در شب ۲۰/۲۱ اسد ، آنچه به نظر میرسد یک گروه مختلط از کوماندو های افغان و آمریکایی به چندین خانه در کولالگو، یک قریه بزرگ در ولسوالی زرمت ولایت پکتیا، حمله کرد. ۱۱ غیر نظامی که بنا بر ادعای خانواده ها و بزرگان محل، هیچ رابطه ای با شورشیان نداشتند، کشته شدند. منابع رسمی آنها را ‘طالب’ خوانده اند. بعد از اعتراض و دادخواهی ها، مقامات گفته اند که در مورد این قتل ها تحقیق میکنند. توماس روتیگ و عده ای از همکاران شبکه تحلیلگران افغانستان با اقارب قربانیان، بزرگان، مقامات و سایر منابع درمنطقه صحبت نموده و معلومات ذیل را از آنچه که میتواند جنایات جدید جنگی توسط واحد هایی تلقی شود که تحت اداره نیرو های نظامی آمریکا و احتمالاً سازمان سیا قرار دارند، ( با معلوماتی از کیت کلارک و سید اسدالله سادات) جمع آوری نموده اند.
گردهمایی در کولالگو، ولایت پکتیا در اعتراض به یک حمله شبانه که منجر به کشته شدن ۱۱ غیر نظامی در آن قریه به تاریخ0۲۱/۲۰اسد ۱۳۹۸ گردید.
دکانی را که راحت الله ،نصرت الله و حکمت الله دربازار شهر غزنی پیش میبردند، بعد از تعطیلی های عید قربان، که به تاریخ ۲۲ اسد ختم شد، برای همیشه مسدود خواهد ماند. در ساعات اولیه صبح ۲۱ اسد ۱۳۹۸ هر سه برادر در یک عملیات شبانه، عملیات کوماندویی که پشتو زبانها څاپه و فارسی زبان ها چاپه میگویند، تیر باران شدند. هرسه آنها پسران عبدالله از ریش سفیدان منطقه بودند. بزرگترین آنها، راحت الله، چند ماه قبل ازدواج کرده بود و حالا خانمش را که حامله است، به جا گذاشته است.
این برادر ها در ولسوالی زرمت ولایت پکتیا زندگی میکردند. بر این اساس، دکان شان را که در آن پمپ های آب و سایر لوازم آبیاری میفروختند، فروشگاه زرمت نامگذاری کرده بودند. آنها دکان شان را برای تعطیل های سه روزه عید بسته ک بودند. در جریان تعطیلی عید اعضای خانواده که در جاهای دیگر مصروف کار و یا تحصیل اند، به خانه های شان بر میگردند، معمولاً گوسفند یا گاوی را م قربانی میکنند، و نان شب را یک روز با هم و روز دیگر با دوستان صرف میکنند. این برادران دکان را با هم پیش می بردند؛ نصرت الله همزمان در پوهنتون غزنی درس میخواند که در آینده معلم شود، در حالیکه حکمت الله در یکی از لیسه های قریه کولالگو معلم بود.

فروشگاه زرمت، دکان برداران مقتول، راحت الله، حکمت الله و نصرت الله در غزنی
کشته شدن این سه برادر بخشی از عملیات بزرگتری بود که طی آن در مجموع ، طبق تحقیقات شبکه تحلیلگران افغانستان در منطقه ، ۱۱ غیرنظامی ، به ضرب گلوله کشته شدند. (۱) عملیات بخش های مختلف قریه کلالگو را که مجموعه ای از قصبه های کوچک با محوطه های بزرگ و مستحکم، به اصطلاح قلعه که خانه های جداگانه از اعضای نزدیک خانواده است، فرا گرفته بود.
قربانیان
- استاد شفیع الله ولد داکتر الفت الله (سن ۲۵ سال) معلم فزیک در لیسه کلالگو و مالک یک کلینیک اشعه ایکس (عکس طبی) در گردیز؛ قرار بود او بعد از عید ازدواج کند.
- انصارالله وقاص ولد قدرت الله (۱۹ ساله) محصل سال دوم پوهنتون پکتیا، گردیز؛ متاهل و دارای یک دختر کوچک
- حیات الله ولد محمد مختار (۲۵ ساله) کارمند وزارت معارف در کابل (همچنان مدرس در یک مکتب خصوصی در کابل)، مجرد
- قاری انعام الله ولد داکتر الفت الله (۱۹ ساله)، که تلاوت قران آموخته بود (بنابرین عنوان قاری داشت)؛ او به پدرش در دواخانه اش در منطقه کمک میکرد؛ مجرد
- راحت الله ولد عبدالله (۲۶ ساله) دکاندار، در این اواخر ازدواج کرده بود و حالا خانم باردارش را به جا گذاشته است
- نصرت الله ولد عبدالله (۲۲ ساله) دکاندار در غزنی و همزمان در پوهنتون شهر غزنی درس میخواند
- حکمت الله ولد عبدالله (۲۴ ساله) دکاندار در غزنی و معلم در لیسه دولت زی در زرمت
- اختر محمد ولد عزیز الله (۲۰ ساله) دکاندار در ساحه بگرامی کابل، از قریه سوری ولسوالی زرمت؛ برادر مدیر لیسه دولتزی
- فتح الله ولد جمعه محمد (پتول) (۳۵ ساله) دهقان، چندین طفل کوچک به جا گذاشته است.
- فدا محمد ولد محمد یوسف (۳۸ ساله) دهقان، نامزد بود و عروسی اش را برای بعد از عید برنامه ریزی کرده بود
- نصرالله ولد دردک (۳۸ ساله) دهقان (۲)
(عکس های اکثر قربانیان در اخیر این مقاله)
براداران راحت الله ، نصرت الله و حکمت الله یکجا با اختر محمد جوان که بخاطر علاقه اش به اصلاح موی شیک به بچه دیسکو مشهور بود، در محل پدری شان، پورته قلعه (قلعه بالا)، کشته شدند. قبل از آن، آنها نان شب را با هم در خانه اختر محمد در قریه سوری، تقریباً چهار کیلومتر دورتر از منزل خود شان صرف کرده بودند و بعد به طرف خانه برادران شان تقریباً ساعت ۱۰ پیاده رفته بودند.
