها را دنبال کرد. همچنان آنها نسبت به آنچه دولت اسلامی عراق و شام و وابستاگان شان یعنی داعش خراسان عملاً انجام میدهند، کمتر افراطی بودند.
وقتی شیخ جمیل الرحمن از حزب اسلامی جدا شد ، اختلافات جدی با حزب و رهبر آن ، حکمتیار ، که به عدم تحمل مخالفت مشهور است ، منجر شد. این اختلافات هم از نظر عقیدتی و هم سیاسی ، درباره کنترل و تسلط در ولایت کنر بود.
در آغاز سال ۱۳۷۰ ، درگیری های جدی بین گروه شیخ جمیل الرحمن و حزب اسلامی در کنر آغاز شد. درگیری ها چندین روز ادامه داشتند و باعث تلفات هر دو طرف شدند. سرانجام بزرگان محلی میانجیگری کردند. در اواخر سال ۱۳۷۰ ، جمیل الرحمن در دفتر خود در باجور اجنسی در پاکستان ترور شد. اگرچه خانواده وی در سیاست های کنر همچنان مهم بودند و برادرزاده های او ، حاجی روح الله و حاجی حیات الله ، رهبری سازمان را بر عهده گرفتند.
در جریان حکومت طالبان (۱۳۷۵ تا ۱۳۸۰) حاجی روح الله با امارت طالبان مخالفت کرد و به پاکستان تبعید شد. ابوبکر صدیق در کتاب خود، مسئله پشتون در سال ۱۳۹۳ نوشت: مسئله حل نشده آینده پاکستان و افغانستان که در اواخر سال ۱۳۸۰، پس از برکناری طالبان از قدرت ، حاجی روح الله به کنر بازگشت تا سهمی در مجموعه سیاسی جدید برای سازمان خود تامین کند. اما در سال ۱۳۸۱ توسط نیروهای آمریکایی دستگیر و به زندان گوانتانامو فرستاده شد. ایالات متحده درک محدودی از اهمیت روح الله در منطقه یا مخالفت او با طالبان داشت. او به تأمین مالی عملیات نظامی علیه دولت موقت افغانستان و همچنین تأمین امنیت راه برای اعراب مرتبط با القاعده برای ورود و خروج از افغانستان متهم شد (این اتهامات ممکن از طرف نخبگان جدید قدرت در افغانستان که علاقه مند به تجارت قاچاقی تیرچوب توسط حاجی روح الله بودند، باشد). این درگیری و سایر درگیریها با ارتش آمریكا منجر به این شد كه روح الله در سال ۱۳۸۷ به زندان افغانستان منتقل و سپس آزاد شود. وی به کنر بازگشت و مقام خود را به عنوان بزرگ قوم و عالم دینی در میان جامعه سلفی به عهده گرفت.
این سازمان در این مرحله به عنوان یک حزب سیاسی در کابل ثبت شده و توسط برادر روح الله ، حاجی حیات الله ، که بیشتر وقت خود را در پشاور سپری میکرد ، رهبری می شد. در اوایل سال ۱۳۸۹ این سازمان به طور رسمی با طالبان بیعت کرد اما به دلیل اینکه می خواستند سازمان محلی را تحت کنترول داشته باشند ، عمدتا به حاشیه رانده شدند. آنها فقط موقعیت های نسبتاً پایین رتبه ای را مانند ولسوال یا معاون والی را به سلفی ها میدادند، در حالی که بیشترجنگجویان شان به عنوان سرباز پیاده باقی مانده بودند.
به گفته چندین جنگجوی سلفی سابق طالب در کنر ، شورای رهبری طالبان از انتصاب اعضای گروه سلفی در صفوف خود یا در سطح ولایات خودداری کرد ، با وجودیکه آنها با طالبان (حنفی) در یک جبهه میجنگیدند.
