Afghanistan Analysts Network – Dari Pashto

جګړه او سوله / جنگ و صلح

طالبان در گذار: مرگ منصور و ارتقای هبت‌الله چه تاثیری بر جنگ (و صلح) خواهد داشت؟

برهان عثمان 6 دقیقې

بخش سوم و پایانی

هبت‌الله، باتجربه و منضبط
آشنایی با مهارت‌ها و شیوه‌ی رهبری امیر جدید طالبان نیاز به گذشت زمان دارد. او به‌وضوح دارای نقاط ضعفی در زمینه‌ی دانش سیاسی و نظامی است. بااین‌حال، ممکن است از نهادینه‌سازی بروکراسی چنین برداشت کرد که الزامی بر این وجود ندارد کسی‌که رهبری شورش را برعهده می‌گیرد سابقه‌ی فرماندهی داشته باشد. عملیات‌های گروه می‌تواند در صورت تغییر رهبر نیز مانند قبل و بدون وقفه ادامه داشته باشد. سلسله‌مراتب فرماندهی، حداقل در تئوری در رابطه با جنگ‌جویانی که در میدان هستند روشن است. قوانین و سیاست‌ها برای سایر اعضا نیز واضح است. به احتمال زیاد ادامه‌ی الگوی عملیاتی گذشته به‌عنوان یک هنجار باقی می‌ماند. باتوجه به این‌که از زمان اعلام مرگ منصور تاکنون هیچ وقفه‌ و تغییری در عملیات‌های نظامی یا شدت مبارزات در میدان جنگ به‌وجود نیامد، به‌خوبی آشکار می‌شود. مگر آن‌که هبت‌الله تصمیم به تغییر شیوه‌ی کاری خود داشته باشد و عرف پیشینیان خود برای تفویض اختیارات را تغییر بدهد، او می‌تواند از مواجهه با مشکلات عمده‌یی در مدیریت جنبش در کوتاه‌مدت اجتناب کند. بااین‌حال، در نهایت شرایطی به‌وجود خواهد آمد که نیازمند تصمیم‌گیری‌های عمده در رابطه با مسایل نظامی باشد.
ممکن است هبت‌الله دیدگاه شخصی متفاوتی در رابطه با گروه خود داشته باشد. او مجموعه‌یی متفاوت از تجربه‌هایی را با خود به همراه دارد که در دادگاه‌های طالبان و دوران تدریس خود به‌دست آورده است. این‌که هبت‌الله چه اندازه فرصت و فضا برای پیاده‌ساختن دیدگاه‌های شخصی خود دارد، در مقاله‌یی جداگانه در آینده بحث خواهد شد. بااین‌وجود، در حال‌حاضر می‌توان نگاهی داشت به برجسته‌ترین دیدگاه‌ها و ترجیح‌های شخصی هبت‌الله که او را از سلفش متفاوت می‌سازد.

مرد طرفدار انضباط و قوانین نظامی

ظاهراً هبت‌الله عزم جدی برای اجرای عدالت اسلامی دارد و آن را به‌عنوان هسته‌ی یک نظام سیاسی اسلامی (حکومت اسلامی) می‌بیند. او در رابطه با این موضوع در یکی از سخنرانی‌هایش که نسخه‌ی ثبت‌شده‌ی آن در دسترس شبکه‌ی تحلیلگران افغانستان قرار دارد به‌روشنی سخن گفته است. این دیدگاه می‌تواند دو نتیجه داشته باشد. نخست این‌که او ممکن است مانند دوران امارت طالبان، با ستیزه‌جویان و فرماندهانی که کدها و لایحه‌ی طالبان را نقض می‌کنند برخورد شدید و سختگیرانه‌یی داشته باشد. با انجام این کار، او با خطر برانگیختن مخالفت‌های زیادی ازسوی فرماندهان قدرتمند مواجه خواهد بود. در عین‌حال، انضباط سختگیرانه می‌تواند به‌عنوان ابزاری برای اعمال قدرت بر زیردستانش استفاده شود.
دوم، اگر او با اعمال نظم و مقررات بیشتر در مهار سوءرفتار جنگ‌جویان گروه نسبت به مردم موفق شود، می‌تواند تصویر بهتری از طالبان ارایه دهد. هبت‌الله از مدت‌ها قبل بارها در رابطه با مساله‌ی تلفات ملکی صحبت کرده است (اگرچه قابل ذکر است که تعریف محدودشده‌یی از افراد ملکی در این‌جا وجود دارد و براساس آن بسیاری از غیرنظامیان به‌عنوان اهداف مشروع دیده می‌شوند). او در جلب رضایت ملا عمر برای امضای فرمانی در دهه‌ی ۱۹۹۰ در رابطه با قصاص (اعدام به‌عنوان مجازات قتل) کسانی که زندانیان را تا حد مرگ ضرب‌وشتم می‌کردند تاثیرگذار بود. به گفته‌ی منابع طالبان که در سال ۲۰۱۴ مورد مصاحبه قرار گرفته‌ بودند، هبت‌الله در سال‌های اخیر نیز برای ایجاد یک کد رفتار داخلی برای کاهش تلفات ملکی نقش داشت که موضوع آن جنگ‌جویانی هستند که به‌ویژه در زمان راه‌اندازی بمب‌های دست‌ساز، برای حفاظت از غیرنظامیان احتیاط کافی به‌عمل نمی‌آورند. براساس گزارش‌ها، کاهش استفاده از بمب‌های فشاری نیز به اصرار هبت‌الله بوده است. منابع طالبان گفتند که در چند مورد، برای فرماندهانی که «قوانین را نقض می‌کردند» مجازات اعدام اجرا شده است.

مدافع بی‌چون‌ و چرای نسخه‌ی سختگیرانه از شریعت

اعضای طالبان که هبت‌الله را شخصاً می‌شناسند، می‌گویند او طرفدار اجرای دستورات اسلامی به شدیدترین شکل ممکن است. آن‌ها او را به‌عنوان یک «متشرع» (کسی که شریعت به‌طور کامل در زندگی شخصی‌اش تطبیق می‌شود) توصیف کرده‌اند. او در سخنرانی‌اش در یک گردهمایی در پی اعلام مرگ ملا عمر در سال گذشته، بارها ملا عمر را مورد ستایش قرار داد و گفت او هرگز در رابطه با قوانین شریعت با کسی مصالحه نکرده بود و توجه ویژه‌یی به امر به معروف و نهی از منکر (امر به درست و نهی از خطا، هنجاری اخلاقی نشأت‌گرفته از تفسیر طالبان از اسلام بر محور قرآن – همچنین به‌عنوان نامی برای «پولیس مذهبی» گروه در سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ استفاده می‌شد) داشت. این می‌تواند شانس هبت‌الله را برای تحکیم جایگاهش به‌عنوان «رهبر جهادی» افزایش دهد، اما برای رویکرد معتدلی که طالبان در رابطه با مسایل خاصی نشان داده‌اند، ازجمله کنارگذاشتن موضع سختگیرانه نسبت به موسیقی، ریش مردان، تصویر و تحصیلات، تاثیر منفی خواهد داشت.
یکی از جنبه‌های شخصیتی او که توسط منابع مختلفی از میان آشنایان او توصیف شده است این است که او به نظرات دیگران، به‌خصوص در بحث‌های گروهی، گوش می‌دهد و نظرات شخصی خود را تحمیل نمی‌کند. همچنین روایت‌هایی وجود دارد که این موضوع را تایید می‌کند. بنا بر گزارش‌ها، او از قوانین تحصیلی طالبان در سال ۲۰۱۲ که برای اولین بار به صراحت به دختران، البته تحت شرایط ویژه‌یی، اجازه‌ی تحصیل می‌داد، حمایت کرده بود. از آن‌جا که او یکی از مقامات مذهبی است که تایید او برای تمام احکام حساس الزامی است، شورای رهبری در پی کسب رضایت او در رابطه با این قانون بود و او براساس گزارش‌ها تنها پس از شنیدن دیدگاه تمام اعضای شورا رای خود را صادر کرد. علاوه‌براین، باتوجه به موقعیت‌های متنوعی که در برابر او قرار خواهد گرفت، به‌دست‌گرفتن جایگاه رهبری نیز ممکن است او را ناچار به رهاکردن بخشی از سخت‌گیری‌هایش و اتخاذ رویکرد مصلحت‌گرایی شود. رهبری یک جنبش شورشی، تفاوت زیادی با قضاوت یا تدریس دارد.

پیامدهای احتمالی برای صلح

رهبران ایالات متحده، ناتو و دولت افغانستان، کشته‌شدن منصور را به‌عنوان رویدادی که چشم‌انداز صلح را تقویت می‌کند، و فرصت‌های تازه‌یی به‌سوی صلح می‌گشاید، تجلیل کرده‌اند. رییس‌جمهور ایالات متحده، بارک اوباما، گفت که مرگ منصور «یک نقطه‌ی ضعف مهم» را در تلاش‌های طولانی برای آوردن صلح به افغانستان رقم زد. او افزود که «منصور تلاش‌های دولت افغانستان برای شرکت فعالانه‌ی او در مذاکرات صلح و پایان‌بخشیدن به خشونت‌هایی که منجر به مرگ افراد زیادی شده است را رد کرد». بیانیه‌ی دبیر کل ناتو قتل منصور را بر این اساس توجیه کرد که او «مانعی در مسیر مذاکرات میان دولت افغانستان و طالبان بود و چشم‌انداز هرگونه پیشرفتی به‌سوی صلح و آشتی در افغانستان را مسدود می‌کرد». همچنین در این بیانیه آمده است: «ما از پروسه‌ی صلح و آشتی متعلق و تحت رهبری افغانستان حمایت کرده و از تمام تلاش‌ها در این زمینه استقبال می‌کنیم. اکنون زمان آن فرا رسیده است که افغان‌ها با افغان‌ها گفت‌وگو کنند، تا افغانستان به سمت صلح و امنیت پیش برود». رییس‌جمهور افغانستان اشرف‌غنی، پس از انتشار گزارش‌های اولیه در رابطه با مرگ منصور در تویتر خود نوشت: «دولت افغانستان بار دیگر از تمام طالبان دعوت می‌کند تا به درخواست صلح مردم و دولت افغانستان پاسخ بدهند… آن‌ها می‌توانند از سرزمین‌های خارجی به کشور بازگردند و به روند صلح متعلق به افغانستان و به رهبری مردم افغانستان بپیوندند… در صورت کشته‌شدن ملا منصور، فرصت تازه‌یی برای آن عده از طالبان که متمایل به پایان‌بخشیدن به جنگ و خونریزی هستند فراهم شده است». البته شاید گفت‌وگو در رابطه با چشم‌انداز بهتری برای صلح، بهتر از تجلیل از تاثیر مرگ منصور در جنگ باشد.
بااین‌حال، اکنون که امریکا اختر منصور را کشته است، بعید است که طالبان درحال‌حاضر به هیچ‌چیز دیگری غیر از انتقام فکر کنند. این مساله با توجه به روان‌شناسی سیاسی جنبش قابل درک است. همچنین این مساله از واکنش‌های اولیه‌ی طالبان در رسانه‌های جمعی آن‌ها روشن است. دلیلی برای باور به این‌که جنگ با رهبری جدید کاهش خواهد یافت وجود ندارد. اگر قرار باشد نتیجه‌یی از مقایسه‌ی پس‌زمینه و گذشته‌ی هبت‌الله و منصور به دست بیاید، در سابقه‌ی هبت‌الله هیچ چیزی وجود ندارد که نشان بدهد او بیشتر از منصور به صلح تمایل دارد. برعکس، سرنخ‌هایی در گذشته‌ی هبت‌الله و دیدگاه‌هایش وجود دارد که اگر او قرار باشد براساس دیدگاه‌های شخصی‌اش پیش برود، برای پیروزی نظامی تلاش خواهد کرد. او بیشتر از بسیاری از دیگر رهبران طالبان، از جمله منصور، به‌عنوان یک «مجاهد» ایثارگر شناخته می شود. براساس گفته‌های یک منبع مهم طالبان، نام یکی از پسران او به‌عنوان یک مهاجم انتحاری ثبت شده است و دور از خانواده‌اش در «اردوگاه‌های آموزشی بمب‌گذاری انتحاری» زندگی می‌کند. دو روز پس از آغاز رهبری او، تعدادی از کادرهای نظامی طالبان در پاکستان در تماس با شبکه‌ی تحلیلگران گفته‌اند که با ارتقای هبت‌الله، تمایل به تشدید «جهاد» به‌شکل قابل‌توجهی در میان بسیاری از جنگ‌جویان افزایش یافته است. بنابراین، می‌توان از هبت‌الله انتظار داشت تا عزم راسخی را برای جنگیدن نشان بدهد، بدون آن‌که قتل منصور او را مرعوب کرده باشد. اولویت نخست او، مانند زمانی که منصور در سال ۲۰۱۵ رهبری گروه را به‌دست گرفت، وحدت داخلی خواهد بود. به‌منظور حفظ انسجام جنبش، جنگیدن بهتر از صلح است. نمی‌توان از هبت‌الله انتظار داشت تا در رابطه با صلح موضع نرم‌تری اتخاذ کند.
در همین‌حال، دولت امریکا تایید کرده است که هبت‌الله در لیست تروریستی این کشور قرار ندارد.

نقش ایالات متحده برجسته‌تر می‌شود

تصمیم ایالات متحده برای کشتن منصور، باعث شده است تا ایالات متحده بار دیگر به اجبار وارد گفت‌وگوهای جنگ و صلح در افغانستان شود. هرچه ایالات متحده بیشتر درگیر جنگ شود، بیشتر انتظار می‌رود که نقش محوری در مذاکرات صلح ایفا کند. طالبان همواره ایالات متحده را به‌عنوان رقیب اصلی خود در جنگ در نظر گرفته و به‌همین دلیل نیز از جدی گرفتن مذاکرات صلح به پیشنهاد دولت افغانستان خودداری کرده‌اند. بااین‌حال، امریکا تلاش کرده است تا نقش غیرمستقیم، به‌عنوان ناظر، در روند صلح داشته باشد و بر گفت‌وگوی ممتد میان طالبان و کابل اصرار دارد. گروه هماهنگی‌های چهارجانبه، تشکیل‌شده از افغانستان، پاکستان، چین و ایالات متحده، یک مثال برجسته است. ایالات متحده بیشتر تمایل دارد تا خود را به‌عنوان یک شریک برای دولت کابل به تصویر بکشد و حاضر به پذیرش مسئولیتی برای مذاکرات سیاسی نیست. این کشور برای پیشبرد روند صلح به‌رهبری و مالکیت افغانستان تلاش کرده است. اگرچه با مداخله‌ی مستقیم امریکا در حمله‌هایی این‌چنین، برای طالبان دشوار است که باور کنند واشنگتن واقعاً هدایت را به دست ندارد.
حتا در رابطه با تقسیم طالبان به جناح‌های مختلف بر سر جانشینی منصور، چشم‌انداز پیوستن جناح‌های نوظهور برای شرکت در صلح زیاد نیست. حداقل در کوتاه‌مدت، احتمال بیشتری وجود دارد که جناح‌های مختلف در جنگیدن در برابر دولت (یا یکدیگر) رقابت کنند، بیشتر از آن‌که به سمت حل‌وفصل سیاسی پیش بروند. بزرگ‌ترین مخالفت در مبارزات قبلی بر سر جانشینی، از سوی جناح مخالف رسول نشان داده شد. این مقاومت با وضعیت ناخوشایندی مواجه شد، تا حدی که مخالفان احتمالی آینده اکنون باید نگران باشند. براساس باورهای گسترده‌یی که درمیان صفوف طالبان وجود دارد، اکنون این جناح با سرویس امنیتی افغانستان همکاری می‌کند. جای تعجب نیست که جناح رسول تنها صدایی بود که علیه انتصاب هبت‌الله بلند شد. بااین‌حال، این جناح دیگر اهمیت چندانی برای دیگر اعضای طالبان ندارد (چراکه در پوشش برای ریاست امنیت ملی افغانستان عمل می‌کند)، و در نتیجه در انتقال رهبری به‌هیچ‌عنوان مورد مشورت قرار نگرفت.

ترجمه: معصومه عرفانی

لیکوالان: