Afghanistan Analysts Network – Dari Pashto

جګړه او سوله / جنگ و صلح

انحلال پولیس محلی : پایانی خطرناک برای نیروی با تاریخی پر فراز و نشیب

تیم ما / زموږ کاري ډله 12 دقیقې

 تبعات امنیتی انحلال پولیس محلی : ترس از بدتر شدن امنیت و تسلط طالبان

بخش دوم

بسیاری از مصاحبه شوندگان ما در صحبت هایشان پیشبینی کرده اند که در صورت انحلال پولیس محلی، وضعیت ناامنی در منطقه آنها بدتر می شود. مصاحبه شوندگان از خلاء امنیتی و از اینکه بعد از انحلال پولیس محلی دولت جایگزینی برای آن در نظر نگیرد یا اینکه تعداد اردوی ملی در محل افزایش نیابد، می ترسند.  بسیاری از مصاحبه شوندگان پیش بینی می کردند که  بدون داشتن پولیس محلی، طالبان منطقه آنها را تصرف می کند. منشاء این ترس و نگرانی در اتفاقاتی است که اخیرا دراکثر ولسوالی های افغانستان شاهد آن بوده ایم. برای مثال، در حین مصاحبه، بسیاری در مورد پیشروی طالبان، شدت جنگ و فتوحات مناطق جدید در سال جاری توسط طالبان سخن گفته اند. این اظهارات با یافته های شبکه ی تحلیلگران در مورد میزان خشونت در ولایت ها و ولسوالی های مورد منازعه بین طالبان و دولت مطابقت دارد. طبق یافته های ما، خشونت در این ولسوالی ها بعد از امضای توافقنامه بین طالبان و آمریکا در ۱۰ حوت ۱۳۹۸، به دلیل عقب نشینی آمریکا در حملات هوایی،  افزایش یافته است.

در مصاحبه های انجام  شدهُ  نظرات متفاوتی در مورد انتقال پولیس محلی به اردوی منطقوی یا پولیس ملی وجود داشت. برخی از مصاحبه شوندگان تاکید داشتندد که نیروهای امنیتی  موجود و متعارف چون اردوی ملی و پولیس ملی میتوانند جایگزین خوبی برای پولیس محلی باشند اما دیگران به این نظر بودند  که نیروهای متعارف هرگز نمی توانند جایگزین مردان محلی با دانش فنی محلی شوند.

اگر به یحی خیل باز گردیم، این ولسوالی برای سال های متمادی تحت کنترل طالبان بود، تا اینکه  این ولسوالی در سال ۱۳۹۱ شبانه  تعهد خود را با طالبان شکسته و به دولت پیوست. دلیل این کار بیشتر این بود که فرماندهان سواستفاده گر و خشونت پیشه ی طالبان عرصه را بر مردم سخت کرده بودند و بزرگان ولسوالی تصمیم گرفتند با حمایت نیروهای آمریکایی و حمایت مردمی در محل، طالبان را از این مناطق بیرون برانند. بعد از آن، یحی خیل مبدل به ولسوالیی امن  و دادای  حمایت مردمی بالا از نیروهای دفاع خودی بوده است، تا جایی که از آن زمان تا کنون، طالبان در تسخیر این ولسوالی یا نفوذ بر آن ناکام بوده اند. ما بار دیگر با شیر محمد،  یکی از فرماندهان پولیس محلی در یحی خیل، در جریان «  یکی از حملات سخت طالبان»  صحبت کردیم:

ما با یاری خدا قدرت این را داریم که حملات طالبان را دفع کنیم. در گذشته ، اوضاع امنیتی منطقه ما بسیار خوب بود. در این سال ، طالبان ما را تحت فشار زیادی قرار داده اند تا بتوانند منطقه ی ما را بی ثبات کنند. ما آنها را به عقب رانده ایم ، اما حملات طالبان در مقایسه با گذشته بیشتر است.

 بخاطر مسیر ترانزیتی  بین پاکستان و افغانستان که از یحی خیل میگذرد،  این ولسوالی هم برای طالبان و هم برای دولت مهم است. شیرمحمد گفت که در حال حاضر۳۰۰ پوسته ی امنیتی محلی  در قریه جات، در سراسر ولسوالی وجود دارد.

وقتی هنوز پولیس محلی در این منطقه به وجود نیامده بود، طالبان در آنجا حاکم بوده است. در آن زمان حضور آمریکایی ها در یحی خیل  بسیار گرم بود، ولی با انهم هیچگاه  نتوانستند از این ولسوالی  در برابر طالبان محافظت کنند. وقتی آنها نتوانستند از این ولسوالی محافظت کنند ، چگونه ممکن است نیروهای  عادی افغان از آن محافظت کنند؟  حتی اگر۵۰۰۰ سرباز افغان در این منطقه مستقر شوند و نیروهای پولیس محلی  با آنها نباشند ،  این سربازان به تنهایی قادر به حفظ امنیت  اینجا نیستند. روزی که پولیس محلی منحل شود ، سقوط کل ولسوالی به دست طالبان حتمی خواهد بود … اگر آنروز بیاید، کشته ها زیاد و اوضاع متشنج میشود.

محمد رحمان قادری ، عضو شورای ولایتی پکتیا ، از ولسوالی سید کرم ، نگران است  که در صورت از بین رفتن پولیس محلی ، ناامنی در این ولایت بیشتر شود. وی گفت: «برخی از مناطق ممکن است به دست طالبان بیفتد». از نظر او، سیستم پولیس محلی طوری تنظیم شده است که شباهت زیادی به سیتم دفاع قبیلوی دارد و همین  رمز موثریت این نیرو است. به گفته ی وی، ولایت پکتیا در نبود پولیس محلی دوام نیاورده و به تصرف طالبان در می‌آید.

تعداد کمی از پلیس و اردوی ملی  در منطقه ما جضور دارند و آنها با مردم محلی و مناطقی که در آنها فعالیت می کنند آشنا نیستند … همچنین بعضی از مسایل و ارزشهای  فرهنگی و سنتی در پکتیا وجود دارد که از تخلفات قبیله ای علیه قبیله دیگر جلوگیری می کند و همین امر  باعث شده است  که پولیس محلی  در این ولایت   به خوبی عمل کند ؛ بیشتر اوقات ، مسائل داخلی از طریق جرگه بزرگان حل می شود. از آنجا که اعضای پولیس محلی از همین منطقه هستند و  افراد محلی هستند  پس قادر به شناسایی  افراد، مکان و  مخفیگاه های دشمن اند. همین آشنایی با رسم و رسوم و منطقه از این قوا تیمی موثر میسازد.

غیرنظامیان در مناطق دیگر نیز حمایت خود را از پولیس محلی مناطق خود ابراز داشتند. برخی از این جمع به این نظر بودند  که پولیس محلی با نیروهای دیگر غیر قابل  مقایسه و تعویض است و هیچ نیروی دیگری نمی تواند موثریت نیروی پولیس محلی را در تامین امنیت داشته باشد. برخی دیگراما امیدوار بودند که  شاید پروسه ی انتقال آنها در اردوی منطقوی و پولیس ملی نتیجه بخش باشد.