در همین حال ، نزاع رهبری باعث ایجاد اصطحکاک دربین طالبان کنر، بین کورنگالی ها (پشتون های سلفی از دره کورنگال در منطقه چپه دره) و غیر کورنگالی ها (پشتون های حنفی) شد. در اوایل ظهور طالبان در این ولایت در سال ۱۳۹۵ ، مولوی عبدالرحیم ، یک فرمانده سلفی طالبان از کورنگال ، به عنوان والی کنر از طرف طالبان تعیین شد. اما رقیب وی ، مولوی نور جلال ،فرمانده طالبان حنفی از منطقه شیگل از دستورالعمل های او سرپیچی کرد. هر دوی آنها منحیث فرمانده محلی طالبان در کنر در دوران امارت طالبان (۱۳۵۷ تا ۱۳۸۰) خدمت کرده بودند.
در سال ۱۳۸۹، هنگامی که طالبان عبدالرحیم را جایگزین رقیب اش یعنی مولوی نور جلال کرد، نوبت به رحیم و مبارزانش رسید تا دستورات والی جدید طالبان را نادیده بگیرند. از آن به بعد ، شورای رهبری طالبان ، به استثنای یک قاری ضیا الرحمن از ولسوالی مره وره، فقط افراد خارجی را به عنوان والی در کنر منصوب کرد. یگرانی که بعد از ۱۳۸۹ این سمت راپشت سر هم پر کردند عبارت بودند از ملا قاسم صبری ، از ولسوالی صبری درولایت خوست ، عمر مخلص ، از قوم زدران پکتیا ؛ قاری بریال ، از قوم پشه یی از ولایت کاپیسا ؛ قاری بلال ، از قوم څدران از ولایت پکتیا ؛ مولوی اسماعیل ، پشتون از ولایت لغمان ؛ به دنبال او قاری ضیا الرحمن ؛ و مولوی حمدالله ، والی فعلی طالبان در کنر ، پشتون از ولایت هلمند. به گفته بسیاری از بزرگان محل، همه به جز قاری ضیا الرحمن، مولوی حمدالله و مولوی اسماعیل با شبکه حقانی مرتبط بودند. منابع شبکه تحلیلگران افغانستان گفتند كه هنگامي كه اعضاي شبكه حقاني به اين ولایت آمدند، آنها عمدتاً خارجي بودند و طالبان محلي كه مي دانستند آنها قوماندان های وابسته به حقاني هستند، اطلاعات در مورد آنهار را با مردم محل شریک ساختند.
ثانیاً ، منابع مالی معمولاً باعث درگیری داخلی قوماندان های محلی می شود. درآمد مالی اولیه در کنر تجارت چوب است که بیشتر شامل قاچاق از مرز به پاکستان است. بیشتر چوب از چیلاس ، دره دیوه گل و دره مزار در منطقه چوکی بدست میاید. به گفته منابع محلی، قوماندان های این مناطق روزانه ۱۰۰۰ دالر از تاجران جمع می كنند. منبع مالی دیگر مرتبط از طریق قاچاق اسلحه از پاکستان به افغانستان از طریق کنر بدست می آید. منابع محلی به شبکه تحلیلگران افغانستان گفتند که تاجران اسلحه از تجارت اسلحه بین مرزی سودهای کلانی می برند اما مقدار قابل توجهی درآمد خود را به گروه های شبه نظامی محلی که در کنر فعالیت می کنند پرداخت می کنند.
ظهور داعش در خراسان
در اواخر ماه جوزا ۱۳۹۴، وقتی داعش شاخه خراسان در ننگرهار ظهور کرد، جامعه سلفی در کنر بلافاصله با داعش برای اینکه دارای ریشه های مذهبی مشابه بود و همچنان بخاطر نا امیدی از اینکه تحت رهبری طالبان علیه دولت می جنگیدند، با این گروه ابراز همدردی کرد. حتی قبل از این ، اوایل سال ۱۳۹۴ ، هنگامی که گزارش ها در مورد پیروزی های دولت اسلامی عراق و شام (داعش) در عراق و سوریه در شرق افغانستان پخش شد ، برخی از علمای مذهبی سلفی و بزرگان جامعه شروع به صحبت به نفع داعش شاخه خراسان کرده بودند قبل از اینکه کدام رابطه ملموس با داعش شاخه خراسان در ولایت ننگرهار موجود باشد. آنها توانایی های نظامی ، ثروت و ایدئولوژی داعش را ستودند. بسیاری از طالبان سلفی سابق در کنر نیز با این گروه و سیستم خلافت ابراز همدردی کردند.
در اواسط سال ۱۳۹۴ ، مرحوم حافظ سیدخان ، رهبر برجسته تحریک طالبان پاکستان مستقر در ولایت ننگرهار ، با رهبر فقید داعش ، ابوبکر بغدادی ، بیعت کرد و شاخه خراسان داعش را در ننگرهار تأسیس کرد (تحلیل های شبکه تحلیلگران افغانستان را اینجا بخوانید). این امر تعدادی از سلفی های جوان کنر را ، چه با تحصیلات دینی و چه بدون تحصیلات دینی ، ترغیب کرد تا برای پیوستن به داعش شاخه خراسان از ننگرهار دیدن کنند.
به گفته یك قوماندان محلی طالبان ، اولین گروه از جوانان کنر كه به داعش ولایت خراسان پیوستند ، ۲۵ دانشجو بودند كه در مدرسه تعلیم قرآن ، واقع در شهر جلال آباد ، مرکز ولایت ننگرهار ، حضور داشتند. او گفت ، بیشتر این گروه جوان ، ۱۴ تا ۱۷ ساله بودند. آنها در کنار داعش خراسان علیه طالبان و نیروهای دولتی در ننگرهار جنگیدند. همه در جریان نبردها در ننگرهار کشته شدند.
درهمان سال، گروه دوم متشکل از ۴۰ جنگجو از قریه های اسپیدر و امریو دره دیوه گل، ولسوالی چوکی، بعد از نزاع بر سر رهبری ولسوالی با طالبان محل، به پایگاه های آموزشی داعش ولایت خراسان در ولسوالی اچین و هسکه مینه رفتند. آنها نه تنها با رهبری داعش ولایت خراسان بیعت کردند، بلکه از رهبران این گروه برای ایجاد پایگاه هایی در دره خود شان ، جایی که اکثر مردم با این گروه همدردی داشتند و آماده حمایت از آن بودند، دعوت نمودند. بسیاری دیگر از جنگجویان محلی طالبان نیز به تدریج شروع به تغییر جهت به داعش ولایت خراسان کردند.
بعداً در همان سال ، شورای پیشاور طالبان ، مولوی بصیر را به عوض قاری سید به عنوان ولسوال طالبان جایگزین کرد. این امر باعث اختلاف بین دو قوماندان شد و باعث شد قاری سید ، رهبر قومی پشتون در این ولسوالی ، تغییر جهت داده و به داعش ولایت خراسان بیعت کند. وی نماینده ای را به ننگرهار فرستاد تا پیامی از حمایت خود به رهبران داعش ولایت خراسان برساند. نماینده قاری سید به داعش ولایت خراسان پیوست و پس از سه ماه آموزش به شهر خود بازگشت تا با قاری سید مشورت کند و خانواده اش را با خود به قلمرو داعش در ننگرهار ببرد. طبق قوانین استخدام داعش ولایت خراسان ، هر فرد تازه وارد برای آموزش نظامی و عقیدتی باید سه ماه در خلافت ، یعنی قلمرو تحت کنترل داعش ، بماند. پس از سه ماه ، آنها باید خانواده های خود را بیاورند تا قبل از پیوستن به جنگ ، به آنها بپیوندند. اگر تازه وارد ازدواج نکرده باشد ، باید در قلمرو داعش با یک دختر یا بیوه ازدواج کند.
قاری سید اولین قوماندان میان رتبه طالبان در کنر بود که با داعش ولایت خراسان بیعت کرد. او ۴۰ جنگجو را به همراه خود آورد و گروه را رسماً به ولایت كنر دعوت كرد. هنگامی که قاری سید پس از حضور خود در قلمرو داعش در ننگرهار در اوایل سال ۱۳۹۵ به دره دیوه گل بازگشت ، پرچم داعش را در روستاهای اسپیدر و امرایو برافراشت. او سپس با دعوت از مردم برای پیوستن به داعش در اسپیدار ، قریه زادگاه خود ، اجتماعات گسترده ای ترتیب داد. به گفته یکی از بزرگان محل که در بیشتر اجتماعات شرکت کرده بود، قاری سید به دلیل ایدئولوژی سلفی خود ، سازمان مادر این گروه ، داعش را به مردم محلی تبلیغ و آنها را به عنوان “مسلمانان خوب” و “برادران سلفی ما” توصیف کرد. این بزرگ قومی یاد آور شد که قاری همچنان از دستیابی داعش به منابع نفتی و ثروت در عراق و سوریه و همچنین هدف آنها از ایجاد یک نظم شرعی “واقعی” تحت یک پرچم واحد برای تمام جهان اسلام (ایده خلافت) را ستایش میکرد. قاری سید همچنین سخنرانی های بر ضد طالبان داشت. در یك گردهمایی ، به گفته یكی از بزرگان قبیله ای از روستای اسپیدار ، او طالبان را “مأموران پاكستان” خواند.
در بقیه سال ، او فعالیت های طرفداری از داعش ولایت خراسان را به مناطق همسایه مانند دره مزار نورگل و دره بادیل نرنګ گسترش داد. در نتیجه صدها نفر از مردم محلی به او پیوستند. در اواخر سال ۱۳۹۵ ، او یک هیئت داعش را از ننگرهار دعوت کرد تا از دره دیوه گل بازدید کند.
در اواخر سال ۱۳۹۵ ، هیئت داعش به رهبری شیخ عطاءالله و مولوی ربانی ، که هر دو اصالتاً اهل ولسوالی کوز کنر ننگرهار (که به خیوه هم معروف است) بودند ، به دره دیوه گل رسیدند. شیخ عطاءالله قاری سید و دیگران را که قبلاً در چیلاس ، کورنگال و شوریک در پامان ، قریه ای کوچک بین دره های دیوه گل و مزار ، که بعداً توسط داعش به رحمت آباد تغییر نام یافت ، به داعش پیوسته بودند، ملاقات کرد. شیخ عطاءالله جزئیات داوطلبان بالقوه داعش را درولایت کنر جمع آوری کرد و اسلحه ها را با آنها ثبت کرد. در جلسات عمومی مختلف ، شیخ عطاءالله قوانین داعش را برای ورود افراد تازه وارد به این گروه اعلام کرد. به گفته یکی از بزرگان قومی که به یک سخنرانی گوش داده بود ، چهار نکته اصلی در آن وجود داشت:
- آنها باید از نظر مذهبی همسو باشد (زنان نیز برای استخدام هدف قرار گرفتند ، برخی به عنوان آشپز با داعش و دیگران به عنوان خانه دار برای جنگجویان داعش خدمت می كردند)؛
- آنها باید با خانواده خود در قلمرو خلافت زندگی کنند؛
- کسانی که تازه استخدام شده اند باید برای سه ماه فعالیت خود را از ساحه شروع کنند؛
- تمام حامیان داعش که خدمت سربازی نمی کنند باید سلاح های خود را به داعش تحویل دهند.
به جز از آخرین نکته ، مردم محلی این شرایط را پذیرفتند. سپس هر دو طرف توافق کردند که آن عده کنری های که به آنها ملحق شدند ، مجبور نیستند سلاح های خود را تحویل دهند (برای دیدن اینکه آیا سلاح مناسب است یا نیاز به تعویض است) یک عمل معمول است . در عوض ، تازه استخدام شده ها فقط می توانند شماره ثبت اسلحه های خود را به رهبری داعش ارائه دهند. شیخ عطاءالله همچنین گفت که داعش تنها پس از تأیید از مقر خلافت در سوریه ، تأسیس شاخه کنر را اعلام خواهد کرد.
دو ماه بعد ، در اوایل سال ۱۳۹۶ ، شیخ عطاءالله به کنر بازگشت و اعلام کرد که فرماندهی عمومی داعش شاخه کنر را تأیید کرده است. در همان روز ، ۲۰۰ تا ۲۵۰ مبارز علناً با رهبر داعش بیعت کردند و قاری سید به عنوان فرمانده داعش ولایت خراسان برای دره دیوه گل منصوب شد. ابتکار وی بسیاری دیگر از فرماندهان محلی طالبان را ترغیب به تغییر جهت و جبهه و موضع کرد.
با بیعت قاری سید با داعش ولایت خراسان، او فعالیت تبلیغاتی خود را که به نفع داعش ولایت خراسان افزایش داد. وی یک کارشناس تبلیغات مربوط به داعش را که اصالتاً از ولسوالی خاص کنر بود دعوت کرد و به او خانه ای در قریه اسپیدار دیوه گل در داخل قلمرو طالبان ،تقدیم نمود. او در آنجا سه ماه مخفیانه کار کرد و فقط با تجهیزات اولیه اقدام به تهیه و انتشار اعلامیه ، بیرق ، آرم و سایر مواد کرد. این مواد بعداً در مراسم اخذ بیعت در قریه چیلاس ، که توسط قاری سید انجام شد ، مورد استفاده قرار گرفت. به همین مناسبت ، ۵۰۰ نفر دهاتی از دره دیوه گل آشکارا برای اتحاد با داعش ولایت خراسان سوگند یاد کردند.
در پاسخ به گسترش نفوذ داعش ولایت خراسان ، در اواسط سال ۱۳۹۶ ، مولوی بصیر ، ولسوال طالبان در ولسوالی چوکی ، رهبری سازمان را برای کنر در دیوه گل برای جلسه فراخواند تا راه های مقابله با رقیب جدید را مورد بحث قرار دهد. در آن جلسه تعداد زیادی از رهبران و قوماندانان محلی طالبان ، از جمله قوماندان امنیه آنها برای ولسوالی های ولایت و سپس معاون والی ، قاری ضیاء الرحمن ، حضور داشتند. روز سوم ، قریه ای که اجتماع در آن برگزار می شد توسط ۵۰۰ جنگجوی داعش ولایت خراسان به رهبری قاری سید محاصره شد. آنها به طالبان دستور دادند اسلحه خود را زمین بگذارند و به داعش تسلیم شوند. به گفته یک جنگجوی محلی طالبان که در آنجا بود ، قوماندانان به دام افتاده طالبان قصد دفاع از خود را نداشتند، اما از سرنوشت خود بخاطر ترس از تکتیک های بی رحمانه داعش در ننگرهار ، جایی که به محض ورود ، طالبان و بزرگان قوم را با بمب های دست ساز منفجر کرد، خیلی نگران بودند.
خوشبختانه برای طالبان محلی ، فرماندهی داعش در ننگرهار به قاری سید دستور داد تا در صورت درخواست بزرگان محلی ، آنها را آزاد کند. طالبان محاصره شده قبلاً با بزرگان که به ملاقات قوماندانان داعش در دیوه گل رفته بودند تماس گرفته بودند . قاری سید با توقع اینكه حمایت آنها را جلب كند ، طالبان را رها كرد اما آنها مجبور شدند اسلحه های خود را بگذارند و با بدرقه از جلسه خود خارج شوند. این ضربه بزرگی به شهرت و روحیه طالبان کنر و طرفداران آنها بود. در همان روز ، داعش ولایت خراسان اعلام كرد كه دیوه گل دره ای عاری از طالبان است و پیروزی خود را جشن گرفتند.
پس از شکست طالبان در سال ۱۳۹۶ ، بسیاری دیگر از قوماندانان محلی طالبان به داعش ولایت خراسان پیوستند. در دره پیچ ، قاری عظیم الله ، یکی دیگر ازقوماندان های برجسته طالبان ، تغییرجهت داد و به داعش پیوست. وی پنج سال را در زندان دولت افغانستان گذرانده بود و پس از آزادی در سال ۱۳۹۴ مدرسه ای را درقریه شوریک در دره پچ باز کرد و به طرفداری داعش تبلیغاتی را در سراسر ولایت آغاز کرد. او همچنین با بزرگان قوم و قوماندان های محلی طالبان سلفی تماس گرفت. او در ولسوالی مانوگی سه قوماندان برجسته ، ملا جنت گل ، یکی از طرفداران سابق طالبان ، شخصیت مذهبی و ملا امام در قریه کلایگل، یار محمد ، فارغ التحصیل از مدرسه ای در پاکستان ، از حامیان طالبان و شخصیت مشهور مذهبی در قریه ای ورادیش تنگی ، ولسوالی مانوگی ؛ و نجم الدین ، فرمانده سابق حزب اسلامی که قبلاً به نفع طالبان تغییر موضع داده بود، را استخدام کرد. رهبری داعش ولایت خراسان این سه نفر را به عنوان فرمانده واحدهای مختلف جنگی در منطقه مانوگی منصوب کرد.
قاری عظیم الله همچنین تبلیغات خود را به منطقه چپه دره ، حدود ۵۰ کیلومتری شمال اسدآباد گسترش داد. بزرگان محلی در تسریگل ، قریه ای كه فقط یك كیلومتر از مرکز ولسوالی فاصله دارد ، گردهمایی برگزار كردند و تصمیم گرفتند كه به داعش ولایت خراسان بپیوندند.
قاری عظیم الله همچنین تبلیغات خود را به منطقه چپه دره ، حدود ۵۰ کیلومتری شمال اسدآباد گسترش داد. بزرگان محلی در سریگل ، قریه ای كه فقط یك كیلومتر از مرکز ولسوالی فاصله دارد ، گردهمایی برگزار كردند و تصمیم گرفتند كه به داعش ولایت خراسان بپیوندند (سریگل یکی دیگر از دره های فرعی دره پیچ است.) قاری عظیم الله ، عصرخان و رحمت الله ، دوتن از بزرگان برجسته قوم را به رهبری گروه در شهر خود شان منصوب کرد. حداقل در آن زمان ، به دلیل درگیری های مداوم ، همه تازه استخدام شده ها باید اسلحه برداشته و در فعالیت های نظامی شرکت می کردند. قاری عظیم الله برای استخدام جنگجویان به مناطق ما نوگی و وته پور رفت. همچنین در آنجا ، او موفق به جذب بزرگان محلی شد و آنها را به حیث قوماندان در مناطق شان منصوب كرد. وی در منطقه نرنگ ، محمد سید و مولوی همیش را استخدام کرد. هر دو قبلاً به عنوان فرمانده محلی طالبان خدمت می کردند و هر کدام آنها حدود ۸۰ جنگجو را رهبری می کردند.
در طول سال ۱۳۹۶، داعش به تدریج کنترول محلی خود را در ولایت کنر بیشتر گسترش داد. پس از مقاومت کوتاه طالبان ، جنگجویان داعش از ننگرها و کنر ابتدا بر دره مزار در منطقه نورگل غلبه کردند. این دره از نظر استراتژیک مهم است ، زیرا مسیر مهمی تامینات از ننگرهار به کنر و لغمان را تشکیل می دهد. تا اواخر ۱۳۹۶ ، داعش ولایت خراسان بیشتر قسمت های دره مزار و همچنین کنترل دره های دیوه گل ، کورنگال ، شوریک و دیگال در دره پیچ و مناطقی از ولسوالی وته پور را بدست گرفت. قوماندانان بیشتر طالبان از جمله مولوی بصیر ، ولسوال طالبان در ولسوالی چوکی ، بانی جلسه وسط سال ۱۳۹۶ در دیوه گل را که توسط داعش مورد حمله قرار گرفته بود ، همراه با ۸۰ تا ۱۰۰جنگجو ، حاجی گل امیر از کورنگال و مولوی شهاب از چیلاس به داعش پیوستند. آنها همه پشتون بودند.
تعداد جنگجویان پشه یی بسیار کمتر بود. داعش ولایت خراسان موفق شد تعدادی از شوریک ، کورنگال ، چیلاس و دگال را که عمدتا در سطح پایین یعنی به حیث سر گروپ یا سرباز پیاده خدمت میکردند، استخدام کند. در آغاز سال ۱۳۹۷ ، داعش ولایت خراسان هیئتی را از دره مزار به قبایل پشه یی در دره نور فرستاد و از آنها خواست تا با خلافت بیعت کنند. در عوض پشه یی با دولت تماس گرفته تا بتواند ازولسوالی در برابر حمله احتمالی داعش خراسان دفاع کند. دولت نیروها را به آنجا اعزام کرد که پس از آن داعش از هدف قراردادن منطقه صرف نظر کرد.
برگردان: روح الله سروش
بیاکتنې:
دا مقاله په وروستي ځل تازه شوې وه ۹ ثور / غويی ۱۴۰۰