Afghanistan Analysts Network – Dari Pashto

جګړه او سوله / جنگ و صلح

بدخشان: پایگاه مقاومت علیه طالبان یا لانه امن برای طالبان؟

عبید علی 10 دقیقې

بدخشان، ولایتی که در یک دهه گذشته فاقد حضور طالبان بود، حال مبدل به یکی از پایگاه های شورشیان داخلی و خارجی شده است. گسترش نفوذ طالبان در این ولایت فرصتی را برای افزایش تعداد شورشیان خارجی (تاجکستانی، ازبکستانی، چیچین …) مساعد نموده است. در عین حال طالبان محلی از حضور شورشیان خارجی برای جنگ برضد نیروهای امنیتی افغانستان سود میبرند. عبید علی پژوهشگر شبکه تحلیل گران افغانستان در سفر تحقیقی به بدخشان به این باور رسیده است که تشدید جنگ دراین ولایت به عوامل و فکتورهای متعدد و پیچیده گره خورده و سعی طالبان از علاقه شدید این گروه برای  ایجاد پایگاه وسیع در شمال شرق افغانستان بویژه درولسوالی های جرم و وردوج، حکایت میکند.

بدخشانبدخشان

بدخشان از جمله ولایات محدودی بود که طالبان در دوران حاکمیت شان نه توانستند بر آن دست یابند. بعداز سقوط دولت اسلامی مجاهدین در کابل، برهان الدین ربانی یکجا با مقامات بلند رتبه حکومتش به بدخشان فرار کرد.درعین حال اکثر قوماندانان جهادی شمال به رهبری احمد شاه مسعود جبهه مقاومت علیه رژیم طالبان را اساس گذاشتند. بدخشان تنها ولایت مصوون برای جبهه مقاومت بوده و طرح و برنامه ریزی استراتیژی های جنگی غالباً در همینجا صورت میگرفت.

به جز نام “مقاومت” علیه طالبان ظاهراً برای بدخشان چیزی دیگری برجا نمانده است. در جریان چهار سال گذشته طالبان در این ولایت ریشه دوانیده و در۱۲ولسوالی(جرم، وردوج، یمگان، تگاب، کران و منجان،ارگو، شهدا، شهربزرگ، ارغنج خواه، یفتل، راغستان و کشم)این ولایت نفوذ قابل توجه پیدا کرده اند. گسترش حضور جنگجویان آسیای میانه نگرانی جدی برای مردم محل ایجاد نموده است. جنگجویان آسیا میانه در اکثر جبهات علیه نیروهای نظامی افغان شرکت می نمایند. ارایه ارقام موثق از این جنگجویان فرامرزی در جبهات بدخشان به حمایت از طالبان کاریست دشوار، اما از نظر حکومت محلی این تعداد، یک رقم درشتی را تشکیل میدهد که شاید از آن برای توجیه ناتوانی خود در مهار ناامنی در بدخشان استفاده میکنند.

قرار گفته‌های مردم محل، در حدود ۵۰ الی ۷۰ خانواده شورشیان خارجی در ولسوالی جرم، ۱۵ الی ۲۰ در تگاب و در حدود ۲۰ در وردوج جابجاشده اند. قاری فصیح الدین (والی نام نهاد طالبان در بدخشان) در صحبتی با رادیو جندالله حضور شورشیان آسیای میانه یی در جبهات بدخشان را تایید نموده و افزود «مجاهدین ماوراءالنهر در جبهات با طالبان محل علیه نیروهای امنیتی افغان می جنگند.»