نظرات و تجزیه و تحلیل های مشابه از سوی غیرنظامیان دیگر در کندز و ولایت همسایه،  تخاروجود دارد. در تحقیق ۱۳۹۸ شبکه ی تحلیلگران افغنستان به این موضوع پرداخته شده بود که پولیس محلی در این مناطق بسیار مشابه به نیروهای دفاع مردمی و یا گروههای مسلح حامی دولت اند و بسیار سخت می شود بین آنها تفاوت قایل شد. معمولا، عین فرماندهان و یا زورمندان محلی اکثریت این گروههای نظامی را تحت کنترل دارند. حتی بعضی  از این فرماندهان نظر به خصومتهای دیرینه ای که با یکدیگر دارند، در یک توفیق اجباری در جرایم و قاچاق مواد مخدر در این ولایتها سهیم اند ( برای معلومات بیشتر به این گزارش ما مراجعه کنید). با آنهم، سخنگوی پولیس ملی در تخار در سال ۱۳۹۸ به شبکه ی تحلیلگران گفته بود که وجود پولیس محلی در این ولایت بسیار مفید ثابت شده است. در کنار نیروی دفاع مردمی و گروههای نظامی  غیر رسمی حامی دولت، پولیس محلی در اکثریت عملیات های پاکسازی طالبان در ولایت سهیم بوده اند. «هر گاهی که قوای امنیتی افغانستان به نیرو  ضرورت داشته است، با این قوتها  جات و ولسوالی ها به تماس شده و همیشه از آنها کمک دریافت کرده است».  

نظر به گفته های یک آگاه مسایل سیاسی و امنیتی در شمال، از چهار ولسوالی در تخار که پولیس محلی در آن مستقر است،پولیس محلی سه ولسوالی آن هنوز هم دچار مشکلات تنظیمی اند. تنها در اشکمش تنظیم  پولیس محلی اصلاح شده و این نیرو کاملا مصروف فعالیت های دفاعی است. « این پولیس حالا تحت مدیریت رییس پولیس ولسوالی است». وی گفت: « پولیس محلی این منطقه از نظر اصول و نظم پیشرفت چشمگیری داشته اند». اما پولیس محلی در سه ولسوالی دیگر در بدترین وضعیت از نگاه اصول و نظم به سر می برند. به گفته ی این مصاحبه شونده، پولیس محلی در این سه ولسوالی درگیر قاچاق الکل، مواد مخدر، و اسلحه اند. با اینکه  همه ی  اعضای این گروه به نحوی مصروف وظایف امنیتی اند، اما بعضی به عنوان محافظ برای فرماندهان محلی ایفای وضیفه می کنند، حتی در یک مورد بعضی سربازان در باغ ها ی فرمانده خود مشغول زراعت و مالداری بوده اند. همچنان، گمان میرود تعداد زیادی از پولیس محلی ثبت شده در واقع وجود فیزیکی نداشته و فقط اشباحی در لیست های رسمی باشند. با آین هم یکی از مصاحبه شونده گان از همین حضور کم کیفیت پولیس محلی در این ولسوالی ها راضی به نظر میرسید:«  ولسوالی های درقد، دشت قلعه و خواجه بهاءالدین توسط طالبان مورد محاصره اند، پس حضور نیروهای پولیس محلی قوت قلبی برای مردم  و نیروهای امنیتی دولتی اند و چشم زهری برای طالبان. آنها به صورت نسبی ضامن امنیت این مناطق اند».

این مصاحبه شونده در مورد پولیس محلی  درولایات شمالی دیگرچون فاریاب که در شش ولسوالی  (قیصر ، پشتون کوت ، خواجه سبزپوش ، دولت آباد ، اندخوی و شیرین تگاب) دید خوشبینانه تری داشت.  نظر به گفته های وی سربازان خیالی در بین پولیس محلی این ولسوالی ها وجود نداشته و فقط در ولسوالی قیصر است که بعضی سربازان برای وظایف محافظتی به خدمت گرفته می شوند. . این مصاحبه شونده ادعا داشت که در این ولسوالی ها پولیس محلی به سختی می جنگد و یکی از عناصر مهم در دفاع و محافظت این مناطق « تحت محاصره ی طالبان» است.  

مصاحبه شوندگان بسیار اندکی از آنچه ممکن است  بعد از خلع سلاح پولیس محلی اتفاق بیافتد صحبت کردند اما دکتر روزی خان از زورمت چنین گفت:

تاکنون ،  پولیس محلی تا حدودی امنیت را تأمین کرده است.و اگر منحل شود ، جان این سربازان در خطر خواهد بود. اعضای آنها یا به طالبان می پیوندند یا شروع به سرقت و غارت می کنند. بنابراین ، وضعیت امنیتی در منطقه بد خواهد شد.

در شاه جوی زابل، تنها ولسوالی مورد بررسی شبکه ی تحلیلگران افغانستان که  انحلال پولیس محلی و روند انتقال در آنجا در حال انجام است، نظرات در مورد این روند ثبت ارزیابی شده است. ولسوال شاه جوی، وزیر خان به ما گفت که مقامات در کابل از عمکرد پولیس محلی بسیار خرسند بوده و تاکید کرده اند که برای حفظ جان  و امنیت این سربازان، این نیرو باید به قوای دفاع ملی انتقال یابد. بر اساس این انتقال، همه ی سربازان پولیس محلی از حمایت دولت و امنیت شغلی برخوردار میشوند. اکثریت این سربازان از طبقات فقیر اجتماعی اند و امنیت شغلی به آنها امکان زندگی محترمانه بعد از پایان یافتن دوره ی کاریشان در پولیس محلی را میدهد. وی همچنان تاکید کرد که اگر پولیس ملی بدون هیچ طرح جایگزینی منحل میشد، این امر امنیت منطقه را به شدت به چالش میکشید.او همچنان اشاره کرد که پولیس محلی و نبود پولیس محلی فقط به تعداد نیروی نظامی دولت در منطقه بستگی ندارد:

نظامیان پولیس محلی  بسیار موثر هستند. ۵۰ پولیس ملی یا اردوی ملی نمی توانند از یک پست امنیتی که پنج مرد پولیس محلی به تنهایی در اختیار دارند، محافظت کنند. اگر پولیس محلی منحل شود ، دشمن این خلا  را پر می کند. طالبان در حال حاضر در کمین پولیس محلی نشسته اند.  اگر طالبان می دانستند که  پولیس محلی قرار است منحل شود قطعاً در صدد انتقام جویی میشدند. البته دلیل این انتقام جویی هم روشن است. پولیس محلی دشمنان سرسخت طالبان بوده اند و در هر جنگ و درگیری جنگجویان طالبان را یا اسیر یا به هلاکت رسانده اند.

حضرت الله ، فرمانده سابق پولیس محلی و اکنون فرمانده اردوی ملی افغانستان گفت که افراد وی  بعد از انتقال ، دقیقا مشابه به زمانی که به پولیس محلی جذب می شدند، مجدداً بررسی شدند. «هر پولیس محلی برای جذب در اردوی منطقوی به دو ضامن از بزرگان محل و همچنان تایید شهردار ولسوالی نیاز داشت».  وی گفت: «همه قبلاً در سیستم ثبت شده بودند و از زمان انتقال حقوق خود را دریافت كرده اند و در این دوره  از سوی نیروهای ویژه افغان، برای آنها دوره ی اموزشی یک ماه دایر کرده است».  تنها شکایت حضرت الله این بود که تانکهای هاموی از آنها گرفته شده و به آنها حالا موتور سایکل داده شده است.

مسولانی که در کابل نشسته اند، نمی توانند وضعیت جنگ در زابل یا شجوی را درک کنند. آنها نمی دانند که این جنگجویان چه سلاحی دارند و سربازان افغان نمی توانند فقط با رنجرها و موتورها زنده بمانند.

تاثیر انحلال بر امنیت شخصی اعضای پولیس محلی

طی مصاحبه های انجام شده، فرماندهان و غیرنظامیان پولیس محلی به طور یکسان در مورد عواقب احتمالی انحلال پولیس، از جمله تغییر در معاش و امنیت شخصی اعضای پولیس محلی و خانواده های آنها صحبت کردند.  حتی با قبول احتمال اینکه اعضای پولیس محلی بعد از انحلال به اردوی منطقوی یا پولیس محلی انتقال مییابند، باز این سوال  مطرح شد که:  آیا خانواده های آنها در صورت جابجایی و اخراج از خانه ی خود محافظت می شوند یا خیر؟  و آیا این سربازان به نیروهای امنیتی پیوسته، حالا  می توانند در محل زندگی خود مستقر به وظیفه شوند یا خیر؟ بعضی از مصاحبه شوندگان بر این باور بودند که  بازگشت به زندگی غیرنظامی برای کسانی که به جنگجویان حرفه ای تبدیل شده اند دشوار خواهد بود. بسیاری ابراز ترس کردند که اگر نظامیان دولتی، بعد از انحلال پولیس محلی از طالبان شکست بخورند ، طالبان پیروز می تواند قتل های انتقام جویانه را از سر بگیرد. بسیاری از  سربازان پولیس محلی نیزاعتراف کردند که تنها گزینه آنها فرار است. نکته ی دیگری که به پیچیدگی این موضوع می‌افزاید، حضور چندیدن عضو از یک خانواده در واحدهای مختلف پولیس محلی در یک منطقه است. جان محمد از چهار دره در قندوز یکی از این فرماندهان است که در کنار چندین خویشاوند خود در صفوف پولیس محلی با طالبان می جنگد.

من ده نفر از اعضای خانواده ام را در جنگ با طالبان از دست داده ام. برادر من ، عموها و پسر عموهایم در نبرد با دشمن ما کشته شدند. زمین های زراعتی و املاک ما توسط طالبان غصب شده است. ما نمی توانیم به قریه های خود برگردیم. ما به جز اسلحه برای محافظت از خود گزینه دیگری بجزترک کشور نداریم. ما نمی توانیم زندگی معمولی داشته باشیم. در همین اواخر، یکی از سربازان من اسلحه خود را زمین گذاشت و از طالبان اطمینان یافت که مورد حمله و تعرض قرار نمیگیرد. بعد یک ریکشا خرید خرید و در شهر کندز کار می کرد. پس از چند هفته ، طالبان او را به ضرب گلوله کشتند. این به این معناست که ما به جز سلاحَ دفاع و مبارزه  برای محافظت از خانواده خود گزینه ی دیگری نداریم.

 شیر محمد، از ولسوالی یحیی خیل پکتیکا نگرانی های مشابهی دارد:

اعضای پولیس محلی  به زمینهای زراعتی خود دسترسی ندارند زیرا طالبان در آنجا مین گذاری کرده اند. حتی اگر پولیس محلی  شغل خود را ترک کنند و به جبهه ها نروند ، دشمن به آنها اجازه زندگی نمی دهد. پولیس  حتی اگر در وظیفه هم نباشد، چون زمانی دشمن سرسخت طالبان بوده، کشته میشود همچنین پولیس محلی در جنگ کلان شده اند و حالا جنگ به حرفه آنها تبدیل شده است. آنها نمی توانند  و نمیدانند باید چه کار دیگری انجام دهند. چیز دیگری بجز جنگ و صلاح نمیفهمند.

عبدالروف حمیدی، فرمانده پولیس محلی در دشت قلعه ی  تخار، فرمانده ۴۰ سرباز پولیس محلی و ۵۰ جنگجوی دفاع مردمی  گفت که آنها پیشنهاد ادغام پولیس محلی در پولیس ملی یا اردوی منطقوی را رد کرده اند. وی روند انتقال را  “پروژه ای  ناموفق در ولایت تخار ”  خواند وگفت:  بعد از انتقال پولیس محلی به اردوی منطقوی در ولسوالی خواجه غار، آنها  نتوانسته اند که  از این ولسوالی محافظت کند . دلیل اصلی این امر، این بوده که وزارت دفاع ملی به موقع  ضرورت از آنها حمایت یا  آنها را تأمین  لوژیستیکی و تسلیحاتی نکرده است. (این یک شکایت عمومی  از فرماندهان اردوی منطقوی بوده  و ارتش ایالات متحده در حمایت از اردوی منطقوی صحت این ادعا را تایید کرده است.  برای جزئیات بیشتر ، به گزارش ویژه اخیر شبکه ی تحلیلگران  در مورد اردوی منطقوی مراجعه کنید.) حمیدی گفت که آنها ترجیح می دهند به پولیس ملی  بپیوندند زیرا مدیریت در این بخش بهتر است و به پولیس در میدان جنگ رسیدگی میشود.  وی گفت: تنها گزینه ی پیش روی آنها، اگر نتوانند به پولیس ملی بپیوندند، رفتن به ایران، کابل یا ترکیه است چون دیگر درمحل خودشان جایی برایشان نمیماند.

چندین مصاحبه شونده در مورد اتفاقات اخیرو  اینکه چگونه میشود خدمات و فداکاری های پولیس محلی را به همین راحتی نادیده گرفت و فراموش کرد، متعجب اند. یک امدادگر در ولسوالی قره باغ غزنی از محاصره ی این ولسوالی توسط طالبان، فرار نیروهای امنیتی به کابل و غزنی و از اینکه چگونه مردم روز به روز  روحیه ی خود را از دست میدهند صحبت کرد:

دیگر نه توان و نه جراتی در بین   پولیس محلی برای دفاع از منطقه در برابر طالبان مانده است. همچنین هیچ نشانی  وجود ندارد که آنها  از سوی  دولت، نیروهای دولتی و یا مقامات ولایتی حمایت شوند. مردم فکر می کنند که یا مقامات دولتی با آنها صادق نیستند یا اینکه پروژه به پایان می رسد. مردم محل فکر می کنند که دولت پولیس محلی را به حال خودشان و در چنگال طالبان رها کرده است.

جمع‌بندی

درست است که هیچ زمانی بهترین و درست ترین زمان برای انحلال پولیس محلی نبود و نمیشد دقیق ترین زمان را برگزید،  اما  با این حال ، انجام این روند در سال ۱۳۹۹ مشخصا زمان نادرست و ناخوشایندی بوده است. این انحلال در چارچوب توافق نامه ایالات متحده و طالبان در دوحه در حال انجام است.  توافق نامه ای که به طالبان مشروعیت بیشتری داده است، بحث در مورد دولت موقت را دامن زده است، زمینه را برای تفسیر چنین روند ها به عنوان آمادگی قوای  نظامی آمریکا برای خروج از افغانستان باز کرده است و نگرانی های ناشی از مذاکرات دوحه، اضطراب و تشنج در مورد انحلال پولیس محلی را افزایش داده است.

علیرغم نگرانی اصلی سیگار،  مبنی براحتمال جذب پولیس محلی سابق در صفوف طالبان یا جنگ سالاران محلی به دلیل بیکاری و فقر بعد از انحلال این نیرو، تقریبا هیچ یک از مصاحبه شوندگان ما در مورد ظرفیت و یا میل پولیس محلی سابق  برای ارتکاب جرم یا پیوستن  به گروههای نظامی غیر رسمی و تحت کنترل جنگسالاران محلی و یا حتی پیوستن به  طالبان صحبت نکردند. در عوض ، پیش بینی آنها از پیامدهای انحلال پولیس محلی بیشتر در مورد وضعیت امنیتی دوران بعد از پولیس محلی  بوده است. مصاحبه شوندگان در مورد تهدید به قتل انتقام و احتمال اینکه پولیس محلی  و خانواده های آنها مجبور به فرار از منطقه شوند ابراز نگرانی کرده اند. احتمال دیگری که کمتر در مورد آن در مصاحبه ها صحبت شده است، گرچند تعدادی تذکر داده اند، اینست که احتمال دارد این ولسوالی ها به طالبان تسلیم شوند. البته گمانه زنی ها در بین مردم درمورد اینکه دولت آنها  و پولیس محلی شان را به حال خود رها کرده است، این انگیزه را تقویت میبخشد، که  این به خودی خود، تهدیدی جدی برای امنیت این مناطق و امنیت کشور به صورت کل است.

تصمیمات در مورد نحوه انحلال نیرو باید به محض روشن شدن موضوع قطع بودجه از سوی دولت آمریکا ، با تمرکز بر کاهش و به حد اقل رسانیدن  آسیب به امنیت محلی و امنیت شخصی اعضای پولیس محلی  گرفته می شد و اینکه دولت هم آگاهی دهی در مورد انحلال پولیس محلی و هم برنامه ریزی برای آن را به تاخیر انداخت کاری بسیار نا عادلانه، مخرب و از لحاظ تبعات امنیتی آن،  خطرناک بوده است.  این ضعف در پالیسی و عملکرد دولت در واقع عدم اطمینان مردم در سطح ولایات و ولسوالی ها به دولت را تشدید وسوءظن اینکه دولت به مردم و امنیت و جان آنها اهمیتی نمیدهد را تقویت بخشیده است. همچنان،  برای برخی ، انحلال پولیس محلی در واقع  شواهدی است که نشان می دهد ایالات متحده در حال آماده سازی برای تحویل افغانستان به طالبان است. به هر حال از حالا، تا سه ماه دیگر پولیس محلی منحل شده و انتقالی دشوار یا به پولیس ملی ویا اردوی منطقوی صورت میگیرد. شاید تبعات این انحلال و به تعقیب آن انتقال، بهتر از چیزی باشد که مصاحبه شوندگان ما در این گزارش از آن بیم میدهند. آما با آنهم، خسارات وارد آمده بر مردم و بر امنیت کشور بخاطر پالیسی و عملکرد دیر و ضعیف دولت ، چه از لحاظ روحیه ی جمعی و چه  از لحاظ مشروعیت دولت ، هنگفت است.

ترجمه: خدیجه حسینی

(۱)به  پاورقی این گزارش ویژه ی ما که از مصاحبه با معین وزارت داخله نقل قول شده است، مراجعه کنید.

(۲)شبکه ی تحلیلگران، برای اولین بار در مورد انحلال پولیس محلی تحقیقی را در سال ۲۰۱۲ انجام داده بود. برای اولین بار یکی از فرماندهان آیساف در گفتگویی که با موسسات غیر انتفاغی برگزار کرده بود از طرح های موجود در مورد کاهش تدریجی تعداد پولیس محلی سخن گفته بود. تاکید براین بود که « اگر ضرورت شود، این نظامیان باید روند خلع سلاح و پیوستن به نیروی ملکی را طی کنند. طبعا در این صورت خطر بیکاری و از دست دادن شغل وجود دارد و بعضی ملاحضات دیگر. شاید هم انحلال این نیروها ضرورت نشود». در این جلسه، شبکه ی تحلیلگران و دیگران همه در مورد این موضوع وضاحت میخواستند چون تجربه ثابت کرده است که معمولا خلع سلاح نظامیان محلی نظیر پولیس محلی افغانستان، که در قریه جات اقغانستان و معمولا مناطق کمتر قابل دسترس مستقر اند، دشوار تر از سربازگیری آنهاست. این نگرانی در ۲۰۱۲ زیاد جدی به نظر نمیرسید، زیرا هم مسولان دولتی هم هم پیمانان بین المللی بیشتر به این فکر بودند که چگونه نیروی بیشتری را سربازگیری و برای جنگ با طالبان آماده کنند. (۳)برای معلومات بیشتر در این مورد، میتوانید به اینجا و گزارش انیستیتوت صلح ایالات متحده آمریکا و همچنان گزارش ما در سال ۲۰۱۸ مراجعه کنید.

لیکوالان:

تیم ما / زموږ کاري ډله

نور د دې لیکوال څخه