چهار مرد دیگر، که همه پسران کاکا بودند – شفیع الله، انصارالله، حیات الله، و انعام الله- درخانه پدر کلان شان، در خانانو کلا (قلعه ای خان ها)، تیر باران شدند. شفیع الله و انعام الله باهم برادر بودند؛ آنها و انصارالله در قریه کولالگو زندگی میکردند. حیات الله برای دیدن آنها آمده بود. به گفته اعضای خانواده ، این مردان برای صرف شام گرد هم آمده و سپس برای خواب به جاهای شان رفته بودند.
هنگامیکه سربازان آنها را گرفتند، دو نفر شان را در دو اتاق جداگانه قرار داده و تیرباران کردند. اکرام الله، برادر کوچکتر انصارالله و حیات الله، که ۱۶ یا ۱۷ سال دارد ، توسط خواهرش نجات یافت. او خود را بر او انداخته و از بردنش توسط سربازان مانع شد.
دهقان فدا محمد، در خانه خودش در زره کلا (قریه کهنه، که به نام زور کلالگو یا کلالگوی کهنه هم یاد میشود) کشته شد.
دو دهقان دیگر، فتح الله و نصرالله، در خانه شان در شا کلا (قلعه پشت سر) کشته شدند.
این مکان های مختلف در نزدیکی هم قرار نه داشته و گاهی چندین کیلومتر با هم فاصله دارند. هیچ خبری مبنی بر مقاومت از طرف مقتولین و یا کسی دیگر در کلالگو در آن شب وجود نداشت.
هشت قربانی متعلق به یک ʼقومʻ بودند که برخی از مردم محل آنها را ‘تاجیک’ ، و دیگران ʼدهگانʻ مینامیدند اما به گفته یکی از رهبران آنها ، آنها پشتون های محسن خیل فارسی زبان بودند که چند نسل پیش از ولایت غور نقل مکان کرده بودند. اینها عبارت بودند از سه برادر دکاندار و مهمان شان و چهار پسران کاکا که در خانه پدرکلان شان اقامت میکردند. این چهار پسر کاکا نواسه های دوبرادر، یکی آن رهبر مشهور قومی در محل بودند. مشخص است که این خانواده با طالبان یا هیچ گروه دیگر مخالف مسلح در ارتباط نه بوده است. در واقع، بزرگ این خانواده که چند سال قابل فوت نموده، آشکارا منتقد طالبان بوده و سالهای آخر عمر خود را به اجبار در کابل زندگی نموده است. سه قربانی دیگر، فتح الله و نصرالله (دهقانکار) از پشتون های خدایارخیل و فدا محمد سید بوده است.
حمله چگونه انجام شد؟
شبکه تحلیلگران افغانستان با چند شاهد عینی ، بزرگان و مقامات محلی و همچنین اعضای خانواده كشته شدگان كه با بستگان حاضر در صحنه صحبت كرده بودند ، گفتگو كرده است. ما به طور مكرر با بعضی از این مصاحبه كنندگان صحبت كردیم تا حقیقت آنچه را اتفاق افتاده است، دریابیم. اظهارات آنها و گزارش های متعددی در رسانه های افغانستان و رسانه های اجتماعی، در روشن شدن تصویرعملیات به طور ذیل کمک کرده است.
حمله کوماندوها از ساعت ۱۰:۳۰ شب ۲۰اسد ، روز اول عید آغاز شد و تا حدود ۳ صبح ادامه یافت. به گفته مصاحبه شوندگان ، سربازان کوماندو با حداقل دو بال هلیکوپتر در سه نقطه مختلف در اطراف کولالگو پیاده شدند. احتمالاً طیاره های دیگری نیز در منطقه وجود داشته اند. این کوماندوها به گروههای پنج تا شش نفری تقسیم شدند که هر کدام توسط یک “سرباز آمریکایی” هدایت شده و به چندین قلعه مختلف رفتند از جمله موارد ذکر شده در بالا. هر قلعه از یک محوطه بزرگ و احاطه شده توسط دیوار تشکیل شده است که دارای چندین خانه و ساختمانهای دیگر در داخل است. در مجموع آنها بیش از ۱۵ خانه را جستجو کردند. در برخی از محوطه های جستجو شده، قربانی وجود نداشته است.
در خانه های مختلف داخل محوطه ، کوماندوها دروازه ها را تک تک کرده و از مردان میخواستند کارتهای شناسایی خود را ارائه دهند. در پورته قلعه ، مهاجمین دروازه مقابل را منفجر و وسایل نقلیه و موتورسایکل هایی را که در داخل محوطه پارک شده بودند ، آتش زدند. یکی از منابع شبکه تحلیلگران افغانستان گفت که این حمله با یک حمله هوایی آغاز شده است که می تواند شدت انفجار در دروازه را توضیح دهد.
هنگامی که ساکنان اطاعت کردند – هیچ مقاومتی وجود نداشت – از برخی خواسته شد از اتاق هایی که در آن اقامت داشتند، بیرون بیایند. سپس آنها را از دیگر اعضای خانواده جدا کردند و به اتاقهای جداگانه بردند و بعداً تیراندازی کردند. هیچ کس ندید که دقیقاً تیراندازی را چه کسی انجام داده است ، اما چندین عضو خانواده گفتند که بستگانشان، در چشم یا دهان گلوله خورده اند.
همان روش – درخواست شناسنامه ، سپس جدا کردن برخی از مردان وتیر باران آنها – توسط کوماندوها درجا های دیگری که مورد حمله قرار گرفته – استفاده شده است.
یک شاهد عینی که یک رسانه افغانی از او نقل قول نموده، چنین گفت: حمله کننده ها “نام قربانی ها را از روی یک وسیله [احتمالاً یک وسیله برقی] خوانده و بعد تذکره های آنها را خواسته و بعد از کمی تاخیر، وقتی تذکره های آنها را بررسی کرده، بر آنها شلیک نموده اند.” منابع دیگری نیز به شبکه تحلیلگران افغانستان از تفتیش نام ها از روی لستی یادآوری کرده اند. اما یک منبع به این نتیجه رسیده که خواندن نام ها یک “تظاهر” بوده و قتل در حقیقت اتفاقی بوده، طوریکه برخی از مردان که نامهای شان در ابتدا خوانده شده بود، توسط زنان خانواده، که یا خود را سپر آنها ساخته و یا با قرار دادن قرآن در مقابل براداران یا پسران شان، نجات یافتند.
بسیاری از جزئیات ، از جمله اینکه قربانیان، غیرنظامی بوده اند و عملیات از سوی آمریکایی ها و افغان ها بوده است، توسط رسانه های افغانستان نیز که به سرعت قضیه را پوشش دادند، گزارش شده است. آنها همچنین از تکذیب اولیه کشته شدن غیرنظامیان، توسط اداره امنیت ملی، سرویس اطلاعاتی اصلی کشور ، خبر دادند. خبر گزاری پژواک از باشندگان منطقه نقل قول نموده که “دست کم ۱۱ غیرنظامی (…) از دو خانواده” در “عملیات نیروهای خارجی و افغان” کشته شدند. پژواک همچنین از یکی از ساکنان محل به نام حاجی قاهر نقل قول کرده که میگفت چهار عضو خانواده وی در این عملیات کشته شده اند. او به خبرگزاری پژواک گفت که بعضی از کشته شدگان محصلانی بودند که برای سپری کردن تعطیل عید به خانه های خود برگشته و سایرین معلمان مکاتب بودند. پسر کاکای من که در بخش تعلیم و تربیه کارمند بود ، در میان کشته شدگان است. “پژواک همچنین به نقل از” منبع موثقی درفرماندهی پولیس “(مشخص نیست که در ولسوالی یا ولایت) گفته که کشته شدگان غیرنظامی بوده اند. رویترز سخنان الله میر خان بهرام زوی ، عضو شورای ولایتی پکتیا را نقل کرده است که بر کشته شدن غیر نظامیان صحه میگذارد:
یکی از محصلان ، هم صنفی های خود را برای نان شب دعوت کرده بود. اواخر عصر ، نیروهای امنیتی خانه را محاصره کردند ، قربانیان را از مهمانخانه بیرون آورده و یک یک تیر باران کردند.
حمله دوم؟
برخی از منابع به شبکه تحلیلگران افغانستان گفته اند که یک حمله ناموفق شبانه در همان شب بر یک خانه در آستوگنه، تقریباً در ده كیلومتری كولالگو، واقع شده است. براساس این منابع ،یک گروه چهار نفری طالبان در یکی از مدارس آنجا که اغلب توسط گروه محلی طالبان به سرکردگی ملا قاسم استفاده می شود، حضور داشته اند. طبق گزارش ها ، در برابر این حمله مقاومت صورت گرفته – اما چهار طالب موفق به فرار شده اند. طبق گفته منبع ما ، کوماندوهای حمله کننده ، خانه ای را درهمان نزدیکی آتش زدند و ممکن است مقداری سلاح و مهمات را بدست آورده باشند. اداره امنیت ملی با نقل قول موضوعات فوق ، ادعا نموده كه اسلحه و مهمات در طی عملیات گزارش شده بدست آمده ، و این حمله می تواند دلیل اینكه چرا اداره امنیت ملی در بیانه اش از واژه عملیات به شکل جمع استفاده کرده است، را توضیح میدهد.
چه کسی در عقب این حمله بود؟
طبق گفته های چندین شاهد عینی، بنظر میرسد واحدی که این حمله را انجام داده – همه یونیفورم نظامی به تن داشتند- ترکیبی از افغان ها و آمریکایی ها بوده است. طورمثال، از جمله در جریان حمله به کولالگو ، چندین شاهد عینی متوجه یک افسر سیاه پوست قد بلند شده اند که همراه با یک ترجمان خود نام ها را بررسی میکرد.
دو نوع نیرویی که سابقه انجام این نوع حمله ها توام با کشتن افراد در خانه های شان را دارند، فعالیت میکنند: نیروی حفاظتی خوست، شبه نظامیانی که افغانها آنها را به نام نیروهای کمپاین میشناسند و به فرماندهان خارجی، در این مورد، سازمان سیا پاسخگو اند. شبکه تحلیلگران افغانستان اتهامات مبنی بر اینکه نیروی حفاظتی خوست در یک حمله مشابه در زرمت شش غیرنظامی را به تاریخ ۹ جدی ۱۳۹۷ ، کشته است، گزارش داده است (جزئیات را اینجا بخوانید). نوع دیگر، نیروهای ویژه ریاست امنیت ملی هست : قطعه ۰۱ که در منطقه مرکزی فعالیت می کند ، عمدتا در وردک و لوگر ، ۰۲ مستقر در شرق ، عمدتا در ننگرهار و کنر و ۰۳ در کندهار فعالیت می کند که مشابه نیروی ضربتی قندهار (گزارش شبکه تحلیلگران را در اینجا بخوانید). مقامات ریاست امنیت ملی به شبکه تحلیلگران افغانستان گفتند که این قطعات تحت فرماندهی سازمان سیا هستند و امنیت ملی هیچگونه اختیاری در مورد آنها ندارد. در یکی از گزارشهای نیویارک تایمز نیز در مورد نیرو های خاص امنیت ملی و نیروی حفاظتی خوست، چنین آمده است:
آن دسته از نیروهای رزمنده ، که تیمهای پیگیری ضد تروریسم نیز گفته می شوند ، به گفته چندین مقام ارشد امنیتی فعلی و پیشین افغان، توسط سازمان سیا، ماموران یا پیمانکارانی که از نزدیک با آنها همکاری می کنند، استخدام ، آموزش و تجهیزمی شوندو تقریباً سه برابر سربازان عادی افغان معاش میگیرند.
مالکیت افغانها بر این قطعات صرف شکلی است، درحد یک رابطه ییکه در آن فرماندهی استخباراتی در کابل نمایندگانی در ماموریت برای هماهنگی داشته باشد. اما مقامات میگویند تایید قبلی مورد نیاز برای حملات، اکثراً در دقایق اخر صورت گرفته و یا تا مدتی در نظر گرفته نمی شود.
مردم ولایت به شبکه تحلیلگران افغانستان گفتند که به باور آنها حمله اخیر در ولسوالی زرمت توسط قطعه ۰۱ نیرو های خاص ریاست امنیت ملی انجام شده است؛ آنها قطعه ۰۱ را قوای ضربتی میخوانند . همه تاکید کردند که بعد از تعداد بیشمار حملات شبانه، آنها کاملا به نوع یونیفورمی که این نیرو ها میپوشند آشنایی دارند و قادر به تشخیص نیرو های مختلف فعال در منطقه میباشند. اگر قطعه ۰۱ بوده، یک امر غیر معمول است؛ قطعه ۰۱ باالعموم در ولایات میدان وردک و لوگر که بخشی از مناطق مرکزی است فعالیت میکنند، در حالیکه پکتیا مربوط به جنوب شرق است. اگرچه، بنظر میرسد قرارگاه آنها در لوگر نزدیک ولسوالی زرمت است ( همچنان از دید نظامیان افغانستان، حد اقل برای مدتی، لوگر هم یک ولایت جنوب شرقی درنظر گرفته شده بود). طلوع نیوز هم این کوماندو ها را عضو قطعه ۰۱ ریاست امنیت ملی تشخیص داده است.
شاهدان عینی گفتند که اعضای قطعه کوماندو با یونیفورم و “بسیارخوش لباس و با ریش تراشیده بودند”،متفاوت از ظاهر نیروی اصلی محلی که برای یک فرمانده خارجی (سیا) ، نیروی حفاظتی خوست کار می کند. نیروی حفاظتی خوست هم یونیفورم دارد اما به گفته منابع محلی ، برخی از اعضاء موها و ریش بلند دارند.
یکی از منابع به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت که اعضای نیروی حفاظتی خوست هم در عملیات کولالگو شرکت داشته و یک “حلقه دوم” امنیتی را ایجاد کرده بودند، یعنی ساحه را در محاصره گرفته بودند. نیروی حفاظتی خوست، به غیر از ولایت خوست احتمالاً نزدیک کولالگو قرارگاه های دیگر، در امتداد سرکی که گردیز را به مرکز ولسوالی زرمت، تعمیر، وصل میکند، دارد. شبکه تحلیلگران افغانستان در سال ۱۳۹۷ گزارش داده بود که پوسته های جدیدی از قوای ضربتی آنجا افراز شده و منابع محلی میگویند که آنها با آمریکایی ها (احتمالاً نیروهای حفاظتی خوست تحت رهبری سازمان سیا) همکاری نزدیک دارند.
استفانی گلنسکی، ژرونالیستی که در کابل مستقر است در این اواخر دریافت که نیروی حفاظتی خوست فراتر از محل اصلی خود، یعنی ولایت خوست، در ساحات دیگر به شمول ولایت همجوار پکتیا نیز فعالیت دارند. بستگان غیر نظامیان کشته شده در زرمت در ماه جدی گفتند که نیروی حفاظتی خوست از ولایت همجوار پکتیکا از راه زمینی به ولسوالی آنها آمده بود.
جزئیات دیگری که توسط شاهدان عینی ارائه شده است این است که آنها گویشهای محلی مختلفی را در بین اعضای افغان قطعه کوماندو یعنی اورگونی (از پکتیکا) ، زدران و تنی (از خوست) تشخیص داده اند. گویشهای محلی، بسیار قوی و متمایز هستند. حتی مهمتر از همه در تعیین اینکه چه کسی مسئول حمله بوده، این واقعیت است که ریاست امنیت ملی قبلاً اختیار آن را در دست داشت. اگر ریاست امنیت ملی طوری که در بالا توضیح داده شد، بر قطعه نیرو های خاص خود کنترول ضعیف دارد، این شگفت آور است که بر قبول مسئولیت این حمله تصمیم گرفته است. با وجود آنهم، این کاری است که اداره استخبارات افغانستان انجام داده است.
صبح روز ۲۱ اسد، ساعاتی پس از پایان حمله، ریاست امنیت ملی تویتی را منتشر و ادعا کرد “دوازده نفر از تروریستان گروه طالبان را به شمول دو سرگروپ آنها کشته است.” تویت ریاست امنیت ملی همراه با دو قطعه عکس ظاهراً از مقتولین بود که چهره های شان برای ناممکن ساختن شناسایی، خیره ساخته شده بود. این افراد کشته شده لباس های شخصی به تن داشتند و کلاشینکوف روی بدن شان قرار گرفته بود. ریاست امنیت ملی بعداً اعلامیه مطبوعاتی طولانی تر منتشر کرد که خبر گزاری جمهور آنرا همانروز گزارش داد. در اعلامیه گفته شده بود که “نیروهای خاص این ریاست” عملیات هدفمندی را در کلالگو علیه “مخفیگاه گروه طالبان” در شب ۲۱/۲۰ اسد راه اندازی نمود. اعلامیه سرگروپ ها را”اسدالله و فدا مشهور به فداگی” نامیده است. (۳) تنها یکی از دو نام، با لستی که توسط شبکه تحلیلگران افغانستان و رسانه های افغانی تهیه شده است – اگر فدا محمد (دهقان) با “فدا مشهور به فداگی” یکی باشد (توضیحات بیشتر در ذیل)، مطابقت دارد. و اما هیچ اسدالله نامی در لستی که توسط شبکه تحلیلگران افغانستان و رسانه های افغانی تهیه شده است، وجود ندارد.
شاهدان عینی همچنین از آمریکایی ها ملبس به یونیفورم که در جریان حمله حاضر بودند، صحبت کردند. بنظر میرسد به احتمال زیاد این افراد از سازمان سیا بوده اند (با توجه به این که سربازان افغان بودند)، نه نظامیان آمریکایی. (سخنگوی آنها در جریان تحقیق در مورد حمله شبانه به تاریخ ۹ جدی ۱۳۹۷ در ولسوالی زرمت به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت، آنها در آن حمله دخیل نبودند.)
معلومات در مورد محل
زرمت، یک ولسوالی با نفوس رسمی ۹۵۰۰۰ (اما طبق گفته بزرگان محل تا ۱۵۰۰۰۰)، از نظر قومی بسیار متنوع است. اگرچه اکثر ساکنان ، به غیر از “تاجیک ها” که قبلاً ذکر شد ، پشتون هستند ، اما به گفته یکی از بزرگان محلی “هزار قبیله” در زرمت وجود دارد. اکثریت این قبیله ها و خرده قبیله/ قبیله های فرعی – مانند داودزی، سلوخیل، سورخیل، مموزی، احمد زی، اندر، اوریاخیل و خدایارخیل – قبیله های کوچکی اند و اکثر شان جنگ های طولانی باهم داشته اند. جمعیت کلالگو ترکیبی از “تاجیک ها” و چندین قبیله از همان پشتون ها است.
زرمت سنگر قوی طالبان است. در زمان رژیم طالبان ، “كندهار كوچك” لقب گرفت ، زیرا بسیاری از زرمتی ها در مقام های بلند اداره “امارت” نصب بودند. این منطقه، یکی از بزرگترین گروه های غیر قندهاری درجنبش طالبان را نمایندگی میکرد. در حال حاضر ، مناطق تحت نفوذ سه گروه عمده فرعی شورشیان طالبان در منطقه ، شبکه های منصور و حقانی و همچنین جریان اصلی طالبان”قندهاری” (یا شورای کویته) درهمپوشانی قرار دارد. گفته می شود که شبکه منصور، کماکان قویترین بخش طالبان در منطقه را تشکیل میدهد. آنها قویاً در مدارس محلی نمایندگی دارند و بسیاری از رهبران آنها تحصیل کرده ، نه تنها از نظر مذهبی ، شناخته می شوند. آنها اجازه نمی دهند که جنگجویان حقانی در منطقه شان مستقر شوند. با این حال گفته می شود که یک فرمانده حقانی ازگردیز به طور مرتب از منطقه بازدید می کند. به گفته بزرگان ، كولالگو با حضور قوی “تاجیك” خود ، در کمترین حد طرفدار طالبان منطقه است.
نفوذ دولت محدود به بخش هایی از تعمیر ، مرکز ولسوالی زرمت است (گزارش شبکه تحلیلگران افغانستان در مورد انتخابات ۱۳۹۷ در زرمت را اینجا بخوانید). تقریباً یک سال است که هیچگونه حضور دولتی – غیرنظامی یا نظامی – در خود کولالگو وجود ندارد. در تابستان سال ۱۳۹۷ ،به عنوان بخشی از استراتیژی دولت برای کنار گذاشتن پایگاههای پراکنده و تمرکز بر تأمین امنیت مراکز ولسوالی، قرارگاه محلی اردوی ملی افغانستان بسته شد و ۴۰ تن از کارمندان آن فرا خوانده شدند.
با این حال ، عقب نشینی اردوی ملی باعث تقویت حضور طالبان در ولسوالی شد. یکی از بزرگان که قبلاً از او نقل قول شد و نیز چند منبع دیگر به شبکه تحلیلگران افغانستان گفتند که شبکه حقانی طالبان در نزدیکی آنجا، یعنی در “چند صد متری د خانانو قلعه” جایی که پسران کاکا کشته شدند، مخفیگاهی دارد؛ و گروه هایی از طالبان، مدارس و مساجد محل را منحیث قرارگاه ها استفاده میکنند. یکی از بزرگان محل گفت اینکه طالبان در بازار کولالگو یک دفتر دارند و بخشی از سلاح و مهماتی که در همان بازار در معرض فروش قرار دارد، قبلاً توسط سربازان و افسران اردو فروخته شده و به قول یکی از بزرگان محل بخشی ازین سلاحها و مهمات در لاریها از وزیرستان آورده و فروخته میشوند.
واکنش ها چه بود؟
به عنوان یک واکنش فوری به این حمله ، بزرگان قبیله جمع شدند و یک شورای جوانان محلی خواستار آن شد که ریاست امنیت ملی اطلاعاتی را که بر اساس آن عمل می کند ، افشا کند. اعتراض بزرگی نیز در کلالگو به تاریخ ۲۴ اسد انجام شد (به عکس بالا مراجعه کنید).
گروهی از بزرگان و سایر متنفذین گفتند که برای “داد خواهی ” به کابل رفتند. آنهایی که با شبکه تحلیلگران افغانستان صحبت کردند، به تکرار میگفتند ک که “این اولین بار نیست که افراد بیگناه کشته میشوند.” در کابل، در همآهنگی با زرمتی های ساکن آنجا،کمیته ای را تشکیل دادند که در مورد اقدام بعدی شان تصمیم بگیرند. آنها موفق شدند در۲۴ اسد با اسدالله خالد ، وزیر دفا ع دیدار کنند. به نظر نمی رسد که قطعات اردوی افغانستان در این عملیات دست داشته باشند ، اما خالد به دلیل پیشینه قبیله ای او در ولایت غزنی، احتمالاً توسط شاکیان دلسوز تشخیص داده شده است. دیداری نیز با محمد معصوم ستانکزی ، رئیس امنیت ملی، برنامه ریزی شده بود و بنا بر گزارش ها ، رئیس جمهور غنی قصد داشت با والدین کشته شدگان دیدار کند.
بزرگان و فعالان جامعه مدنی تصمیم گرفته اند كه یک “واكنش سه مرحله ای” وجود داشته باشد: جلسات با نمایندگان دولت ، نشست های مطبوعاتی امروز در گردیز و كابل (۲۶ اسد) و – “اگر دولت واكنشی نشان ندهد” – یا راهپیمایی اعتراضی از زرمت به کابل پس از روز استقلال ، که در ۲۸ اسد است ، یا مسدود کردن شاهراه گردیز – کابل. با این حال ، بزرگان زرمتی دخیل در موضوع به شبکه تحلیلگران افغانستان گفتند که ، تا کنون واکنش ها “بسیار مثبت” و “فراتر از انتظارات ما” بوده است. “طبق گفته های آنها خالد از این عملیات ابراز تاسف کرد و گفته شد که حتی در مورد آن به عنوان یک جنایت جنگی احتمالی صحبت کرد.
قبل از ملاقات با خالد ، به تاریخ ۲۳ اسد ، شورای امنیت ملی افغانستان گفته بود كه دستور داده است “تحقیقات كامل” در مورد این قتل ها انجام شود. به قول این شورا دولت “هر حادثه ای را که ادعا می شود تلفات غیرنظامیان است، بسیار جدی میگیرد ، افراد مسئول باید تحت پیگرد قانونی قرار گیرند.” یک تیم تحقیقاتی در حال حاضر در پکتیا است و خالد هم در حال دیدار از ساحه میباشد.
بزرگان همچنین به شبکه تحلیلگران افغانستان گفتند که مقامات محلی طالبان در روز اول پس از کشتارها به تاریخ ۲۱ اسد ، به کولالگو آمده و از خانواده ها خواستند که اجساد اقارب خود را در راهپیمایی اعتراضی به گردیز یا کابل ببرند ، اما آنها امتناع کردند.آنها گفتند که نمی خواهند تجربه موارد قبلی را تکرار کنند که به گفته اقارب، طالبان از آن نوع اعتراض استفاده کرده و با نفوذ در صفوف عزاداران و سنگ باران کردن پولیس، به درگیری ها دامن زدند.
بزرگان محلی به شبکه تحلیلگران افغانستان گفتند که ، حتی اگر آنها تشخیص دهند که “بعضی از حملات شبانه توجیه پذیر است” ، از تناوب آنها در منطقه خود نگرانی دارند. این موضعگیری در اظهارات گلاب خان باز، بزرگ قومی، که طلوع نیوز آنرا گزارش داده، منعکس شده است: “هیچ خبری از بازسازی در زرمت نیست ، اما کشتار همیشه است.”
یوناما در گزارش وسط سال ۱۳۹۸ خود در مورد حمایت از غیر نظامیان دریافت که ” تلفات غیرنظامیان در اثر عملیات هوایی و تلاشی ها، در مقایسه با عین مدت در سال ۱۳۹۷ در حال افزایش است” در ۱۳۹۷ تلفات غیرنظامیان ۲۱۸ (۱۵۹کشته و ۵۹ زخمی) در جریان عملیات تلاشی، بیشتر از نیمی از آن توسط نیروهای خاص ریاست امنیت ملی بوده است – ۷۹ فیصد افزایش از نیمه اول سال.
منابع شبکه تحلیلگرن افغانستان در ساحه همچنان گزارش دادند که تعداد زیادی از جوانان، زرمت را به قصد گردیز، غزنی، کابل و حتی پاکستان ترک کرده اند زیرا خود را آنجا در معرض خطر احساس میکنند. یکی از منابع گفت، این واقعیت که اکثر کشته شدگان محصل و معلم بوده اند، آنها را به این باور رسانده که ” انها کوشش میکنند تحصیل کرده ها را بکشند”.
یوناما نیزاعلامیه ای را به تاریخ ۲۱ اسد در تویتر منتشر ، کرد مبنی بر اینکه ” از گزارش هایی که حاکی از کشته شدن ۱۱ غیر نظامی در جریان عید در تلاشی های نیروهای طرفدار دولت میباشد، بسیار نگران است” و بخش حقوق بشری آنها اوضاع را تحت نظر دارد.
پیامدهای حقوقی: آیا این یک جرم بالقوه جنگی بود؟
ادعای ریاست امنیت ملی مبنی بر اینکه کشته شدگان طالب بودند چندان قابل اعتبار نیست. منابع شبکه تحلیلگران افغانستان که معمولاً صریح وصادق اند و میدانند که در محل که با طالبان هست و که نیست، گفتند که تمام ۱۱ نفر کشته شده غیر نظامیان بودند. طوریکه یکی از بزرگان از گردیز گفت، “همه ما همدیگر را میشناسیم که چه کسی با طالبان بوده و در گذشته چه موقف و مقامی یا اینکه هنوز هم در تحریک طالبان هست یا خیر و همچنان چه کسی در مقابل آنها قرار دارد.” منابع ما گفتند که دونفر از مقتولین با طالبان رابطه داشتند اما فقط از طریق اقارب شان. منابع گفتند که فدا محمد (دهقان) سه برادر جوانتر داشت که با طالبان بودند. یکی ازآنها به نام عیداگی (عیدی کوچک) فرمانده گروه فعال طالبان در زرمت بود. او و دو برادر دیگر در شب حمله فدا را ملاقات نموده، اما پیش از شروع حمله خانه را ترک کرده بودند. طبق گزارش، فدا محمد از پیوستن به طالبان امتناع کرده بود – و به همین دلیل مطمئن بود که در خانه بماند. منابع محلی شبکه تحلیلگران افغانستان می پندارند که امنیت ملی ممکن عیداگی را به عوض فداگی اشتباه گرفته باشد. (۴)
یکی دیگر از کشته شدگان، انصارالله، برادری دارد که قبلاً با طالبان بود. عزیز ولسوال طالبان برای زرمت بود، اما با اصرار خانواده تحریک طالبان را دو یا سه سال قبل ترک کرد . او حالا در پاکستان زندگی میکند.
گزارش های شاهدان عینی از نقاط مختلف در مورد این که آیا کشته شدگان نظامی بودندیا غیرنظامی با هم مطابقت دارند. بر اساس چشمدید آنها، هیچ گونه مقاومتی صورت نگرفته است ؛همه آنها وقتی خواسته شدند، آمدند و آنها را از اعضای خانواده جدا نموده و تیر باران کردند. موجودیت زخمی های گزارش شده نیز نشان نمیدهد که در کلالگو تبادل آتش با کوماندو ها صورت گرفته یا تهدیدیعلیه شان بوده باشد. این بدان معنی است که کشته شدن این افراد چه نظامی باشند چه غیرنظامی ، احتمالاً یک جنایت جنگی بود.
اگر سربازان کوماندو باور داشتند که آن یازده نفر جنگجو بودند، احتمالاً اساس آن اطلاعات ناقص بوده (که معلوم نیست – گزارش شبکه تحلیلگران را اینجا نگاه کنید)، به نظر می رسد کسانی که برنامه ریزی این عملیات را انجام داده اند ، مطابق مفاد قوانین بین المللی بشری، کاستی های جدی در توانایی، یا قصد خود در تفکیک غیرنظامیان از نظامیان نشان داده اند. با این حال، حتی اگر آن کشته شده ها طالب بوده اند ، مطابق گفته های شاهدان عینی ، به نظر می رسد در زیر تعریف افراد خارج از میدان جنگ میآیند که کمیته بین المللی صلیب سرخ ارائه کرده است:
(الف) هرکسی که در حیطه قدرت طرف مقابل قرار دارد؛
(ب) هر شخص بی دفاعی که بخاطر بی هوشی، غرق شدن کشتی، زخم یا بیماری، یا
(ج) هر شخصی که به روشنی قصد تسلیم شدن دارد.
روایت های شاهدان عینی حاکی از آن است که یازده نفر تهدیدی را متوجه نه ساخته، به گونه ای خصمانه رفتار و مقاومت نکرده اند. آنها همچنین در حیطه قدرت طرف مقابل قرار داشتند. کمیته بین المللی صلیب سرخ میگوید: “مادامیکه شخص نظامی خارج از میدان جنگ از هرگونه اقدامات خصمانه خودداری کند و سعی در فرار نکند” ، حمله بر او “ممنوع” است.
غیرمنطقی بودن این عملیات (۵) – حمله نکردن به مکان های شناخته شده طالبان و در عوض حمله بر خانه های مردم که در نزدیک آن طالبان حضور داشتند، و گمان اینکه اشخاص را بر اساس لستی اسامی افرادی که معلوم نبود طالب بوده باشند، و قتل اشخاص توسط آنها هنگامی که میتوانستند به سادگی بازداشت و بخاطر شواهد بازجویی شان کنند، مردم را گیچ کرده است.به ویژه ، آنها سؤال كردند: چرا هشت “تاجیك” متعلق به یك جامعه و خانواده ای را كه به دلیل مخالفت با طالبان مشهور هستند، كشتید؟ برخی تعجب می کردند که آیا نیروی ضربتی برای کشتن مردم جایزه ای دریافت کرد ، اما پس چرا بیشتر نکشتند ؟ یکی از منابع گفت، “شاید هدف آنها ایجاد ترس در جامعه باشد.”
نتیجه گیری
کشتار از نوع کلالگو امری عادی نبوده و محدود به زرمت یا پکتیا نیست. به نظر می رسد ولایت میدان وردک یک کانون دیگربرای چنین عملیات باشد؛ اخیراً شبکه تحلیل گران افغانستان گزارش های مختلفی را که مشابهت به قضیه کلاگو دارد، دریافت نموده است. اعتراضات مردمی علیه کشتار غیرنظامیان در جریان حملات شبانه در آن ولایت که اخیراً در ماه سرطان ۱۳۹۸ اتفاق افتاده، وجود داشته است. شبکه تحلیلگران افغانستان نه تنها کشتار ولسوالی زرمت را به تاریخ ۹ جدی ۱۳۹۷ بلکه سوء استفاده ازمردم غیر نظامی را گزارش کرده است.(۶)
آنطوریکه مجیب مشعل خبرنگار نیویارک تایمز در توئیت خود گفته است، آخرین حمله “نشانگر ادامه نمونه های وحشتناک بدون پیگرد میباشد: غیرنظامیان مظنون به عضویت در گروه طالبان ، گرفتار و در مقابل خانواده ها در خانه هایشان به ضرب گلوله کشته می شوند. “ریچارد بنت ، رئیس واحد حقوق بشری یوناما ، در تویتی نوشت “واضح است که نه تنها این حادثه بلکه امثال آن به تحقیقات نیاز دارد. عدم پاسخگویی همه طرف ها همچنان به تحریک و شعله ور ساختن جنگ ادامه میدهد؛ فقط با لغو این الگو، صلح پایدار امکان پذیر خواهد بود.” با این وجود ، اقارب قتل عام شدگان ۹ جدی،حتی از دیدن والی ولایت خود ممانعت شدند. عدم توجه دولت به قتل بستگانشان، باعث عصبانیت ، پریشانی و ترس آنها شده است. تاجاییکه به طرح این مساله با سازمان سیا رابطه دارد، این اداره اصلاً بدور از حیطه پاسخگویی به افغانها و روزنامه نگاران باقیمانده است. این چیزی است، که شاید تنها رییس جمهور غنی قادر به توقف آن باشد – در صورتی که گوش کند.
برای مشاهده تصاویر قربانیان اینجا را بیبینید
- پژواک و طلوع نیوز (در وب سایت های رسمی خود) نیز نام کشته شدگان را در حمله شبانه منتشر کردند. همچنین یک لست سوم و جداگانه توسط عبدالحق عمری گزارشگر طلوع نیوز در حساب خصوصی تویترش وجود داشت. لست های عمری و پژواک مطابقت دارند (با تفاوت های جزئی در نام ها) ، در حالی که گزارش رسمی طلوع نیوز دارای ۱۲ نام است ( هرچند در ابتدا از ۱۱ نفر نیز صحبت شده).شبکه تحلیلگران افغانستان موفق شده است لست را تلفیق كرده و تناقضات، از جمله درج اشتباهی نام محمد آصف مدیر مکتب دولت زی به عنوان قربانی در عوض برادرش اختر محمد را ، حذف کند.
- بیشتر سنین داده شده تخمینی است ، زیرا بسیاری از افراد در افغانستان و به ویژه در این منطقه تاریخ دقیق تولد شان را نمی دانند.
- بیانیه شورای امنیت ملی همانطور که گزارش شده است – به نقل مستقیم – توسط جمهور نیوز (ترجمه شبکه تحلیلگران افغانستان):
قطعه نیروی های خاص اداره امنیت ملی عملیات هدفمندی را علیه گروه تروریستی طالبان در قریه کلالگو در ولسوالی زرمت ولایت پکتیا انجام داده است. در نتیجه ۱۱ عضو گروه تروریستی طالبان از جمله دو رهبر گروه به نام های اسدالله و فدا معروف به فداگی از بین رفتند و تعداد زیادی سلاح و مهمات به دست نیروهای درگیر در این عملیات افتاد.
- توضیحات احتمالی دیگری نیز وجود دارد: کوماندوها یا تلاش برای کتمان این حقیقت کردند که عیداگی را را از دست داده ، یا فدا را به دلیل عدم گزارش در مورد برادرش به قتل رساندند – سپس او را “فداگی” نامیدند.
- از نظر سیاسی نیز، این حمله برای دولت معنی ندارد. سه ولایت تشکیل دهنده لویه پکتیا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۳ به طور گسترده و تقریباً کاملاً به نفع رئیس جمهور غنی رای دادند (تقلب گسترده نیز وجود داشته). به هر صورت ، چنین اقدامی می تواند بسیاری از پشتون های محلی زرمت را در انتخابات آینده در ۶ میزان هنوز از وی دور کند.
- در سال ۱۳۹۷، شبکه تحلیلگران افغانستان در تحلیل خود از گزارش یوناما ، در مورد تعداد ثبت شده تلفات غیرنظامیان ،از جمله در حملات هوایی گزارش داده است:
یوناما گفت ، چنین عملیات کشفی توسط نیروهای حامی دولت باعث تلفات ۳۵۳ غیرنظامی (۲۸۴ کشته و ۶۹ زخمی) در سال۱۳۹۷ شد ، این رقم ۱۸۵ درصد نسبت به سال ۲۰۱۷ که ۹۲ غیرنظامی کشته (۶۳) زخمی شدند (۲۹) افزایش یافت. اکثریت قریب به اتفاق تلفات ناشی از نیروهای ویژه امنیت ملی و نیروی غیر قانونی محافظت از خوست است که به گفته یوناما هر دو ،”توسط نیروهای نظامی بین المللی پشتیبانی می شوند.”
بيشتر تلفات از عمليات کشفی نيروهاي ويژه امنیت ملی ناشی میشوند( گزارش شبکه تحلیلگران افغانستان از سال ۱۳۹۲ در مورد آنها را در اينجا مشاهده کنيد). در ۵۱ واقعه مستند شده توسط یوناما ،که ۱۹ مورد از آنها عملیات مشترک با نیروهای نظامی بین المللی بود ، ۲۴۰ غیرنظامی کشته شدند، (۲۰۳) زخمی شدند (۳۷). تمام آنها در مناطق مرکزی ، شرقی و جنوبی (تیم هایی با عنوان قطعه ۰۱ امنیت ملی در منطقه مرکزی ؛ ۰۲ امنیت ملی در منطقه شرقی و ۰۳ امنیت ملی در منطقه جنوبی عملیات می کنند). یوناما همچنین ۵۱ تلفات غیرنظامی (۴۱ کشته ، ۱۰ زخمی) را که ناشی از ۱۳ عملیات کشفی توسط نیروهای محفاظت خوست بود،مستند ساخته است. چنین حوادثی توسط شبکه تحلیلگران افغانستان نیز به ثبت رسیده است ، از جمله این که چگونه نیروی حفاظت از خوست متهم به قتل عمد در یک عملیات مشترک با نیروهای آمریکایی، که فرض می شود سیا باشد، گردید ، در منطقه زرمت پکتیا به تاریخ ۹ جدی ۱۳۹۷، رسانه ها (به عنوان مثال در اینجا و دیده بان حقوق بشر ).
یوناما گفت: “زیاد بودن تلفات در مقایسه با تعداد زخمی ها نشان می دهد که این نیروها بطور خود سر استخدام شده اند.”
علاوه بر این ، یوناما در مورد افزایش قابل توجه سوء استفاده از انسان ، جنایت و آسیب به املاک غیرنظامی توسط نیروی حفاظت از خوست نگرانی خود را ابراز کرده است. همچنین یوناما گزارش هایی از بازداشت غیرقانونی و خودسرانه ، از جمله بازداشت های اخیر ، توسط ریاست نیروی های ویژه امنیت ملی و نیروهای محفاظت خوست دریافت کرده است. یوناما شرح و گزارش معتبر از زندانیانی را دریافت کرده که شکنجه یا بدرفتاری را تجربه کرده اند ، در حالی که در مکان هایی تحت اختیار این نهاد ها نگهداری می شوند.
یوناما گزارش می دهد که ۲۱ درصد کل تلفات غیرنظامیان وارد شده توسط گروه های مسلح طرفدار دولت، توسط نیروهای حفاظت از خوست وارد شده است.
در کل ، تلفات غیرنظامیان منسوب به نیروی حفاظتی خوست در سال ۲۰۱۸ بیش از ده برابر نسبت به سال ۲۰۱۷ افزایش یافته است ، با ۱۰۷ تلفات (۷۰ کشته و ۳۷ زخمی) در ۲۲ حادثه مستند ، در مقایسه با پنج (سه کشته و دو زخمی) در سال ۲۰۱۷. یوناما گفت ، برخی از این غیرنظامیان عمداً کشته شدند ، در حالی که عده ای نیز در طی عملیات کشفی آسیب دیدند و برخی دیگر نیز در عملیات زمینی آسیب دیدند. یوناما می گوید منطقه عملیات این گروه در سال ۲۰۱۴ گسترش یافته است ، ۱۴ واقعه در خوست ، چهار مورد در پکتیا و چهار مورد در پکتیکا ثبت شده است. در این حادثه همچنین غیرنظامیان ملکی ، ونیز منازل و وسایل نقلیه ، و بازداشت شدگان غیرقانونی آسیب دیده اند. یوناما از دولت می خواهد كه یا به طور رسمی نیروی حفاظتی خوست را در نیروهای مسلح خود مدغم کند و افراد خود را در قبال هرگونه نقض احتمالی قوانین بین المللی بشردوستانه و سوءاستفاده از حقوق بین الملل بشری ، پاسخگو قرار دهند ، یا اینكه این گروه را منحل کرده و اعضای گروه را برای اقداماتی كه گفته می شود مغایر با قانون كیفری افغانستان است ،محاکمه نماید.
آنچه در بررسی این عملیات کشفی قابل توجه و مهم است این است که نیروهای ویژه ارتش افغانستان نیز آنها را انجام می دهند ، اما گزارش نشده است که باعث خسارت غیرنظامیان شده باشد. همانطور که شبکه تحلیلگران دریافته است ، نیروهای ویژه ارتش، عمدتاً توسط نیروهای ویژه ایالات متحده مورد حمایت قرار می گیرند در حالی که نیروهای شبه نظامی امنیت ملی و نیروی حفاظتی خوست توسط سیا پشتیبانی می شوند ، هرچند که این موضوع مبهم است (به گزارش شبکه تحلیلگران در اینجا مراجعه کنید). نیروی حفاظتی خوست حتی بخشی از دستگاه رسمی دولت افغانستان نبوده بلکه یک “نیروی کمپاینی” است ، بدین معنی که یک سلسله مراتب فرماندهی خارجی دارد و به سازمان سیا پاسخده میباشد. همانطوریکه یوناما می گوید ، به نظر آنها عملیات نیروهای ویژه امنیت ملی ” با بازیگران نظامی بین المللی هماهنگ شده است که خارج از زنجیره فرماندهی معمولی دولت است و این نگرانی های جدی در مورد شفافیت و پاسخگویی برای این عملیات را ایجاد می کند.” اینکه امنیت ملی و نیروی حفاظتی خوست مشکل ساز اند ولی و نیروهای ویژه ارتش افغانستان نه، بیانگر این است که اولی (امنیت ملی و نیروی حفاظتی خوست ) از نقطه نظر سوق و اداره و مصئونیت از مجازات دارای مشکلات سیستماتیک اند.
نکته ای که باید یادداشت کرد اینست که مانند آیساف در گذشته، ماموریت حمایت قاطع ناتو مسوول پاسخدهی به پرسشهای یوناما در مورد تلفات غیر نظامیان میباشد، با وجودیکه ماموریت قاطع یک ماموریت غیر جنگی است (با این صلاحیت که سلاح خود را تنها برای دفاع از خود مورد استفاده قرار میدهند). نیروهای امریکایی که دارای بخش خاص بالقوه جنگی هست، و نیز سازمان استخبارات مرکزی امریکا – سیا هیچکدام به سوالات مربوط به تلفات غیر نظامی ناشی از حملات هوایی یا وارد شده توسط نیروهای تحت حمایت سیا پاسخ نمیدهند.
بیاکتنې:
دا مقاله په وروستي ځل تازه شوې وه ۱۵ ثور / غويی ۱۳۹۹