اول وردوج، بعد یمگان و سپس جرم

بدخشان بعلتی که دروازه ورودی شمال شمرده میشود،از اهمیت ویژه یی برخوردار است. ولسوالی شهربزرگ آن با ولسوالی چاه آب (تخار)هم مرز است که با عبور از ولسوالی های ینگی قلعه، درقد و خواجه غار به دشت ارچی کندز وصل می شود. بدخشان همچنان مرز وسیعی با پاکستان داشته که امکان مساعدی برای ورود شورشیان به شمال را فراهم میسازد. ویژگی دیگری این ولایت هم مرز بودن با تاجکستان است که مسیر ترانزیت مواد مخدر به آسیای مرکزی پنداشته می شود. طالبان در این ولایت با اخذ مالیه از قاچاقبران موادمخدر پول هنگفتی بدست میاورند. این تجارت و هم زیستی بدون شک، فضای مساعدی برای ایتلاف و درآمد قابل توجه را با زورمندان محلی و طالبان ایجاد کرده است.

به اساس گزارش شبکه تحلیل گران افغانستان (صفحه ۵۱ و ۵۲ گزارش را اینجا بخوانید) زورمندان، سیاستمداران محلی، افسران پولیس و قاچاقبران با طالبان برای عبور از بدخشان و رسیدن به تخار و کندز همکاری کرده و برای جنگیدن به آنها جنگ افزار نیز فراهم می نمایند. وجه مشترکی که این همکاری ها را تضمین میکند، تعهدی است که هر دو جناح به آن پایبند هستند- یعنی طالبان میتوانند بگونه مصوون از بدخشان به سایر ولایات شمالی عبور نمایند، ولی نه باید در بدخشان مزاحمت ایجاد کنند. باگذشت زمان  این تعهد تغییر نمود. کمیته نظامی طالبان دیداری از بدخشان بعمل آورد و درنتیجه، فعالیت شورشیان در آنجا را کُند توصیف نمود. پیشنهاد این کمیته برای شورای طالبان این بود که باید در سطح رهبری در ولایت تجدید نظر صورت گیرد. در نهایت گروه تحت قیادت مولوی سیف الرحمان فعالیت های خود را تشدید نموده و یکی از کدرهای این گروه پس از برگشت از پاکستان، ضمن توسعه نفوذ در ولسوالی های ارگو و کشم، در صدد هسته گذاری در نقاط دیگر نیز برآمد.

تمامی این اقدامات باعث شد تا وضعیت سیاسی و امنیتی با تهدید جدی مواجه گردد. در نتیجه، حالت بدخشان در چهار سال گذشته آرام آرام به سوی بحران پیش رفت. دقیقاًاز سال ۱۳۹۱ بدینسو رخدادهای جدی در بدخشان اتفاق افتاد. در ثور۱۳۹۱ طالبان بالای پوسته پولیس ملی هجوم بردند که در نتیجه هشت پولیس کشته و دو زخمی شد (برای شرح بیشتر اینجا را بخوانید). در مارچ۲۰۱۳ یک پوسته اردوی ملی را تصرف نمودند. در حوت ۱۳۹۱ بر پوسته امنیتی دیگری حمله نمودند و در نتیجه تعدادی از قریه ها به دست طالبان افتاد (شرح بیشتراینجا). در حمل ۱۳۹۳ بار دیگر بالای پوسته امنیتی در ولسوالی وردوج حمله کردند و آنرا در تصرف خود درآوردند. در ثور ۱۳۹۳ به سمت ولسوالی یمگان سیر نموده و بر پوسته پولیس ملی تاختند . در جوزا ۱۳۹۳ پایگاه اردوی ملی را مورد حمله قرار دادند که در آن چهار منسوب اردوی  ملی کشته شد. در حمل ۱۳۹۴ وضعیت به وخامت بی سابقه گرایید. در همین ماه طالبان هشت سرباز اردوی ملی را سربریدند وده سرباز دیگر ناپدید شد. در سرطان همین سال حملات گروهی طالبان تشدید یافتکه طی آن پوسته تیرگران با ۱۰۷تن پرسونل امنیتی به تصرف آنها درآمد. در سنبله همین سال رسانه ها از سقوط ولسوالی راغستان خبر دادند. هرچند قوماندان امنیه این ولسوالی خبر سقوط آنرا رد نمود، ولی افزود که جنگ میان نیروهای امنیتی و طالبان برای سه روز به شدت ادامه داشت و در نهایت شورشیان مجبور به عقب نشینی شدند.

تشدید فعالیت های شورشیان و عوامل آن

حکومت محلی با ارایه لیستی از فکتورها و عوامل، ظاهراً در صدد تبرئه مقامات محلی میباشد. تعدادی از این فکتور ها با هم تناقض داشته و نشان دهنده درز عمیق میان دیدگاه ها و برنامه هایی است که ظاهراًواضح نیست چه کسی مسوولیت انجام آنها را بر عهده دارد. گل محمد بیدار (معاون والی بدخشان)درصحبتی با شبکه تحلیل گران اذعان داشت که اکثر افسران امنیتی شایستگی کافی ندارند. “تعدادی از قوماندانان ناشایسته از مدت طولانی ایفای وظیفه می نمایند و هیچ کسی صلاحیت عزل شانرا ندارد چون با سیاسیون محلی ارتباط دارند”.

تقرر مقامات محلی بدون تردید در اکثر موارد باعث تنش میان زورمندان محلی میگردد. شبکه تحلیلگران افغانستان در گزارش ۱۳۹۱ خود، این مساله را چنین تشریح کرده است: اکثر نمایندگان بدخشان در ولسی جرگه سخت میکوشند تا اقارب و افراد نزدیک به خود را در پُست های محلی استخدام نمایند. این پُست ها شامل دوایر ملکی و نظامی محلی بوده که به آنها صلاحیت و جرات میدهد تا به سادگی از قانون فرار نمایند.

معاون والی بدخشان دید متفاوت در باره سقوط پایگاه تیرگران بدست طالبان دارد. وی در صحبت با شبکه تحلیلگران افغانستان اظهار داشت که پایگاه مذکور مربوط به پولیس سرحدی و پولیس محلی بوده و قوماندانان موظف از هر دو بخش طی یک معامله بی شرمانه پایگاه را به طالبان تسلیم کردند. “نهاد های مسوول امنیتی در آن پایگاه حتی برای یک دقیقه هم بالای دشمن (طالبان) تیراندازی نکردند”.  وی اضافه نمود که پولیس محلی و سرحدی مصروف قاچاق موادمخدر و استخراج غیر قانونی منابع طبیعی هستند، نه جنگ با دشمن. در همین حال عبدالله ناجی نظری، رئیس شورای ولایتی بدخشان، مدعی است که عدم کمک به موقع از طرف حکومت باعث اُفت مورال نیرو های امنیتی گردیده است. درصحبت با شبکه تحلیلگران، آقای نظری اظهار داشت که عدم همکاری حکومت با نهادهای امنیتی در بدخشان باعث گردیده که نیروهای امنیتی توانایی کافی برای مبارزه با مخالفین مسلح را حاصل نه کنند. قرار گفته های وی، نیروهای امنیتی برای دو روز پی در پی علیه دشمن جنگیدند و بارها کمک و ارسال نیروی بیشتر از حکومت خواسته شد، اما ناکارآیی حکومت باعث شد تا نیروها پایگاه را تسلیم دشمن نمایند. در عین حال یک مقام دولتی در وردوج اظهار داشت که نیروهای امنیتی برای ساعت ها جنگیدند ولی نرسیدن کمک و اکمالات از طرف دولت و ضمانت طالبان برای مصوونیت جان نیروها در صورت تسلیم دهی پایگاه، باعث شد تا این مرکز بدست طالبان بیافتد. در همین ضمن معاون والی بدخشان تاکید دارد که پایگاه مواد لوجستیکی کافی برای سه ماه در اختیار داشت، “ولی یک مرمی هم فیرنشد”.

شورای صلح ولایت بدخشان معتقد است که مشکل عمده عدم حمایت زورمندان از پروسه صلح میباشد. غلام حیدر آتشپور، عضو شورای ولایتی صلح بدخشان، در صحبت با شبکه تحلیلگران اظهار داشت که زورمندان محلی برخورد مناسب با آنعده از طالبانی که به پروسه صلح پیوسته اند، ندارند. وی اضافه نمود که از زمان ایجاد دفتر ولایتی شورای عالی صلح تاکنون در حدود ۴۰۰ طالب راه صلح در پیش گرفت،اما به علت عدم پرداخت معاش ماهانه، بسته ی کمکی (۱) و عدم اجرای تعهدات از طرف دولت، تعداد زیادی از شورشیان تسلیم شده، دوباره به طالبان پیوستند. “قوماندانان اسبق جهادی، اعضای شورای ولایتی و ولسی جرگه بالای حکومت مرکزی فشار میاورند تا طالبانی را که به پروسه صلح پیوسته اند به کابل احضار و به زندان بیاندازند، بناءًحال هیچ طالب علاقه به پروسه صلح ندارد”.

ولسوالی جرم و سربریدن نیروهای امنیتی

موقعیت استراتیژیک جرم باعث گردیده تا طالبان توجه بیشتر خود را بر این ولسوالی متمرکز سازند. جرم در حدود ۶۵ کیلومتر از مرکز (فیض آباد) فاصله دارد: از شمال با ولسولی بهارک، از جنوب شرق با زیباک، از شرق با وردوج و از غرب با ولسوالی های درایم و تشخان وصل شده است. تسلط بر این ولسوالی به مخالفین مسلح کمک میکند تا تهدید جدی را متوجه مرکز جرم و جاده متصل کننده کران و منجان و یمگان، بسازند. قشقارخان، قوماندان امنیه جرم، در صحبت با شبکه تحلیلگران اظهار داشت که طالبان تحرکات گسترده ی را در این ولسوالی براه انداخته اند و هر روز با نیروهای امنیتی درگیری دارند.

قرار گفته های مردم محل، طالبان در جرم دیدگاه ایدیولوژیک دارند چون همه از مدارس دینی- یادر بدخشان و یا در پاکستان- فارغ شده اند. ولسوال نام نهاد فعلی طالبان (قاری واصل) نیز ازجمله طالبان محل است که در بدخشان و پاکستان آموزش دینی دیده و در حدود ۱۵۰ الی ۲۰۰ جنگجو تحت فرمان دارد. حدود چهار سال قبل قاری واصل فراخوان وسیعی برای حمایت از طالبان در بدخشان براه انداخته بود. در اواسط ۱۳۹۰ قاری واصل ده ها جوان را به صفوف طالبان جذب نمود و به آزار و اذیت کارمندان دولتی و ماین گذاری در جاده ها مشغول گشت. باگذشت زمان، یک گروه تحت رهبری و با تجهیز قاری واصل به توانایی هایی دست یافت که میتوانست در حملات چریکی درساحات دوردست و نواحی دره خستک مورد استفاده قرار گیرد.

اولین حمله گروهی طالبان در جرم در سال۱۳۹۰ آغاز شد.در این حمله آنها با شکست مواجه شدند. قرار گفته های مردم محل تعدادی زیادی از سرگروپ های طالبان کشته و برخی هم زخمی و دستگیر شدند. در نهایت، طالبان ولسوالی وردوج به کمک آنها شتافتند و افراد باقی مانده طالبان جرم را به دره خستک فرار دادند. در آغاز ۱۳۹۱ طالبان آهسته آهسته به قریه های متصل به مرکزولسوالی نفوذ کردند که شامل فریج، کیپ، کتیپ، اولاریب و فورغامونچ میگردد. در اواسط ۱۳۹۱ طالبان در ۵ کیلومتری مرکز ولسوالی (قریه های شیفچان، صفا، فیغمیرو، سوچ و یباب) نفوذ نمودند. حضور طالبان به این قریه ها کمک کرد تا شورشیان به سادگی مرکز ولسوالی را هدف قرار داده و  بالای آن حملات تهاجمی انجام دهند.

در حمل ۱۳۹۲ طالبان قصد تصرف مرکز جرم را نمودند. تهاجم گروهی شورشیان بر مقر ولسوالی و قوماندانی امنیه دال  برین قصد آنها بوده است. قوماندان صمد (مسوول پولیس محلی در جرم) در صحبت با شبکه تحلیل گران افغانستان اظهار نمود که حدود ۳۰۰ الی ۴۰۰ طالب از چند جناح بالای مرکز ولسوالی تهاجم گروهی نمودند. برای نخستین بار صدای نعره تکبیر از حنجره طالبان در مرکز ولسوالی شنیده شده و گروه گروه با اسلحه داخل بازار شدند. هرچند بعد از ساعت ها درگیری با نیروی های امنیتی شکست سنگین خورده و عقب زده شدند، اما این تهاجم نشان داد که طالبان حضور و نفوذ گسترده در این ولسوالی یافته اند. قوماندان صمد اضافه نمود که در این نبرد رویاروی، سرگروپ های مشهور طالبان از جمله ملا جان محمد سنگر شکن نیز کشته و ده ها تن دیگر زخمی شدند. طالبان بالآخره عقب زده شدند.

بعد از شکست طالبان نیروی های تازه نفس برای حفاظت و جلوگیری ازحملات احتمالی طالبان اعزام شد. در جوزا ۱۳۹۳ نیروی های امنیتی عملیات تصفیه یی را در نواحی مرکز جرم آغاز نمودند که درنتیجه اکثر قریه ها از وجود طالبان پاک سازی شد و شورشیان دوباره به دره خستک رانده شدند.

دره خستک و جنگجویان خارجی

دره خستک حدود ۲۰ الی ۲۵ کیلومتر از مرکز جرم فاصله دارد. این دره بیشتر از ۳۰ قریه داشته، از سمت جنوب به ولسوالی زیباک، از شرق به وردوج و از غرب به ولسوالی یمگان وصل شده است. حضور طالبان محلی و جنگجویان خارجی (آسیای میانه) دراین دره خیلی گسترده میباشد.

نیروی های امنیتی افغان برای جلوگیری از تهدیدات احتمالی طالبان برمرکز ولسوالی، پایگاهی را در منطقه آب راغک که ۵ کیلومتر از دره خستک فاصله دارد، ایجاد کردند. ایجاد پایگاه در همچو یک ساحه یی بدون تردید تهدیدات طالبان را بالای مرکز جرم و جاده منتهی به آن محدود نمود. در سرطان ۱۳۹۳ والی نام نهاد طالبان تهاجم گروهی را بالای این پایگاه برنامه ریزی کرد. قاری فصیح الدین با صدها طالب محلی و همکاری شورشیان خارجی بالای پایگاه آب راغک یورش برد، ولی نتیجه آن برای طالبان هزیمت بود. قاری فصیح الدین زخمی شد و ده ها مهاجم دیگر از بین رفت (شرح بیشتر اینجا). بعد از شکست طالبان نیروی های امنیتی یک گام جلوتر رفته و در منطقه آب خستک پایگاه دیگری را ایجاد کردند. دقیقاًدر همین پایگاه بود که فاجعه دردناک در حمل ۱۳۹۴اتفاق افتاد. طالبان بعد از شکست سنگین در آب راغک بالای پوسته آب خستک تهاجم نموده و ۸ افسر اردوی ملی را با وحشت تمام سربریدند (مردم محل میگویند که این سربریدن انتقام همان ناکامی طالبان در آب راغک است)  (اینجا و اینجا)…..

مردم محل می گویند که پس از عملیات تصفیه یی پاکستان در وزیرستان شمالی، حضور جنگجویان در بدخشان افزایش یافته است. ۵۰ الی ۷۰خانواده شورشیان که در خستک مقیم شده اند، بیشتر جنگجویان آسیا میانه یی هستند که از وزیرستان شمالی رانده شده اند. مسوولین محلی ادعا دارند که صدها خانواده شورشیان خارجی در بدخشان حضور دارد. به گفته گل محمد بیدار (معاون والی بدخشان) ۳۰۰خانواده جنگجویان خارجی در خستک، ۱۰۰ در ولسوالی راغ و ۱۵ دیگر در ۱۵ کیلو متری فیض آباد مستقر شده اند.

نورالله یکی از باشندگان دره خستک به شبکه تحلیل گران اظهار داشت که طالبان محلی مسکن مناسب برای جنگجویان خارجی مهیا نموده اند. درآمد جنگجویان معمولاً از عشر و مالیات قاچاقبران تضمین می شود. سوداگران سنگ لاجورد بدخشان به شبکه تحلیل گران اذعان داشتند که تمام آنها مکلف به پرداخت باج به طالبان میباشند، در غیر آن با تهدید مرگ ویا رانده شدن از منطقه مواجه میشوند.

نورالله اضافه نمود که خانه های شورشیان خارجی همیشه مسدود و پنجره ها با پرده ها پوشیده میباشد. “خانواده های خارجی ها با مردم محل هیچ تماسی ندارند و هیچ کسی هم نمی داند که چند زن و فرزند در هرخانه مقیم است، فقط مردان شان در مساجد در باره ترویج جهاد و بسیج مردم صحبت می‌کنند”.

قبل از هر تهاجم وعملیات نظامی گروه های طالبان محلی در تفاهم با همدیگر دسته های ویژه یی برای اهداف مشخص استخدام می نمایند. در این تفاهم همچنان دسته های انتحاری برای ورود و شکست خط مقدم جنگ، از میان طالبان محلی و خارجی، تعیین می شوند. آموزش های نظامی و عقیدتی برای “فداییان” (حمله کننده گان انتحاری) از طرف جنگجویان خارجی در خستک فراهم میگردد.

ترانه ها و ویدیو کلیپ های فدایی

بعد از هر حمله انتحاری، ترانه ها و کلیپ های افراد انتحارکننده در بازار عرضه میگردد. این ترانه ها و کلیپ ها معمولاً از طریق تیلفون های هوشمند (بلوتوت) از یک کنار شهر تا کنار دیگر خیلی سریع منتشر می شود. دراین ترانه ها و کلیپ ها اسامی افرادیکه حمله انتحاری راانجام داده اند، برجسته بوده وبا یادی از پاداش و مکافات آخرت آراسته شده است. ظاهراً کیفیت تخنیکی وفنی این مواد از توان مسلکی مردم محل بالاتر است، ستدیوی ثبت و ویرایش این کلیپ ها شاید در خستک تحت مدیریت خارجی ها باشد.

بدین ترتیب آسایش و آرامش در بدخشان از هم پاشیده است. حضور مخالفین مسلح در ۱۲ ولسوالی بدخشان شاید مثل کندز و هلمند برای دولت زیاد نگران کننده نباشد، اما با توجه به موقعیت استراتیژیک این ولایت و گذشته صلح آمیز آن، وضعیت کنونی زندگی بدخشانی ها را به چالش کشیده است. در عین حال دیده می شود که نیروهای امنیتی با وسایل نظامی مناسب مجهز نیستند. از سوی دیگر اعزام نیروها به میدان نبرد و تخلیه مجدد، مورال نیرو ها را تضعیف می نماید. در عین حال تاخیر در گماشتن والی باعث شده تا بدخشان در فقدان برنامه جامع برای ثبات و ریشه کن سازی جنگجویان خارجی به سر ببرد.

 

(۱)بسته کمکی برای کسانی است که به پروسه صلح بپیوندند. این بسته شامل معاش ماهوار برای مدتسه ماه و آموزش های حرفوی می باشد. قرار گفته های اعضای شورای عالی صلح، افرادیکه به پروسه صلح می پیوندند،در سه دسته-رهبر، قوماندان و جنگجو درجه بندی میشوند.

(نسخه انگلیسی این مقاله را اینجا بخوانید)

لیکوالان: