Afghanistan Analysts Network – Dari Pashto

جګړه او سوله / جنگ و صلح

قوت های منطقوی اردوی ملی افغانستان: درس های آموخته شده از تجارب پیشین؟

کیت کلارک 26 دقیقې

یک نیروی جدید دفاع محلی  در افغانستان در حال تشکیل شدن است. تشکیل نیروهای منطقه ای اردوی ملی افغانستان را رییس جمهور غنی در حمل ۱۳۹۷ اعلان کرد.  در طرح ریزی این نیروی جدید دفاعی، ملاحظات  و تدابیر دقیقی برای اجتناب از اشتباهات مرتبط با قوت های محلی قبلی، مانند پولیس محلی، صورت گرفته است. کیت کلارک، یکی از رؤسای شبکه تحلیلگران (با همکاری اریکا گاستون و علی یاور عادلی)، با تعدادی از مسئولانی که در تشکیل این نیروی جدید دخیل بوده اند، صحبت کرده است. او در این نوشته به این سئوالات می پردازد که  نیروهای منطقه ای چیست؟ آیا بهتر از نمونه های پیشین خود در حفاظت از مردم محل و حفظ مناطق عمل خواهند کرد؟  آیا این نیروها نیز در خدمت زورمندان  یا منافع جناحی قرار ندارند؟ او گزارش می دهد که عجله  برای “استقرار  نیرو در ساحه” در جریان تابستان منجر به گسترش نیروهای منطقه ای قبل از تکمیل و ارزیابی مراحل آزمایشی آن ها شده است. او هم چنین به طور مبسوط به بررسی  تولی های قوت های منطقه ای که در ولسوالی جاغوری ولایت غزنی در حال شکل گیری است می پردازد. 

سربازان اردوی ملی افغانستان در حال فراغت از دوره آموزش آموزگاران که آماده آموزش جدیدالشمولان اردوی منطقوی هستند. عکس از: سن بیری، قول اردوی بحری ایالات متحده، آگست 2018

این نوشته به عنوان بخشی از یک پروژه ی سه ساله (تمویل شده توسط سازمان پژوهشی هالند)، است. در این پروژه شبکه تحلیلگران افغانستان، انستیتیوت سیاست عامه ی جهانی (GPPi) و دانشگاه امریکایی عراق واقع در سلیمانیه، به تحلیل نقش و تأثیر نیروهای شبه نظامی محلی  یا منطقه ای یا انواع دیگر نیروهای شبه دولتی در افغانستان، عراق و سوریه می پردازند.

  • قوت های منطقوی اردوی ملی افغانستان چیست؟

نیروی منطقه ای اردوی ملی افغانستان (یا اردوی منطقوی) یک نیروی دفاعی محلی جدید است که در حال حاضر درچوکات وزارت دفاع به عنوان بخشی از اردوی ملی افغانستان در حال تشکیل شدن است. سربازان  تولی ها از یک ولسوالی خاص جلب و جذب می شوند اما توسط افسرانی که خارج از آن ولسوالی و جزو تشکیلات عادی یا در نیروهای ذخیره اردوی ملی هستند، رهبری می شوند.  هدف این است که تعداد نیروی منطقه ای در نهایت به  36000 نفر برسد. 

اجازه تشکیل قوت های منطقوی اردوی ملی افغانستان  در حوت ۱۳۹۶ طی یک فرمان رییس جمهور صادر شد.  هدف اولیه  شروع یک مرحله  آزمایشی در هشت الی ده منطقه  و، پس از ارزیابی،  گذار به فاز اول و پوشش چهل و هشت ولسوالی  (مطرح شده در زیر) و سپس ورود به  فاز دوم بود.  در ۱۴ حوت ۱۳۹۶ رییس جمهور غنی، تشکیل قوت های منطقوی را رسما اعلان کرد و، طبق گزارش ها، جلب و  جذب سربازان در تاریخ ۲۶ حمل ۱۳۹۷  و آموزش اولین دسته تازه سربازان در مرکز آموزش نظامی کابل در تاریخ ۲۱ جوزا آغاز شد.

  • چرا به قوت های منطقوی احساس نیاز می شود؟ 

به رغم مشکلات ناشی از قوت های دفاعی محلی – برای جزئیات  به پرسش و پاسخ بعدی مراجعه کنید- نیروها بین المللی و حکومت افغانستان پیوسته به این نیروها برگشته اند، زیرا وقتی که آنها مؤثر هستند، بی نهایت مؤثر هستند، باعث ظهور جنگجویان بااراده  با آگاهی  محلی  می شوند که از مردم غیرنظامی در مناطق خود دفاع می کنند. و بیشتر از سربازان عادی، ایستادگی می کنند، زیرا آنان جای دیگری برای عقب نشینی ندارند (به مطالعات شبکه تحلیلگران در مورد یحیاخیل، پکتیکا و شاه جوی رجوع کنید). همانطوریکه شبکه تحلیلگران در گزارش”دشمن شماره یک: طالبان چطور با پولیس محلی و نیروهای خیزش مردمی مقابله می کنند” به تفصیل به این موضوع پرداخته است، طالبان بیش از سربازان عادی و حتا قوت های بین المللی از این نیروها متنفر و در هراسند. مضاف بر آن، بسیج این نیروها و حمایت از آن ها نسبتا کم هزینه تر است.

چنانچه منابعی در وزارت دفاع در ارتباط با چگونگی ایجاد اردوی منطقوی، به شبکه تحلیلگران گفتند، نظریه ایجاد این نیروی جدید در نتیجه جلسه ای مشورتی رییس جمهور با جنرال جان نیکلسون، فرمانده ی ناتو و نیروهای امریکایی در افغانستان، با هدف پرداختن به چهار مسأله ی عمده شکل گرفته است:

  1.  حمایت مالی پایدار از نیروهای اردوی ملی در سطح فعلی آن در دراز مدت یا توسط حکومت افغانستان امکان پذیر نیست.
  2. نیاز به فارغ ساختن سربازان عادی اردوی ملی برای اجرای عملیات های تهاجمی، نه عملیات های دفاعی  یا عملیات برای حفاظت از مناطق آزاد شده. در واقع، نیاز به کاستن از فشار بر قوای خاص افغانستان
  3. نیاز به  رسیدگی به  مسایل خلاء جلب و جذب و حفظ سربازان در اردو و امیدواری به تمایل بیشتر پشتون های جنوب و شرق به خدمت در اردو اگر محل خدمت آنان، منطقه ی خودشان باشد.
  4. نیاز به استفاده از دانش و مهارت های محلی مردم یا به تعبیر یک مسئول وزارت دفاع،  سربازان عادی اردوی ملی “همواره  به تله هایی بر می خورند که روستاییان عادی، هیچگاه گرفتار آن  نمی شوند.”

 بر این موارد، موضوع نارضایتی  متداوم ایالات متحده از پولیس محلی که اکنون یک نیروی ۲۸۰۰۰ نفری است، را باید اضافه کرد. (به گزارش جدید سیگار، ص ۱۰۲ رجوع کنید).  امریکا تنها تمویل کننده پولیس محلی است و، چنانچه شبکه تحلیلگران دریافته است، فشار زیادی بر پولیس محلی به خاطر اصلاحات  و رسیدگی به اتهامات مرتبط با تخطی ها، سوء رفتار و اختلاس وارد کرده است.  در تلاش برای پاسخ دادن به بررسی و انتقاد  کنگره از جوانب مختلف، ایالات متحده تصمیم گرفت تا تمویل پولیس محلی را از حوت ۱۳۹۶ خاتمه دهد.  ناخشنودی از پولیس محلی رابطه مستقیم با طرح اردوی منطقوی ندارد، اما به نظر می رسد که یک انگیزه مهم برای تشکیل اردوی منطقوی  کانالیزه کردن کمک های امریکا به  یک برنامه نیروی محلی پاسخگوتر و مناسب تر برای هدف است.

  • چرا تشکیل یک نیروی  دفاعی محلی جدید بحث برانگیر شد؟

صحبت از برنامه ریزی برای ایجاد یک نیروی جدید در سنبله ۱۳۹۶، با نگرانی هایی همراه بود. ( برای مثال، به گزارش شبکه تحلیلگران  اینجا و اینجا و نیز مواضع دیده بان حقوق بشر و رسانه ها اینجا مراجعه کنید).   بار اول نبود که نیروهای محلی که در گذشته چه  از سوی دولت و چه از جانب نیروهای بین المللی  حمایت می شده اند، بسیج می شدند. آنان تاریخ تأسف باری داشته و در گیر جنایات جنگی، معافیت و اختلاس، خدمت به منافع گروهی، قومی، قبیله ای و یا تبانی با تبهکاران و گاهی نیز (با دشمن)  شده اند. از سال ۱۳۸۱ بدین سو، انواع مختلف نیروی های محلی، به شمول نیروهای پشتیبانی وابسته به سیا و نیروهای امریکایی ( و اخیرا، همزمان با انتشار خبرها از کشتار های خودسرانه، شرکت های امنیتی خصوصی،  پولیس محلی و نیروهای خیزش مردمی، برای لیست تمامی این نیروهای محلی، لطفا اینجا  رجوع کنید) ) تجربه شده است.  چنانچه  شبکه تحلیلگران  در بررسی وضعیت پولیس ملی و وزارت داخله شرح داده است،  قوای امنیتی ملی افغانستان نیز از مشکلات ناشی از فساد و قرار گرفتن در خدمت منافع گروهی در امان نبوده اند. با وجود این، نیروهای محلی به طور خاص در برابر سوء استفاده از قدرت توأم با معافیت یا در خدمت منافع محلی قرار گرفتن آسیب پذیرند و افغان ها، آنان را به صورت کلی  با عنوان “ملیشه ها” می شناسند.

پولیس محلی، وسیع ترین بسیج نیروی محلی است که  در سال ۱۳۸۸ به عنوان نوعی از  “نظارت مردمی ”  در نظر گرفته شد که بر اساس آن  نیروهای محلی از اجتماعات شان حفاظت و در برابر طالبان ایستادگی می کردند. اما این برنامه همزمان با گسترش آن، به راهی برای سیاست مداران ساکن کابل و زورمندان منطقه ای مبدل شد تا ملیشه های خود را در لیست معاش بگیران ثبت کنند و یافته ها نشان داد که پولیس محلی  بیش از آن که از مردم محلی حفاظت کنند با آنان بدرفتاری می کردند. (برای برخی از این اتهامات بدرفتاری، به بررسی محققان شبکه تحلیلگران و GPPi   مراجعه کنید.)

نوع دیگر از الگوی نیروهای دفاع محلی، نیروهای خیزش مردمی(یا ولسی پاسون در زبان پشتو) است.  این گروه که از سال ۱۳۹۱، اما به ویژه از سال ۱۳۹۴ به بعد، به وجود آمده است از دل مقاومت های خودجوش غیرنظامیان محلی علیه طالبان شکل گرفتند. معمولا معلوم می شود که این خیزش ها توسط ریاست امنیت ملی به وجود آمده  یا بلافاصله پس از تشکیل آن ها حمایت شده اند و به نظر می رسد که تمویل کننده ی اصلی آن، سازمان سیا بوده است. چنانچه  واحد حقوق بشر یوناما در گزارش خود در مورد حفاظت از غیرنظامیان در منازعه، خاطرنشان ساخته، این گروه های خیزش مردمی هیچ جایگاه  قانونی ندارند و معلوم نیست که به کدام سلسله مراتب فرماندهی، اگر وجود دارد، پاسخگو اند. در نتیجه مکانیسم های رسمی برای پاسخگویی نیز وجود ندارد.

مردم افغانستان، جنایات جنگی، معافیت و فروپاشی کلی  دولت نجیب الله توسط کندک های قومی حزب دموکراتیک خلق، که معمولا به آن ها ملیشه های قومی اطلاق می شود، را به خاطر دارند. این نیروها در اواخر دهه ۱۳۶۰ و اوایل دهه ۱۳۷۰ توسط رییس جمهور نجیب الله بسیج شده بودند. او برای دفاع از حکومتش بر این نیروها اتکا داشت و چنانچه گزارش پروژه عدالت برای افغانستان:  جنایات جنگی و جنایات ضد بشری از سال ۱۳۵۶ الی ۱۳۸۱ مستند کرده است، اتکای نجیب الله براین نیروها باعث می شد آن ها از معافیت مؤثر برخوردار باشند.

طرح ایجاد یک نیروی جدید دفاع محلی  تنها برای فعالان حقوق بشر، بحث برانگیز نیست. رهبری وزارت دفاع ملی، نسبت به پذیرش ایده  یک نیروی دفاع محلی، حساسیت داشتند. آنها استدلال می کردند که با توجه به پیشینه سوء پولیس محلی و نیروهای خیزش مردمی و ملیشه های قومی، یک نیروی ملیشه، جایی در سلسله مراتب اردو ندارد. رهبران وزارت دفاع همچنان جنگ  داخلی دهه ۱۳۷۰ را نیز به یاد دارند که در جریان آن، اردوی ملی افغانستان بر مبنای قومی تجزیه شد و به ملیشه های مختلف قومی و گروه های مجاهدین درگیر جنگ  پیوست.  یک مسئول وزارت دفاع افغانستان به شبکه تحلیلگران گفت: “ملیشه ها مانند زهری برای ساختن  یک نیروی یکپارچه است.”او در ادامه  گفت که ملیشه های قومی، “مارهای کوچکی بودند که توسط حمایت مالی و تسلیحاتی، به اژدها تبدیل شده اند”،در حالی که “پولیس محلی، اعتبار تمام پولیس ملی را خدشه دار کرده اند.”

  • قوت های دفاعی منطقوی و پولیس محلی چه تفاوت هایی دارند؟

در نگاه  اول، مدل های اردوی منطقوی و پولیس محلی مشابه به نظر می رسد. هر دو پی ریزی شده اند تا  مردانی را از اجتماع محلی  مشخصی بسیج (و بر خلاف اردو و پولیس عادی، نه پولیس محلی و نه اردوی منطقوی  زنان را جذب نمی کنند) و آن ها را  به یک نیروی دفاعی و پاسبان تبدیل کنند. هم پولیس محلی و هم اردوی منطقوی، نیروی کمکی و تکمیلی محسوب می شوند و از مقدار محدودی اسلحه برخوردارند و در حیطه جغرافیایی محدودی قرار دارند که به آن ها اجازه می دهد در اجتماعات-  محلی خودشان فعالیت کنند.  اما پولیس محلی در سطح قریه فعالیت می کند، درحالیکه قوت های منطقوی در سطح  ولسوالی فعالیت می کنند: قوت های منطقوی را می توان در هر جایی از یک  ولسوالی مربوطه شان  مستقر کرد و بدین ترتیب این امیدواری وجود دارد که  که در برابر در خدمت منافع محلی قرار گرفتن کمتر آسیب پذیر باشند. محدودیت های قوت های منطقوی نیز به گونه صریح شرح داده شده است ( که شامل موارد ذیل می شود:  آنان نمی توانند در مناطق تحت کنترل دشمن مستقلانه فعالیتی انجام بدهند، مانورهای
تهاجمی مستقل اجرا کنند یا وظیفه پولیس ملکی را انجام دهند یا درگیر “عملیات های خطرناک مانند حملات، بازداشت ها  یا عملیات نجات” شوند.). البته این موارد، به طور ضمنی  بخشی از رهنمای پولیس محلی نیز بود.

یک تفاوت عمده این است که اردوی منطقوی  تحت فرماندهی اردوی ملی است، در حالیکه پولیس محلی شامل تشکیل پولیس ملی است. اردوی ملی در مقایسه با پولیس ملی از رهبری و کنترل بهتری نسبت به پولیس ملی  برخوردار بوده است و سیستم عدلی انضباطی و نظامی آن نسبتا پیشرفته تراست و اردوی منطقوی کاملا  تابع آن خواهد بود. از سویی وزارت دفاع پیشینه پاسخگویی بهتری در برابر  تمویل کننده ها نسبت به وزارت داخله  داشته و بهتر توانسته است از دخیل شدن در منافع قومی یا جرمی اجتناب کند.

تفاوت های دیگر در رهبری، نظارت و آموزش است که  برای تقویت رهبری و کنترل وزارت دفاع و پاسخگویی آن نهاد  طراحی شده است.  هر تولی قوت های منطقوی، تحت رهبری افسران عادی اردو اداره می شود که عموما از میان قوت های احتیاط هستند. این افسران نمی توانند از ولسوالی تولی باشند (هرچند افسران غیردرجه دار می توانند باشند).  برعکس، واحدهای پولیس محلی، تابع یک قوماندان محلی است که این امر تمایل به بازسازی ملیشه های از قبل موجود را، بدون آن که نظام رهبری آن و نیز اجندای آنها تغییر کند،  تحت عنوان پولیس محلی، افزایش داده است (در  این مورد، به مقاله مفصل دریکسن رجوع کنید). فرماندهان قول اردوهای اردوی ملی، افسران  و افسران غیردرجه دار قوت های منطقوی را تعیین  می کنند. یک مشاور بین المللی گفت که انتصاب افسران مجرب و حرفه ای در سطح رهبری این تولی ها، ” موازنه ایست برای جلوگیری کردن از بیش از حد محلی شدن این قوت ها.”

تلاش هایی نیز صورت گرفته تا این قوت های منطقوی، در چهارچوب سایر نیروهای اردوی ملی، نهادینه شوند (اگرچه در این زمینه، اصلاحاتی در برنامه مقدماتی این قوت های رو نما شده است که در سئوال شماره ۹ مطرح می شود). جلب و جذب سربازان قوت های منطقوی تابع مقررات جلب و جذب سربازان اردوی ملی عادی است و آنان نیز باید یک دوره  آموزشی ده هفته ای را در زمینه حقوق بشر، حاکمیت قانون و قوانین بشردوستانه سپری کنند.  این دوره آموزشی در آغاز به گونه ای طراحی شده بود که جدیدالشمول ها می بایست یک دوره را در کابل و سپس در مرکز فرماندهی منطقه ای اردوی ملی که این نیروها در حوزه فرماندهی آن مستقر می شوند سپری کنند: هدف از این کار تأمین همکاری مؤثر میان سربازان قوت های منطقوی و اردوی ملی عادی بود. هم چنان طرح اولیه این بود که این سربازان می بایست همراه با سربازان عادی اردوی ملی در سربازخانه ها می ماندند تا باهمدیگر بهتر معاشرت داشته باشند. سربازان قوت های منطقوی، صرفا زمانی که در خدمت نیستند، اجازه دارند به خانه بروند (و این مورد ، برخلاف سربازان پولیس محلی است که می توانند در خانه ی خود زندگی کنند).

این تغییرات نهادی می تواند یک تفاوت باشد. شاید از همه مهمتر، همه افغان ها و مدیران بین المللی که در ایجاد این نیروی جدید سهیم بوده اند، علاقمند بودند که جلب و جذب و تشخیص موقعیت این قوت ها را از همان ابتدا درست انجام دهند.  شبح های گذشته – ملیشه های داکتر نجیب و جنگ داخلی و نیز پولیس محلی و نیروهای خیزش مردمی – سبب شد تا کسانی که این نیروی جدید را
برنامه ریزی می کردند بیشترین تدابیر حفاظتی را در نظر بگیرند.

دو تفاوت عمده دیگر این قوت ها با پولیس محلی، بودجه و تصویر آن است. ایجاد قوت های منطقوی به مفهوم افزایش تشکیل کلی اردو نیست و استخدام هر سرباز در قوت های منطقوی، به منزله رها کردن یک سرباز عادی در تشکیل اردو است و تعداد کلی سربازان اردوی ملی ثابت باقی می ماند. بنابراین، تشکیل نیروهای منطقه ای در در چهارچوب اردوی ملی، نباید باعث تورم در هزینه ها شود و در دراز مدت باید، به دلیل کم هزینه تر بودن تداوم یک نیروی محلی، از هزینه ها کاسته شود. نکته مهم دیگر این است که، در حالیکه اتحادیه اروپا هیچگاهی پولیس محلی را به این دلیل که ملیشه است تمویل نکرده است، ناتو در تشکیل قوت های منطقوی سهیم است، اگرچه کماکان یک نیروی وسیعا وابسته به کمک اردوی امریکا است.

  • چه کسانی می توانند در این نیروی جدید ثبت نام کنند و از چه مزایایی برخوردار می شوند؟

شرایط عمومی قرار ذیل است: مردانی که بین سن ۱۸ الی ۴۰ سال و باشنده ولسوالی مربوطه و ترجیحا سرباز سابق قوت های امنیتی ملی افغان باشند.  پیشینه داوطلبان باید توسط ریاست امنیت ملی بررسی شود و آن ها باید توسط بزرگان محلی ضمانت شوند. (فرمان ریاست جمهوری این شرط را صرفا برای سربازان سابق نیروهای امنیتی ملی افغانستان، نه سایر نیروهای جدیدالشمول،
تعیین می کند که باید توسط بزرگان محلی ضمانت شوند. منابعی نیز گفته اند که افراد جذب شده باید از سوی والی یا معاون وی نیز تأیید شوند، اگرچه این شرط نیز در فرمان رییس جمهور ذکر نشده است.)

برای اجتناب از تسلط ملیشه های موجود بر قوت های منطقوی، برنامه ریزان قوت های منطقوی به شبکه تحلیلگران گفتند که اعضای پولیس محلی و  خیزش های مردمی، نمی توانند به این نیرو بپیوندند.

معاش سربازان قوت های منطقوی، برابر ۷۵ فیصد معاش سربازان عادی اردوی ملی است و این کاهش ۲۵ درصدی در معاش به دلیل مستفید شدن قوت های منطقوی از مزیت اعزام و خدمت در ولسوالی محل زیست شان صورت گرفته است.  این امیدواری وجود دارد که معاش به اندازه بالا باشد که منجر به علاقه مردم به ثبت نام شود و از طرف دیگر به اندازه بالا نباشد که  خدمت دراردوی منطقوی جذاب تر از خدمت در اردوی ملی عادی باشد. به همین ترتیب، سربازان و افسران  قوت های منطقوی و خانواده هایشان در صورت معلولیت و یا کشته شدن در زمان خدمت، از مزایای سربازان عادی برخوردار می شوند. افسرانی که در این قوت های منطقوی توظیف می شوند، به اندازه افسران عادی اردوی ملی معاش می گیرند. یک ساختار شغلی نیز وجود دارد: سربازان نیروهای منطقوی می توانند در صورتیکه ولسوالی مربوطه شان را ترک کنند، ترفیع بیابند؛ افسران می توانند دوباره به اردوی ملی برگردند و در این صورت با آن ها مثل سایر افسران رفتار خواهد شد.

  • آیا اردوی منطقوی، یک نیروی محلی است یا صرفا یک بازوی محلی برای جلب و جذب در اردوی ملی؟

مطالعات شبکه تحلیلگران در مورد موفقیت ها و ناکامی های پولیس محلی نشان می دهد که پشت موفقیت های آن سهم گیری مردم در و کنترل آن ها بر پولیس محلی و اراده آن ها برای سهیم ساختن همه گروه های شامل در یک جمعیت محلی قرار دارد (در زمینه موفقیت های پولیس محلی، به مطالعات موردی یحیا خیل و شاه جوی و در زمینه ناکامی آن به مطالعه موردی پولیس محلی اندر، مراجعه کنید). یک نیروی برخوردار از حمایت محلی نه تنها از دانش و معلومات استخباراتی در محل مستفید می شود، بلکه اعضای آن هنگام دفاع از مردم خود  نیز سخت می جنگند. برعکس، تحمیل یک قوه محلی بر جمعیتی که آن نیرو را فاقد مشروعیت می دانند، ممکن است به سود طالبان شود. در این صورت، این طالبان خواهند بود که از دانش، معلومات استخباراتی و سربازگیری از میان این نیروها سود خواهند برد. در مناطقی که مردم در تشکیل و جلب و جذب در واحدهای پولیس محلی دخیل بوده اند و تا حدودی بر آن ها کنترل داشته اند، به نظر می رسد این واحدها بهتر جنگیده و رفتار کرده اند. (گرچه یک نیروی محلی، با تکیه بر حمایت برخی از مردم محل نیز می تواند خوب بجنگد، چنانکه این مورد را می توان در اندر ملاحظه کرد).

کسانی که –اعم از افغان ها و خارجی ها –  در طرح ریزی قوت های  منطقوی نقش داشتند همه بر سهم گیری مردم محلی در این نیروی جدید تأکید کرده اند. ولی اکثر ابتکارات در راستای متمایز ساختن این قوت ها از پولیس محلی  بیشتر معطوف به تقویت کنترل نهادی بوده است و توجه یکسانی به حمایت و نقش مردم محل در کنترل این قوه جدید، صورت نگرفته است. فرمان رییس جمهور در مورد تأسیس این نیروی جدید، تقریبا به طور کامل متمرکز بر نقش دولت در استخدام، رهبری و کنترل آن است و نقش مردم صرفا به تضمین متقاضیانی محدود است که قبلا عضویت نیروهای امنیتی ملی افغانستان را داشته اند. بنابراین، حداقل طبق این اسناد، مردم محل نسبت به تشکیل واحدهای پولیس محلی، نقش کمتری در ایجاد این قوت جدید خواهند داشت (گرچه مشارکت کامل مردم در گزینش و مسئولیت پذیری پولیس محلی نیز ندرتا در عمل رعایت شد. در این مورد به بخش دوم پیشینه پژوهش مقاله مشترک شبکه تحلیلگران و GPPi مراجعه نمایید.) به شبکه تحلیلگران  گفته شد که  جزییات بیشتری در مورد طرزالعمل تأسیس این نیرو وجود دارد، اما ما به آن واقف نیستیم.

کسانی که در بسیج نیروهای آزمایشی اردوی منطقوی نقش داشتند، نیاز به “حساس سازی و آگاه کردن مردم” را قبل از درخواست برای معرفی داوطلب و اخذ سفارشات از بزرگان و رهبران محلی نیز الزامی می دانند. به نظر می رسد که انگیزه برای شامل شدن اجتماعات و علاقه به “محلی” سازی قوت های منطقوی بیشتر از این است که این نیروها فقط از داوطلبان باشنده  ولسوالی خاصی تشکیل شوند، اما هنوز راه های دست یابی به آن اندیشیده نشده است.  در حمل ۱۳۹۶ به ما گفته شد که مرحله آزمایشی این نیروها به دقت بررسی خواهد شد تا دیده شود که این بعد قوت های منطقوی جدید، چگونه پیش رفته است. اما معلوم شد  که آن گونه که برنامه ریزی شده بود، به اجرا گذاشته نشده است و بعضی نوآوری ها نیز در مدل تأسیس این نیروها به کار رفتند که جزییات بیشتر در بخش های بعدی آمده است. 

  • چرا تعیین محل استقرار تولی های قوت های منطقوی اردوی ملی، مسأله دشواری بود؟ 

اینکه در مرحله آزمایشی این نیروها در کجا مستقر شوند، سؤالی بسیار حساس و اختلاف برانگیز بود.  چنانچه یک مشاور بین المللی گفت: “همه در مورد استقرار این نیروها، دیدگاهی منحصر به خود داشتند، بسیار دردآور بود و مملو از سیاست بازی داخلی و اختلافات”. در نتیجه معیارهای سختی برای انتخاب محل استقرار این قوت ها وضع شد تا مشکلات ناشی از تأسیس پولیس محلی، تکرار نشود.  پولیس محلی بعضا در ساحاتی  ایجاد شد که نمی توانست یک نیروی حافظ باشد زیرا درگیری فعال هنوزپایان نیافته بود، یا جایی که مردم خواستار و پشتیبان آن ها نبودند، یا در مناطقی که منافع گروهی، تجارت های غیر قانونی، قدرتمندان محلی منجر به تبدیل شدن پولیس محلی به یک نیروی مورد معامله یا مبتنی بر منافع شخصی می شد.  این موارد احتیاطی در تأسیس پولیس محلی به دلیل مصلحت، نیازهای مبرم امنیتی و فشارهای سیاسی رعایت نشد (در مورد پشت صحنه این فشارها به تحلیل ما در مورد تأسیس پولیس محلی اندر رجوع کنید). فشارهای سیاسی بر پولیس محلی هنوز پابرجاست. وزارت داخله در گفتگو با شبکه تحلیلگران از وجود  فشار و تقاضای سیاست مداران و اعضای پارلمان برای تأسیس واحدهای پولیس محلی در منطقه خودشان شان یادآوری کرده است.

طراحان قوت های منطقوی اردوی ملی، به شبکه تحلیلگران گفتندد که جهت اجتناب از این مسایل، باید ولسوالی هایی انتخاب می شد که استقرار قطعات و مرحله آزمایشی با موفقیت انجام شود. بنابراین، باید مناطقی که به “منطقه ی سبز” مسمی در نظر گرفته می شد، یعنی مناطقی که در تسلط دولت باشند یا منازعه در آن جا بسیار اندک باشد و موقعیت ها باید نزدیک یک مرکز فرماندهی اردوی عادی باشد. یک مشاور بین المللی گفت: ” به دلیل این که این قوت ها، ثابت اند، قبل از آن ها باید یک عملیات پاکسازی باشد. چنین ساحاتی حتا نمی توانند مناطق زرد باشند، محل استقرار این قوت ها حتما باید منطقه سبز باشد.” هم چنین باید در جایی مستقر شوند که احتمال درگیر شدن در سیاست و منافع جناح های سیاسی محتمل نباشد، بلکه جایی که امکان حمایت از طرف والی و فرمانده قول اردو فراهم و نیاز به این قوت ها محسوس باشد.

با توجه به این پیشینه و دستور العمل، بحث بر سر تعیین محل استقرار این قوت ها، شدید بود. ابتداء لیستی از ۱۲۰ منطقه تهیه شد و پس از بررسی ۳۸ منطقه پیشنهاد گردید و در نهایت ۹ منطقه تعیین شد. دیگر مناطق از لیست حذف شدند زیرا در برابر تهاجم طالبان یا منافع شخصی و مداخله سیاسی
بسیار آسیب پذیر بودند یا سلطه سیاسی یا قومی متصور بود یا آن قدر امن بودند که اساسا نیازی به استقرار قوت های منطقوی وجود نداشت.

یکی از مسئولان وزارت دفاع، گزینش این مناطق را “رنج آور” توصیف کرد. او هم چنان از وجود فشارهای سیاسی از سوی عالی رتبه ترین مقامات عالی در دولت بر طراحان نیروهای منطقوی برای استقرار تولی های این نیرو در مناطق خودشان پرده برداشت. با وجود این، اراده به وابستگی نداشتن این قوت ها به قدرتمندان، وکلا یا منافع جناحی، قومی یا قبیله ای مستحکم ماند. این مسئول وزارت دفاع گفت که هرگاه با چنین مطالباتی مواجه می شدند، “تلاش می کردیم مقاومت کنیم” او گفت که خوشبختانه توانستند از نقش حمایتی نیروهای امریکایی به عنوان سپر کار بگیرند: “ما به آنها می گفتیم که مطمئنا می توانیم این قطعه را ایجاد کنیم، اما جنرال نیکلسون مصارف آن را پرداخت نخواهد کرد. بدین ترتیب آنها دست از اصرار می کشیدند.” گل آغا شیرزی،  وزیر امور سرحدات و قبایل، پیشنهاد کرد که نصف بودجه در نظرگرفته شده برای قوت های منطقوی را تعهد کند در صورتی که “نیروهای قبایلی” جهت حفاظت از سرحدات ایجاد شود یا به تعبیرمصاحبه شوندگان شبکه تحلیلگران، بتواند “مردان بارکزی(یعنی  قوم خود) را مسلح نماید”.

مرحله آزمایشی قوت های منطقوی چگونه پیش رفت؟

در تابستان سال ۱۳۹۷ یک تغییرعمده در برنامه رونما گردید: مرحله آزمایشی قوت های منطقوی اردوی ملی – با افزودن ۵۲ موقعیت دیگر –  به فاز اول گسترش یافت، قبل از آن که مرحله آزمایشی تکمیل یا ارزیابی شود. این تغییر به طرق مختلف توجیه شده است: جنرال نیکلسون، تحت فشار مضاعفی از سوی واشنگتن، می خواست پیشرفتی در جنگ داشته باشد، یا شخصا می خواست از سه روز آتش بس در ایام عید به منظور گسترش این قوت ها بهره ببرد. این چرخش بسیار شگفتی آور است، زیرا ملاحظات بسیار سخت گیرانه ای در طرح ریزی و انتخاب محل استقرار این نیروها در مرحله آزمایشی به عمل آمد و سپس انتظار می رفت که عملکرد این قوت ها ابتداء ارزیابی شود و بعد اقدام به گسترش آن صورت گیرد. عجله برای  استقرار سریع تر قوا به امید تغییر در سرنوشت جنگ در جبهات یکی از علل ناکامی های نیروهای قبلی یا توسعه آنها بدون رفع معایب و ضعف های آن بوده است. عجله  قوت های ملی و محلی، به شمول اردو و پولیس و پولیس محلی، را در گذشته ضربه زده است. 

پس از آن که جنرال اسکات میلر در ۱۱ سنبله ۱۳۹۷ فرماندهی نیروهای ناتو و ایالات متحده را به دست گرفت، دستور توقف گسترش این نیروها و کاستن از سرعت این پروژه را داد تا بتوان عملکرد تولی های فعلی قوت های منطقوی اردوی ملی را بررسی کرد. چنانچه به شبکه تحلیلگران افغانستان گفته شد، نحوه استخدام سربازان، یکی از نگرانی ها بوده است.  یکی از افسران ارشد بین المللی گفت که تردیدهایی وجود داشت مبنی بر اینکه آیا این تولی ها “منعکس کننده بسیج محلی” اند، آیا “مدل جلب و جذب مؤثر است” و آیا اصل “پاسخگویی” وجود دارد؟

طراحان قوت های منطقوی، از شبکه تحلیلگران خواستند که معلومات پیرامون اینکه در حال حاضر، چه تعداد تولی فعالند، دوره آموزشی را سپری می کنند یا در حال جلب و جذب اند، منتشر نکند. با وجود این، آنها در مورد بعضی از مشکلاتی که تا کنون از تشکیل نیروهای منطقوی ناشی شده است صحبت کردند. یکی از برنامه ریزان وزارت دفاع به ما گفت که روند جلب و جذب بسیار بطی بوده است و  یکی از عوامل آن عدم آگاهی مردم در مورد چیستی قوت های منطقوی بوده است: “نظامی سازی بی وقفه، ابتدا پولیس محلی، پس از آن خیزش مردمی  و حالا قوت های منطقوی اردوی ملی علاوه بر ملیشه های وابسته به قدرتمندان مختلف، برای مردم گیج کننده بوده است.” او افزود که در روند استخدام نیز مشکلاتی بروز کرده است: “مردم شمال دیگر حاضر نیستند فرزندان بیشتری را برای خدمت به اردوی منطقوی یا قوت های دیگر بفرستند” زیرا آنها “از  تعداد زیاد تابوت هایی که به خانه شان می آیند، هراس دارند.” در بعض مناطق مانند لویه پکتیا، قلت مردان وجود دارد زیرا آنها “میان طالبان، شبکه حقانی، اردو و نیروی کار در خلیج” تقسیم شده اند و بعضی از اجتماعات نیز “به دلیل هراس از انتقام طالبان حاضر نیستند فرزندان خود را به استخدام قوت های منطقوی در آورند.”

برنامه ریزان وزارت دفاع از بروز مشکلی در استخدام افسران نیز خبردادند: قوای احتیاط اردوی ملی – که وزارت دفاع امیدوار بود فرماندهان قوت های منطقوی را از میان آن ها استخدام  شوند –  تعدادشان به مراتب کمتر از تعدادی که لیست معاش بگیران نشان می داد، بود: ” قرار بود ۱۸۰۰۰ نفر در نیروهای احتیاط داشته باشیم. سنجش ما نشان داد که تنها ۱۸۰۰ تن به عنوان قوای احتیاط  وجود دارد. آنها درگذشته بودند، کشور را ترک کرده بودند یا بنابر دلایل دیگر در قوای احتیاط نبودند. در جنوب و شرق، نیروی احتیاطی نداشتیم تا این واحدها را رهبری کنند. بنا براین ناتو به ما گفت که ناگزیم از میان نیروهای فعال برای این منظور استخدام کنیم.” منابع به شبکه تحلیلگران گفتند که اجرای این طرح دشوار تر از تصور آن بوده است زیرا افسران می ترسند که تقبل فرماندهی قوت های منطقوی، که هنوز یک نیروی امتحان نشده است، ممکن است فرصت های رشد آن ها در آینده آسیب بزند. 

  • چه تغییراتی در این الگو برای رفع این مشکلات وارد شده است؟

شاید مهم ترین نکته این باشد که یک واحد جدید در ریاست مستقل ارگان های محلی که با اجتماعات محلی کار می کند، مؤظف شده تا در زمینه بسیج مردم درچهارچوب نیروهای منطقوی کمک کند. این ارگان و رییس آن، متین بیگ، در زمینه محل استقرار این تولی های جدید نیز مشورت می دهند. یک مشاور گفت که این کار به خاطر آگاهی از “نیاز عمیق به پاسخگویی این نیروها به مردم و نمایندگی از آن ها” است. در عقرب ۱۳۹۷، جنرال میلر یک واحد جدید را در چارچوب حمایت قاطع توظیف کرد تا با تمرکز بر قوت های منطقوی اردوی ملی مطمئن شود که هماهنگی، پاسخگویی و همزمان سازی (اصطلاح نظامی که به هماهنگ ساختن زمان ارتباط دارد و در این مورد خاص به معنای موجودیت آموزش، تجهیزات، حمایت  در زمان مناسب است) وجود دارد. بسیاری از افسرانی که در این واحد جدید مأموریت یافته اند، افسران کارکشته برنامه عملیات  ایجاد ثبات در قریه ها هستند. این برنامه قبل از تأسیس پولیس محلی بود(جهت معلومات بیشتر به مقاله فوق الذکر شبکه تحلیلگران و GPPi رجوع کنید). این بدان معناست که آن ها با مشکلات در ایجاد یک قوت محلی آشنایی دارند.

مشاوران بین المللی به شبکه تحلیلگران گفتند در حال حاضر مکانیسم های مشخصی برای مشوره با اجتماعات محلی ایجاد شده و برای ایجاد یک تولی در یک ولسوالی خاص، باید افراد مختلفی توافق کنند: بزرگان باید با شرکت در یک “شورای امنیتی” رسما با تشکیل تولی قوت های منطقوی توافق کنند. علاوه بر آن، ریاست مستقل ارگان های محلی، فرمانده قول اردوی اردوی ملی و ولسوال و وال نیز باید با تشکیل یک تولی توافق و از آن حمایت کنند. به شبکه تحلیلگران گفته شد که یک برنامه مراجعه مجدد برای ارزیابی تولی های قوت های منطقوی که در تابستان ایجاد شده بود وجود داشته است. فرماندهان قول اردوها و مشاوران هریکی از این تولی ها را دوباره ارزیابی کرده اند و خرسندند که  “پایه های پاسخگویی” –  توافق بزرگان، ولسوال و والی – همچنان وجود دارد و حمایت اردوی ملی نیز پابرجاست.  یکی از مشاروان که در ایجاد پولیس محلی در سال ۱۳۸۹ کار کرده بود و اینکه چگونه نیروهای ایالات متحده به سرعت  پولیس محلی را گسترش داد و همه مشکلاتی ناشی از این شتاب را به یاد دارد، گفت که حالا “در موقعیت خوبی هستیم” و تا کنون تشکیل قوت های منطقوی “درست” پیش رفته است. او افزود: “چیزی که تا کنون داریم رشد معنادار است، نه رشد به هر قیمتی”.

انعطاف های بیشتری در آموزش و استقرار نیز بر این مدل اضافه شده است که شامل موارد ذیل می شود:

آموزش: روش آموزشی دو مرحله ای، یعنی دوره مقدماتی در کابل و دوره تکمیلی در سطح قول اردوی اردوی ملی، برای همه مناسب نبوده است.  مردم جنوب نمی خواستند به کابل بیایند، بنا براین در منطقه آموزش دیدند. مشرقیان علاقمند سفر به کابل بودند، بنابراین برای آموزش به کابل آمدند. وزارت دفاع از ترکیبی از این روش ها کار می گیرد.

مکان مشترک قوت های منطقوی و سربازان عادی اردو: به شبکه تحلیلگران گفته شد که اکثر تولی های قوت های منطقوی در مکان مشترک با سربازان عادی اردو مستقر خواهند شد و، در صورت عدم امکان، سربازان عادی باید در فاصله “بسیار نزدیک” باشند تا بتوانند از قوت های منطقوی حمایت نظامی و طبی  کنند. مشاوران بین المللی تأکید ورزیدند که حتا سربازان آموزش دیده و آماده استقرار تولی های نیروهای منطقوی تا زمانی که امکان حمایت مناسب و کافی از آن ها وجود نداشته باشد، مستقر نخواهند شد (به سئوال بعدی مراجعه کنید).

  • آیا می توانید نمونه ای از یکی از تولی های قوت های منطقوی را ذکر کنید؟

لیستی از محل استقرار دوره آزمایشی قوت های منطقوی در اختیار شبکه تحلیلگران قرار داده شد، اما به دلیل تهدیدهای خاصی که از سوی طالبان متوجه این نیرو است، از ما خواسته شد تا این لیست را منتشر نکنیم. یکی از این مناطقی که هم در رسانه ها و هم توسط حکومت  علنا گزارش شده ولسوالی جاغوری در ولایت غزنی است. این مورد از آن رو درخور توجه است که برنامه ریزان در آغاز استقرار قوت های منطقوی در این ولسوالی را به دلیل برآورده نکردن معیارهای این قوت ها، رد کرده بودند. این ولسوالی از نزدیک ترین پایگاه های اردوی ملی (در ولسوالی های قره باغ و مقر)، خیلی دور – با فاصله ۷۰ الی ۸۰ کیلومتر- است که حتا امکان حمایت اردوی ملی مستقر در این پایگاه ها از قوت های منطقوی در این ولسوالی وجود ندارد چه برسد به امکان اینکه این نیروها با سربازان عادی اردولی ملی در پایگاه مشترکی جا به جا شوند.علاوه بر آن، چنانچه یکی از برنامه ریزان گفت، جاغوری “در لبه مناطق مورد مناقشه” قرار دارد، که هیچ کدام از دو راهی که جاغوری را به مرکز ولایت، شهرغزنی، وصل می کند در کنترل کامل طالبان یا حکومت نیست و این امر پشتیبانی از نیروهای منطقوی در این ولسوالی را دشوار می سازد. اگرچه ولسوالی جاغوری تقریبا به طور کامل هزاره نشین است، اما منطقه مرزی هزاره –پشتون محسوب می شود و آن گونه که یکی از طراحان این نیروی جدید اظهار داشت: “امکان  استفاده از قوت های منطقوی در راستای قوم گرایانه وجود دارد.”

با وجود این، سرانجام بر سر ایجاد یک تولی اردوی منطقوی در جاغوری، بعضا در نتیجه لابی موفقانه سرور دانش، معاون دوم رییس جمهور که گفت که هزاره ها در آن ولسوالی، مانند جاهای دیگر در کشور، احساس می کنند آسیب پذیر هستند و نیاز است فرصت های شغلی ایجاد شود، توافق شد. هم دانش و هم محمد محقق، معاون دوم رییس اجرائیه، پیوسته برای استقرار نیروهای اردوی عادی در هزاره جات به شمول جاغوری، لابی می کردند. به ما گفته شد که توافق در زمینه ایجاد دو تولی  نیروهای منطقوی اردوی ملی در ولسوالی جاغوری، قبل از تهاجم طالبان بر این ولسوالی و ولسوالی همجوار مالستان در اوایل نوامبر و بر ارزگان خاص در ولایت ارزگان در اواخر اکتبر، صورت گرفته بود (برای مطالعه گزارش شبکه تحلیلگران در مورد حملات طالبان بر ولسوالی های مذکور، به اینجا و اینجا  مراجعه کنید). اما به نظر می رسد که تهاجم طالبان ایجاد تولی های اردوی منطقوی  و همچنین شکل گیری نیروی خیزش مردمی در این ولسوالی را سرعت بخشید. در کنار لابی دو چهره سیاسی و مردم برای اقدام دولت در دفاع از این ولسوالی، احتمالا دولت نیز درک کرد که اگر اقدام نکند، مردم محل خودشان به بسیج نیروها علیه طالبان اقدام خواهند کرد. در این صورت، کنترل آن ها دشوارتر خواهد بود و، به خصوص با توجه به انتخابات پیشرو، ممکن است مشکل آفرین باشد. برعلاه، حمایت دولت برای دفاع از جاغوری (اگرچه واکنش اولیه حکومت به حملات خزان طالبان با تأخیر صورت گرفت) مورد تحسین رای دهندگان خواهد بود. اینکه ایجاد نیروی منطقوی و نیروهای خیزش مردمی همزمان تصویب شد و مصاحبه شوندگان محلی که فقط در مورد قوت های منطقوی از آن ها پرسیده شد از هردو یاد می کردند مهم است: به نظر می رسد که مردم محل قوت های منطقوی را در چهارچوب یک نیروی دفاعی محلی با معاش و شرایط بهتر برای جلب و جذب نسبت به نیروهای خیزش مردمی می بینند، نه به عنوان یک بازوی اردوی ملی.

تشکیل دو تولی قوت های منطقوی در جاغوری با انحراف از مدل اصلی صورت گرفته است. طبق اظهارات اعضای پارلمان و مسئولان امنیتی محلی، این تولی ها در غیبت هرگونه حضور درازمدت اردوی ملی عادی تشکیل می شود. در ماه اسد نیروهای عادی اردو به این ولسوالی اعزام شدند تا طالبان را عقب برانند. محمد علی علیزاده، نماینده مردم غزنی در پارلمان، به شبکه تحلیلگران گفت که او و دیگر نمایندگان غزنی در پارلمان لابی می کردند تا حکومت یکی از شش کندک اردوی ملی مستقر در غزنی را به طور دایمی در این ولسوالی مستقر سازد. تا کنون کدام تضمینی دریافت نکرده اند و هراس دارند که با مستقر شدن قوت های منطقوی، اردوی ملی که به خاطر عقب راندن طالبان در منطقه حضور دارد، آنجا را ترک خواهد کرد و این باعث خواهد شد که طالبان بار دیگر به این ولسوالی حمله کنند. یونس رمضانی، قوماندان امنیه جاغوری، نیز به شبکه تحلیلگران گفت که نیروهای اردوی ملی می تواند، بعد از استقرار و فعال شدن سایر نیروها، ولسوالی را ترک کند. رمضانی افزود که قوت های منطقوی در دو یا سه قرارگاه مشترک پولیس ملی، پولیس محلی و نیروی تازه تشکیل خیزش مردمی مستقر خواهند شد. این نشان می دهد که سربازان اردوی منطقوی در بدنه اردوی ملی نهادینه نمی شوند. او گفت که زمانی که قوت های منطقوی و نیروهای خیزش مردمی همه کاملا بسیج شوند، یک نیروی حدود ۱۰۰۰ نفری در جاغوری خواهد بود که هیچ کدام آنها اردوی عادی نیستند:

  • پولیس ملی: ۱۵۰-۲۰۰ تحت وزارت داخله
  • پولیس محلی: حدود ۲۰۰ نفر تحت اداره وزارت داخله
  • شبه نظامیان ریاست امنیت ملی: ۶۰ الی ۷۰ تن
  • نیرو های خیزش مردمی: ۳۰۰ نفر که تازه توسط ریاست امنیت استخدام شده اند.
  • قوت های منطقوی: حدود ۲۲۰ همراه با ده افسر عادی اردو (که اصولا می بایست ۲۰ ویا ۲۶ نفر به ازای دو تولی باشند) تحت وزارت دفاع ملی.

باید تأکید کرد که منابع محلی، به شمول منابع امنیتی، و مشاوران بین المللی که در باره قوت های منطقوی مشوره می دهند، حرف های متفاوتی می زنند. یکی از مشاوران بین المللی وقتی ازش در باره جاغوری و عدم حضور دوامدار اردوی ملی عادی در آنجا پرسیده شد، گفت:” تولی های قوت های منطقوی تا زمانی که امکان پشتیبانی وجود نداشته باشد، نمی تواند مستقر شود.” به عبارت دیگر حتا اگر سربازان یک تولی استخدام شده و آموزش دیده باشند، پیش از این که مستقر شوند باید امکان پشتیبانی اردوی عادی افغانستان از آن ها وجود داشته باشد.

منابع محلی در جاغوری به شبکه تحلیلگران گفتند که جلب و جذب قوت های منطقوی، که اکنون تکمیل شده، تحت نظر یک کمیساریای اردوی ملی صورت گرفت. دو تولی که هریک ۱۰۸ تا ۱۱۰ سرباز دارند، تشکیل شده که تقریبا همه شان اکنون برای آموزش ده هفته ای شان در کابل هستند. منابع گفتند که جذب شدگان باید داوطلب،  حداقل ۱۹ و حداکثر ۴۰ ساله می بودند، معلول یا معتاد نمی بودند. به اعضای سابق اردوی ملی اولویت داده شد و همه باید فرم ها را تکمیل می کردند و یک ضامن می آوردند. به این ترتیب، روند جلب و جذب مطابق رهنمود قوت های منطقوی پیش رفته است. منابع محلی گفتند که هیچ احساس سهم گیری فراگیرتر مردم وجود نداشت.

یکی از این سربازان که نخواست نامش ذکر شود، به شبکه تحلیلگران گفت که به این دلیل به قوت های منطقوی پیوست که احتمال می رود که این ولسوالی نتواند امنیتی که قبل از حمله طالبان از آن برخوردار بود را بازیابد؛ بنا براین، تشکیل قوت های دفاعی ضروری بود. در زمان حمله طالبان، او احساس کرده بود وظیفه اش هست که درپهره داری در منطقه خود سهم بگیرد. معمولا این، یک واکنش معمول به تهدید طالبان در منطقه  است؛ بعد از یک تصمیم جمعی، دفاع مردمی شکل می گیرد و اهالی قریه اسلحه شخصی خود (هرچه که دارند) را برمی دارند و به نوبت به تپه ها، به خصوص در شب، می روند و پهره داری می کنند. این برنامه معمولا در مناطقی اجرا می شود که با ولسوالی های پشتون نشین هم مرزهستند و طالبان می توانند از آنجا حمله کنند. پس از عقب زدن حمله طالبان، از میزان تهدید کاسته شده و بعضی از پهره داری ها متوقف شده است.

این سرباز تازه جذب شده اردوی منطقوی گفت که مردم در منطقه اش هنوز هم به نوبت پهره می کنند اما خودش شخصا ترجیح داد به قوت های منطقوی اردو که از دولت معاش، تجهیزات و سلاح می گیرد، ملحق شود. او گفت که کدام جلسه مشورتی یا عموی برای جلب و جذب در این نیروها برگزار نشد. درعوض، اعلاناتی در بازارها و مساجد قریه پخش شده بود و با دیدن این اعلانات تصمیم گرفت به این قوت ها بپیوندد. او افزود که حسن مجاهد، قوماندان عمومی نیروهای خیزش در قریه شان (بابه)، جوانان را با پرداخت کرایه سفرشان به سنگماشه برای ثبت نام، به پیوستن به قوت های منطقوی تشویق می کرد. منابع دیگر نیز به شبکه تحلیلگران از جلب و جذب در یک نیروی ۳۰۰ نفری خیزش مردمی که همزمان با تشکیل اردوی منطقوی در حال شکل گیری است خبردادند: جنگجویان نیروی خیزش سلاح از خودشان است و ریاست امنیت ملی وسایط نقلیه و موترسایکل در اختیار آن ها قرار می دهد و به آن ها معاش می پردازد.

گزارش های شبکه تحلیلگران ( به اینجا و اینجا مراجعه کنید) نشان می دهد که حمله طالبان در عقرب ۱۳۹۷ بر ولسوالی ارزگان خاص، بعضا، ازسیاست قومی بی نهایت حساس و پیشینه خشونت های میان قومی ناشی می شد؛ نیروهای محلی ضد طالبان که مورد حمایت نیروهای افغانستان و بین المللی بودند در آنجا از تنش های قومی استفاده کردند و به آن دامن زدند. بعد از فتح ولسوالی ارزگان خاص، طالبان با بهره برداری از این تنش ها برای در دست گرفتن کنترل مالستان و جاغوری، دو ولسوالی که طالبان در آن جا هیچ حمایت محلی ندارد، تهاجمی به راه انداختند.

تمام این مسایل به این معناست که تشکیل قوت های محلی در جاغوری یک امر ساده نیست. تصمیم به استقرار تولی های اردوی منطقوی در جاغوری، می تواند نشانه ای از خطایی باشد که در مورد پولیس محلی صورت گرفت –  یعنی معیارها و تدابیر سخت گیرانه به خاطر نیاز به استقرار نیرو در ساحه یا فشار سیاسی نادیده می شود.  با این حال، احساس نیاز فوری مردم به نیروها برای دفاع از آن ها در برابر یک گروه شورشی که به صورت بی رحمانه مناطق شان را مورد تاخت و تاز قرار داده است قابل توجه است. علاوه بر آن، به رغم عدم سهم گیری رسمی مردم در تشکیل این نیرو، به نظر می رسد که این نیرو هم از محبوبیت برخوردار است و هم از حمایت قوی محلی. با این وصف، چنین حمایتی شاید در دیگر ولسوالی ها که نظریات و تجارب مردم از حضور طالبان و دولت بیشتر درهم آمیخته، معمول نباشد.

اینکه آیا قوت های منطقوی اردوی ملی در جاغوری مستقر خواهند شد یا خیر اگر اردوی ملی عادی در آنجا حضودر نداشته باشد مسأله ای است که باید دیده شود. در نهایت، شایان ذکر است که هم اعضای پارلمان و هم مردم محل گفتند که آن ها در واقع خواهان حضور دایمی اردوی ملی بودند، نه تولی های قوت های منطقوی.

شبکه تحلیلگران، در حال انجام تحقیقات اولیه در باره موقعیت های اردوی منطقوی در مرحله آزمایشی و مرحله اول بوده است تا دریابد که مردم چگونه از این نیروها استقبال می کنند و آیا تدابیری که در این مدل درنظرگرفته شده درعمل پیاده می شود یا خیر. امیدواریم گزارش های خود را در این مورد در آینده منتشر کنیم.

  • آیا شواهدی برای مؤثریت استراتژی  و مدل جدید وجود دارد؟

هنوز بسیار زود است که بتوان راجع به موفقیت یا عدم موفقیت تولی های تازه تأسیس قوت های منطقوی اردوی ملی صحبت کرد. حتا از ایجاد باسابقه ترین تولی ها تنها چند هفته ای می گذرد. با نگاهی به آینده، ابعاد گوناگون این نیرو را می توان مورد مداقه قرار داد: آیا تولی های قوت های منطقوی اردوی ملی طبق مدل ایجاد می شوند یعنی آیا یک خواست و حمایت واقعی محلی برای آن ها وجود دارد، آیا این تولی ها فقط در مناطق سبز ایجاد می شوند و آیا از سلطه سیاستمداران، نیروهای جناحی و قدرتمندان به دور می مانند؟؛ آیا سهم گیری مردم در پروسه ایجاد آن ها فراتر از استخدام افراد از ولسوالی شان است؟؛ آیا فرماندهی و کنترل اردوی ملی بر این تولی ها مؤثر است و نیروهای منطقوی در چهارچوب اردوی عادی نهادینه می شوند؟؛ و قوت های منطقوی در دفاع از مردم و منطقه موفق می شوند و مورد پشتیبانی اردوی ملی قرار می گیرند و آیا این نیروها به فراغت سربازان اردوی ملی برای حملات تهاجمی کمک می کنند یا خیر؟

قابل ذکر است که افغانستان، امروزه محیطی سهل برای ابتکار تازه ای نظیر قوت های منطقوی اردوی ملی نیست. وزارت دفاع تلاش می کند نیروی تازه ای تشکیل بدهد در حالیکه هم زمان در حال نبرد با یک شورش غالبا بی رحم قرار دارد. از جانب ایالات متحده نیز فشار کلی وجود دارد که در افغانستان، به ویژه در میدان جنگ پیشرفت، به دست آید تا به کاخ سفید که در شرف کشیدن سربازان امریکایی قرار دارد، نشان داده شود. در عین حال یکی از مشاوران بین المللی اطمینان می داد که تحت فشار نیستند و اینکه “همین فردا پیروز شوند” هدف شان نیست. او گفت که از این نوع پیشرفت ها استقبال خواهند کرد اما تمرکز شان بر درازمدت است: ” ما آگاهانه این برنامه (ایجاد قوت های منطقوی) را پیاده می کنیم و مطمئین می شویم که پاسخگویی وجود دارد.”

در پایان، می توان از یک پیروزی اندک خبر داد. یکی از نگرانی ها در داخل وزارت دفاع افغانستان این بود که ممکن است مردم قوت های منطقوی اردوی ملی را به چشم ملیشه بنگرند و در نتیجه ممکن است سلامت و اعتبار اردوی ملی به صورت کل مخدوش شود. تا کنون، گزارش های رسانه ها (برای مثال اینجا و اینجا) اعضای قوت های منطقوی را “سرباز” و آموزش شوندگان را “سربازان تازه شمول” می نامند. حتا رسانه هایی که پولیس محلی را با نام ملیشه یاد می کنند، از کلمه ملیشه برای تازه ترین نیروی دفاعی محلی افغانستان استفاده نکرده اند.

برگردان به دری: ضیاء مبلغ

لیکوالان: