از آنجاییکه یک نمایشگاه هنری آثار هشت زندانی قبلی و فعلی گوانتانامو، از یمن، الجزایر، پاکستان و کویت، در نیویارک گشایش مییابد، بجا دانستیم به مجسمههاو نقاشی های افغانی که هنوز در زندان گوانتانامو بسر بردهو آثارش مشمولنمایشگاه نمی باشد، نگاهی داشته باشیم. اسد ( که در گوانتانامو او را به نام هارون گل میشناسند) در سال ۱۳۷۶در افغانستان دستگیر و متهم شد که از فرماندهان حزب اسلامی و پیک یا قاصد القاعده می باشد. پژوهش های قبلی توسط شبکه تحلیلگران افغانستان حاکی از آن است که ایالات متحده هیچ شواهد معتبری در رابطه به ادعای خویش ارائه نکرده است. کیت کلارک از شبکه تحلیلگران افغانستان به آثار هنری اسد نگاه و با وکیلش در رابطه به ارزش هنر برای زندانیان صحبت کرده است.
در سال ۱۳۹۵شبکه تحلیلگران افغانستان تحقیقات جامعی در رابطه به تجارب افغانها در زندان گوانتانامو نشر کرد. بخش مربوط به قضیه اسد به حیث ضمیمه دوباره نشر میشود.
شیلبی سونیوان بیننز، وکیل مدافع اسد به شبکه تحلیلگران گفت: ” اسد بیشتر از سایر موکلین ما آثار هنری ایجاد میکند. من همیشه تحت تاثیر اوقرار میگیرم. تعداد زیاد آثار او با نوعی از مفاهیم همراه میباشد. بطور مثال، او مکرراً چهره دخترشرا در نقاشی دنبال میکند”. یگانه طفل اسد دخترکی است که ده سال پیش موقع گرفتاری اسدنوزاد بود.
اسد کسی است که من او را غیر مستقیم از طریق اسنادی که توسط اداره زندان گوانتانامو و سیستم قضایی آمریکا نشر شده، میشناسم. من تقریباً بیشترین بخش سال ۱۳۹۵را برمطالعه دقیق این اوراق و مقاله ها و روی هفت افغان دیگرکه هنوز هم در آغاز همان سال در گوانتانامو بسر میبردند،سپری کردم. دوتااز این هشت نفر، اسد و محمد رحیم هنوز هم در گوانتانامو زندانی اند. آنها از جمله ۴۱زندانی از مجموع۷۳۰ نفری که در آنجا نگهداری میشدند و ۲۲۰تن شان افغان بودند، در اردوگاه زندان باقی مانده اند. اسد یکی از ۲۶مردی است که به حیث “زندانیان عادی ” طبقه بندی شده و رحیم مشمول۱۵ نفری میشودکه “زندانیان مهم و خطرناک” عنوان شده اند
اسد در سال ۱۳۷۶در افغانستان احتمالاً توسط ادارهاستخباراتافغانستان “ریاست امنیت ملی” دستگیر شده و به آمریکایی ها که او را ازفرماندهانحزب اسلامی و قاصد القاعده میدانستند، تحویل داده شد. اومثل هشت افغان دیگری که هنوز در ۱۳۹۵در گوانتانامو بسر میبردند، از شکنجه شدنشهایش شرح داده است ( شواهد تاییدیه در دو مورد وجود دارد، گرچه در مورد قضیه اسد مدارک موجود نیست). ایالات متحده آمریکا هنوز باید شواهد قانع کننده ای را در رابطه به ادعاهایش علیه اسد، مانند دیگران، ارائه نماید.
تحقیقات شبکه تحلیلگران در رابطه به این هشت زندانی حاکی از آنست که اتهامات ایالات متحده آمریکا علیه ایشان بر اساس مسموعات/ شایعات “اعترافات”و اتهاماتی که از طریق شکنجه بدست آمده ، قرار دارد. ما پرونده هایی را یافتیم که مملو از اشتباهات فاحش و سوء تفاهمات و بعضی اتهامات کاملاً خیالی بود. طوریکه در ضمیمه این مقاله دیده میشود، تمام اتهامات علیه اسد یا براساس شهادت خودش و یا سایر زندانیان میباشد، که استفاده از شکنجه، آنها را بی اعتبار میسازد. حتی اگر اتهامات ایالات متحده علیه ویدرست باشد، مدارک قابل دسترس نشان میدهند که اسد یک فرمانده کوچک حزب اسلامی در سطح خودش بوده، پیک های افغان که با القاعده کارمیکردند بسیار زیاد بوده است. منطق و دلیل برای نگهداری وی در گوانتانامو هرگز مشخص نبوده است.
از میان همه هشت تن از زندانیان افغان، اسناد عمومی موجود در مورد اسد اطلاعات کمتری در مورد او به دست می دهند.برخلاف بعضی از هموطنانش، “صدای” اسد به سختی از میان کلمات نوشته شده اش شنیده میشود. با این حال،با نگاه به نقاشی هایش، کمی بیشتر میتوان در مورد این شخص دریافت

گلی که در زندان گوانتانامو نقاشی شده است
اثر هنری اسد
اسد مناظر دریا، کوه ها، رودخانه ها و گلها را و رویوزنه کاغذ که از گل درست شده، اشکال هندسی و باز هم گل ها را به تصویر میکشد. جدا از دخترش، معدود شخصیت های دیگری هم وجود دارند. تصاویر تکراری از دریا برای یک مردی که در یک کشور محاط به خشکه (اسد از ولایت ننگرهاراست) تولد شده است، نادر اند، اما اقیانوس در نقاشی های اکثر زندانیان انعکاس می یابد. یکی از هم سلولی های سابق وی در گوانتانامو، منصورالضیفی، از یمن، که سال گذشته در صربستان آزاد شد و یکی از هنرمندانی است که کارش در نمایشگاه فعلی ، ” اودا به دریا: هنری از زندان گوانتانامو” در نیویارک نمایش داده میشود، بعضی زمینه های دیگری را ارئه میکند. او از حضور مداوم دریا، اما فقط صدای آن، در اردوگاه زندان شرح داده است. موانعیسبب مسدود شدن دید زندانیان از دریا شده است. الضیفی در یک مقاله برای کاتالوگ نمایشگاه اظهار کرده که برای افغان هایی که در اردوگاه زندان رسیده و قبلاً هرگز دریا را ندیده بودند، این بطور واضح غیر قابل تصور بود. همه آنچه که افغان ها در باره دریا میدانستند این بود که آب زیاد دارد و مردم را میکشد و میخورد. افرادی که میدانستند دریا چی است، اکثراً افراد مثل من از کشور های عربی، تلاش کردند تا به افغانها راجع به دریا توضیح دهند، اما این باعث هراس بیشتر آنها شد.
یک افغان به یک هواپیمای باربری اشاره کرده و پرسید،” دریا مثل این بزرگ است؟” در پاسخ به ایشان گفته شد دریا از این بزرگتر است. زندانی دیگری گفت، “کشتی ها میتوانند چندین هواپیما به اندازه هواپیمای باربری را انتقال دهند.” افغان ها به سایر زندانی ها گفته اند که بازجویان آمریکایی آنها را تهدید کرده و گفته، “وقتی کار ما با شما در اینجا تمام شد، شما را میبریم به دریا می اندازیم”. این آغاز خوبی با دریا نبود. (۵)
وکیل مدافع اسد، شیلبی – سولیوان– بیننز، که برای سازمان حقوق قانونی ، ریپرایو کار میکند، گفت از اسد نپرسیده چرا اکثراً دریا را نقاشی میکند و یا اینکه چطورشد که راجع به دریا میداند. با این حال، الضیفی، گفت که برای مدت چهار روز در سال ۱۳۹۳طوفان سبب شد که زندانیان نهایتاً اقیانوس را ببینند. محافظین ترپال های سبز را که مانع دید زندانیان شده بود قبل از طوفان پایین آوردند.
همه ما به یک جهت میدیدیم: به سوی دریا. نگاه به آن کمی توام با حس آزادی بود. صدای یک افغان را شنیدم که با دیدن منظره دریا فریاد میکشید، “الله اکبر” ، از خدا بخاطر عجایب دریا تشکری مینمود. اوچندین بار این کار را تکرار کرد و دوستانش را صدا زد.
ترپال برای چند روزی پایان ماند و زندانیان شروع به نقاشی دریا کردند. بعضی در مورد آن اشعار نوشتند. و هر کسی که نقاشی بلد بود دریا را رسم کرد. من می توانم معانی مختلف را در هر نقاشی، رنگ و شکل ببینم. من می توانستم ببینم که بازداشت شدگان رویاهای خود، احساسات، امید و زندگی را در آنها ارائه کردند. میدیدم برخی از این نقاشی ها ترکیبی از امید و درد است. این که دریا به معنای آزادی است هیچ کس نمی تواند کنترل کند یا مالک آن باشد، آزادی برای همگان است. هر یک از ما راهی برای فرار به دریا پیدا کردیم.
آنهایی که میتوانستند دریا را ببینند وقت شان را با تماشا، گوش دادن و نگاه به رنگ آبی و بزرگ دریا که روح مان را آرامش میداد سپری میکردند. دریا بخاطر هوای طوفانی کمی خشن بود. امواج بزرگ بالا میرفتند و به زمین میخوردند. نگاه کردن به دریا در آن حالت ترسناک بود، اما چیزی بود که ما دریافتیم و احساس خوبی داشتیم. افغان ها شروع به صدا زدن یکدیگر کردند و احساسات شان را در مورد آنچه دیده بودند بیان کردند و با بسیاری از سوالات شان در مورد این غول (دریای بزرگ) به ما رجوع کردند.
آنروز ها که ترپال ها از ساحه دید ما برداشته شده بود مثل تعطیلات بود. روز آخر، دریا تازه، آرام و دوست داشتنی بنظر میرسید. یک کشتی بزرگ درنزدیک ما حرکت کرد. زندانیها همدیگر خود را صدا کردند تا کشتی را نگاه کنند. ما داشتیم به کشتی طوری نگاه میکردیم که یکچیز سحر آمیز واقع میشود و همه ما آزاد میشویم. اما کشتی ناپدید شد. روز بعد کارگران برگشتند و ساحه دید ما را بستند.
سولیوانبنیـنـز گفت طرز نگاه موکلینش به هنر متفاوت است. در رابطه به اسد گفت که کار هنری را زیاد جدی نمیگیرد. اسد بطور آشکار توانایی خویش در مورد نقاشی را استهزاء مینماید و هرچیز قابل تشخیص را به نمایش میگذارد، اما همچنان اسم دخترش را تقریباً در هر قطعه ترکیب مینماید. از عکسی که از دخترش دارد، اسد نسخه های زیادی را بیشتر از آنچه که من بتوانم شمار کنم نقاشی کرده است؛در تکرار نهایی اش طرح او کاپی دقیق از عکس است.او همچنین از هنر به عنوان وسیله ایبرای هدیهدادن به من استفاده می کند، زیرا او اغلب می گویداحساس می کندهیچ چیزی ندارد که بتواند از من تشکر کند … او از هنر برای نشان دادن محبت استفاده می کند

وکیل مدافع آقای اسد گفت، “او آشکارا توانایی اش را در نقاشی به تمسخر میگیرد و هرچیز قابل تشخیص را رسم میکند، اما از هنر برای نشان دادن محبت نیز استفاده میکند.” او مکرراً تصویر دخترش را نقاشی میکند
کورسهای هنری در گوانتانامو
زندانی ها در گوانتانامو همیشه بعضی کار های هنری را ، حتی اگرحک کردن گل روی پیاله های پلاستیکی باشد، تولید کرده اند. یک وکیل مدافع دیگر ، عالیه حنا حسین از مرکز حقوق اساسی که موکلینش در گوانتانامو هستند گفت که آنها از اولین سال های حکومت بوش در مورد این نقاشیها شنیدند و اینکه محافظان، آن پیاله ها را مصادره کرده و بردند که استخبارات آنها را تجزیه و تحلیل نمایند و ببینند حاویپیام های رمز دار نباشند.” همچنان سولیوان بنیـنـز که در کنار اسد وکیل هشت زندانی دیگر نیز هست گفت،” افراد مرکز امن به ایشان گفته بودند که ممکن زندانی ها پیام هایی را از طریق آثار هنری شان به القاعده منتقل نمایند.” وکلا به این باور اند که کار های هنری اولیه زندانیان نابود شده است.
خیلی بعد تر از به قدرت رسیدن باراک اوباما در سال ۱۳۸۸بود که زندانیان به کورسهای هنری دسترسی پیداکردند. هدف از اینها نظر به حرف های نظامیان آمریکایی ” فراهم نمودن انگیزه های فکری برای زندانیان بود وبه آنها اجازه میداد خلاقیت شان را بیان کنند.”
سولیوان بنینز گفت که حتی خیلی بعدتر کار های هنری توسط نماینده های شخصی زندانیان، افسران نظامی که از آنها در هیئت بازبینی دوره ای نمایندگی میکنند مورد تشویق قرار گرفت. این هیئت که توسط باراک اوباما تاسیس شد هر زندانی را ارزیابی میکند تا ببینند که تهدیدی برای ایالات متحده آمریکا هستیا خیر. این هیئت میتواند تصمیم بگیرد تا زندانیان را به محکمه نظامی بفرستد، بدون محاکمه در زندان نگهداری کند و یا توصیه کند زندانیان به بیرون از اردوگاه منتقل شوند( به مفهوم آزاد کردن به کشور سومی به شرط اینکه شکنجه و یا نا پدید نمیشوند). این هیئت برای اولین بار به تاریخ ۲۰عقرب ۱۳۹۲ملاقات کرد. سولیوان بنینز گفت که نماینده های شخصی زندانیان میخواستند نمایش بدهند که زندانیان آنها در کورس هایی که آنها به ایشان تقدیم کرده اند شرکت مینمایند و “مهارت های شان را انکشاف داده اند” . این نوعی تلاشی بود برای متقاعد ساختن هیئت که انتقال زندانیان به خارجاز اردوگاه زندان کار بجاست.سولیوان گفت ایشان توانسته اند یکتعداد آثار هنری را بعد از سانسور، در سال ۱۳۹۴از جزیره بیرون کنند. سولیوان بنینز گفت مثل تمام مسایل دیگردر گوانتانامو”قوانین در مورد تولید هنر هم اکثراً تغییر مینماید و این کار ظاهراً خودسرانه هم است: تعداد پارچه های نقاشی که آنها اجازه دارند در یک وقت مشخص روی آن کارکنند، تعداد قطعاتی که آنها تا هنوز کار کرده اند و اجازه نگهداری آنرا در سلول خویش دارند.”
جدا از هنر،کورسهای دیگری هم به آنها پیشکش گردیده و در طول زمان هم از نگاه موضوع و هم اینکه چه کسیواجد شرایط برای شرکت در آن است، تغییر کرده است.در حال حاضر، یک استاد، نه یک معلم هنر، همه چیز را در یک صنفبه نام “مهارت های زندگی” آموزش می دهد. اینها شامل مهارت های کامپیوتر و چیزهای دیگری میشوند که به قول سولیوان بنینز بسیار ناراحت کننده است مانند اینکهبه “زندانیان دایمی” مثلاً آنهایی که بدون محاکمه در زندان نگهداشته میشوند، نوشتن خلص سوابق یا تجربیات تدریس میگردد.سولیوان بنینز گفت شخصی که درست بعد از سال ۱۳۸۰ زمانی که هنوز خیلی جوان بود دستگیر گردیده، قبل از اینکه به زندان بیافتد فقط یک وظیفه داشته. سولیوان متوجه شده که آن شخص در سوابق کاری خویش کار های را که در زندان انجام داده بود، فهرست کرده است.
سولیوان بنینز گفت برخلاف سایر موکلینش، اسد رنج را به تصویر نمی کشد. بقیه زندانیان تصاویری که نشاندهنده شکنجه وانواع دیگر بدبختی است را نقاشی میکنند- طور مثال یک موکل وی تصویر یک مرد با ریش بسیار بلند دریک اتاق تاریک بدون ابعاد را که از یک شکاف بالای دیوار بر آن نور میتابد، نقاشی کرده است. وکلای مدافع میتوانند اینچنین تصاویر را ببینند، اما نمیتوانند آنرا خارج از گوانتانامو انتقال بدهند.پس ،آنچه که ما می توانیم از آثار هنری گوانتانامو ببینیم، یک انتخاب سانسور شده است، که تمایل دارد جنبه مثبت را نشان دهد. بردن آثار هنری خارج از ساحه ممکن به دلایلی که غیر قابل توضیح است ممنوع باشد. طورمثال، اسد میخواست برای مادر سولیوان بنینز (که یک هنرمند/نقاش است) هدیه ای بفرستد. به اسد گفتم مادرم در نزدیک دریا زندگی میکند و هر تصویری از دریا سبب خوشنودی وی میشود. سولیوان بیننز گفت اسد موفق به پیدا کردن بعضی صدف های حلزونی شد و آنها را به یک قطعه چوب نسبتاً بزرگ ۸/۱۱ انچ (۲۰/۱۳ سانتی متر) وصل کرد. اسد چوب را تراشید و اسم مادر سولیوان را روی آن نقش کرد. ” آنها اجازه ندادند آنرا بیرون ببرم. دلیل آنرا نمیدانیم. این مایه نومیدی شدید شخصی برای من بود.”
مسئله دیگر که باید توجه کرکورسهای هنری تنها به زندانیان معمولی در گوانتانامو، اما نه به “زندانیان مهم و خطرناک” ارائه می شوند. رده بندی دومی شامل یک افغان دیگر، محمد رحیم، که هنوز در گوانتاناموهست، میشود. چشم انداز او بدتر از اسد است. رحیم آخرین شخصی بود که با برنامه واگذاریوشکنجهسازمانسیا روبرو شده و همچنان آخرین افغانیاست که درکوبا آورده شده است. او یگانه افغانی هست که بعنوان”زندانی مهم و خطرناک” رده بندی شده است.این بدین معنی است که پرونده او اشد محرم و محتوا و جزئیات اتهامات علیه وی سر به مُهر است. وکیل او، کارلوس وارنر، گفت که وی حتی حق نه دارد بگوید چرا موکل او بیگناه است – هرچند حکومت آزاد است هرچه دوست دارد درمورد او بگوید. زندانیان مهم و خطرناک به کورسهای هنر دسترسی ندارند. سولیوان بنینز گفت آنها با استفاده از هر آنچیزی که می یابند مانند پیاله های پلاستیکي، آثار هنری تولید میکنند. تا جایی که میبینیم چشم انداز رحیم در هنر ،اما نامه هایی ازو به وارنروجود داردکه چاپ شده است: اینها ظاهراً او را یک مرد سیاسی خشک و کنایه آمیزنشان میدهد. (۶)

گل ها در زندان
زندانی ابدی
احتمالاً تا به حال اسد باید آزاد میشد. او در جریان نه سال بازداشتش فقط در آخر یک روز صاحب وکیل مدافع شد، این بدین معنی است که وقت کافی برای تهیه یک پرونده قوی برای هیئت بازبینی دوره ای خویش نداشت. او برای اولین بار در آخرین ماه های زمامداریاوباما به تاریخ ۲۷ جوزا ۱۳۹۵ مورد ارزیابی قرار گرفت.هیئتبه اسد گفت که باید در بازداشت نگه داشته شود، اما همچنین اشاره کرد که اگر اودر مورد پرونده اش بهتر استدلال کند ممکن است برایشان ثابت شود که او دیگر تهدیدی برایایالات متحده آمریکا نیست. در آخرین ماه ها، روز ها و ساعت های اداره اوباما، فشار وجود داشت که تا حد ممکن تعداد زیاد زندانیان را که توصیهانتقال شان صورت گرفته بود،قبل از اینکه رئیس جمهور اوباما قصر سفید را ترک کند، آزاد نمایند: آخرین افغان، ولی محمد که باید کوبا را ترک میکرد،چندین ساعت قبل از اینکه دونالد ترامپ رئیس جمهور شود،آزاد شد. با این حال، سولیوان بنینز گفت اگرچه اسد حالا یک وکیل مدافع دارد و میتواند یک پرونده قوی بسازد، کاملاً غیرمحتملبنظر میرسد که هیئت او را برای انتقال توصیه کند: ” هیئت بازبینی دوره ای، که بطرز وحشتناکی دچار نقایص است، تحت اداره اوباما با کمی صداقت عمل میکرد. حد اقل با یک نگاه مرخصکردن یا تبرئه کردن بعضی از اشخاص عمل کرد. در حال حاضر ،هر آنچه اتفاق میافتد اساساً یک کار بیهوده در ادامه روندی است که وجود ندارد.

اسد گل ها و طرح های هندسی را روی آنچه که مثل وزنه کاغذ بنظر میرسد نقاشی میکند
درمورد مسیر های دیگر از گوانتانامو، طوریکه شبکه تحلیلگران افغانستان به تفصیل نوشته، دادگاه های ایالات متحده به قوه مجریه به این فرض که تمام شواهد و مدارک دولتی درست است ، سر تعظیم فرو آورده اند. در جلسات مختلف به ارتباط حکم توقیف یا آزادی زندانیان، قضات شواهدی و مدارکی را قبول کرده اند که واقعاً اشتباه، بیربط، متناقض و گاهگاهی جعلی یا خیالی بوده اند ) طور مثال گزارش شبکه تحلیلگران افغانستان “کافکا در کوبا”. این بدان معنی است که مراجعه به دادگاه برای اسد هم یک اقدامی امیدوارکننده نیست. سولیوان بنینز گفت، “سرانجام بعد از ۱۰سال اسد به یک وکیل مدافع دسترسی پیدا کرد”، “و تمام پرونده هایش را شروع کرد، فقط برای درک اینکه تمام راه های آزادی مسدود اند.”
جنبه امیدوار کننده ای پرونده اسد این است که او متهم به عضویت در حزب اسلامیو پیک بین حزب اسلامی و القاعده است. اکنون حزب اسلامی با دولت افغانستان در صلح است. آن معاهده صلح ( درمورد آن اینجا و اینجا بخوانید ) به این معنی است که اگر اسد اصلاً کدام تهدیدی برای ایالات متحده آمریکا و یا متحدانش بوده، حالا آن تهدید تاحد زیادی کاهش یافته است. با این حال، بدون یک مکانیزم، هیئـت بازنگری دوره ای یا محاکمی که قضایا را شنود و بررسی میکنند، حتی معاهده صلح حزب اسلامی هم به او کمکی نخواهد کرد.
هنوز هم انسان است
ارائه کورسهای هنری به افرادی که از اصول اولیه حقوق بشری خویش محروم اند، ممکن است یک عمل عجیب و غریب باشد.با توجه به چشم اندازهای کم اهمیت برای آزادی ۴۱ مردی که در حال حاضر در گوانتانامو به سر می برند، حداقل تا زمانی که رئیس جمهور ترامپبرسر قدرت است، چنین امری ممکن بهترین چیزی باشد که از مقامات زندان می توانامیدداشت.) کارآنها “مراقبت سالم، انسانی، شفاف و حفاظت از زندانیان” و “جمع آوری، تجزیه و تحلیل و انتشار اطلاعات برای حمایت از بازداشت شدگان و پرسونلیکه در گوانتانامو کار میکنند و حمایت از جنگ علیه تروریسم” می باشد ). فراهم نمودن فرصت نقاشی، رسامی و مجسمه ساری برای زندانیان میتواند احسان و مهربانی باشد، جزء وظیفه مراقبتی که مقامات عنوان میکنند یا وسیله ای برای کاهش بالقوهفشارهای خطرناک خستگی و ناامیدی. سولیوان بنینز میگوید در مورد انگیزه مقامات اطمینان ندارد، اما برای موکلینش، ” هدف مشترک – که همچنین هدف برجسته ای است – این است که می خواهند مردم بدانند که آنها انسان هستند، هنوز هم در گوانتانامو بسرمیبرند و رنج میکشند.” سولیوان گفت هنر برای بعضی ازآنها خیلی مفید است، منحیث یک روزنه، یک راهی برای بیان خود شان. ” با هنرخویش به شما نشان میدهند که کی ها اند.”

کوهستان
- در گزارش قبلی شبکه تحلیلگران افغانستان، ما از نام هارون گل استفاده کردیم: ایالات متحده یا از “هارون الافغانی” و یا “هارون افغان” به عربی استفاده میکند. تخلص عربی، “الافغانی” بیانگر این است که او مربوط به القاعده است زیرا افغانها ترجیح نمیدهند به خود شان غیر از اینکه برای خارجی ها و یا پول رایج شان به زبان دری و پشتو باشد به اسم افغانی مراجعه کنند . اسد اسمی است که خودش، خانواده و دوستانش وی را به آن صدا میزنند.
- نقل قول ها از سولیوان بنینز، یا از مصاحبه اش با شبکه تحلیلگران افغانستان و یا از مصاحبه اش با متصدی نمایشگاه است، که بخش های منتخب آن در فهرست نمایشگاه موجود است.
- امرالله صالح که در آنزمان رئیس امنیت ملی افغانستان بود به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت که ریاست امنیت ملی اسد را به آمریکایی ها تسلیم نکرده است. یادداشت های آمریکایی ها اما میگوید که امنیت ملی افغانستان اسد را به آنها تسلیم کرده است.
- نمایش “اودا به دریا : هنر از گوانتانامو” الی تاریخ ۶ دلو ۱۳۹۶در نمایشگاه رئیس جمهور، دردانشگاه عدالت کیفری جان جی، در نیویارک از روز دوشنبه تاجمعه از ساعت ۱ تا ۴ بعد از ظهر ادامه دارد و یا با وقت گرفتن از طریق ایمیل. طرح ها، آثار هنری هشت زندانی است که پنچ یمنی، یک الجزایری، یک پاکستانی و یک کویتی میباشد. جزئیات بیشتر را میتوان اینجا دریافت کرد.
- نویسنده تجربه مشابه را بعد از حملات ۱۱ سپتمبر ۲۰۰۱( ۲۰/۰۶/۱۳۹۰ )داشته و کوشش کرده که “برج های دوقلو” را به آنهایی که فقط تعمیر های ۸ منزله را دیده بودند، توضیح دهد (در آنزمان تلویزیون در افغانستان ممنوع بود).
- این همان چیزی است که ما در مورد نامه های “کافکا در کوبا” (منابع اصلی کامل) نوشتیم.
چون وکیل مدافع رحیم ،وارنر چگونگی رسیدگی به دادخواستها توسط قضات را دیده، به این نتیجه رسیده که آنها همه بی مفهوم بوده اند: اوگفت، در حال حاضر آنها هیچ “بررسی قضایی با مفهوم ” را فراهم نمیکنند. در متنی که اداره بوش از زندانیان گوانتانامو به “بدترین بدترین ها” توصیف کرده است، وارنر تصمیم به “تطبیق استراتیژی” خویش گرفته تا بعضی از نامه های رحیم را نشر کند. این تلاشی بوده برای انسانی نشان دادن موکلش برای آمریکایی ها.
نامه های رحیم:
با توجه به اینکه احساسات بیان شده در این نامه ها تابع شدت و دقت دادگاه نبوده است، آنها ظاهراً مردی را با حس شوخ طبعینشان میدهند که علیرغم شکنجه و زندانطولانی و نامحدود در گوانتانامو(کمپ ۷) انسان به نظر میرسد. او درباره حیات وحش محلی فکاهی میگوید و فرهنگ پاپ و شبکه های تلویزیونی آمریکا را مورد بحث قرار میدهد و به طور نمونه از ستاره تلویزیونی تغییر جنسیت واقعیکایتلین جنرحمایت خویش را ابراز مینماید: ” من بخاطر او شاد هستم زیرا مردم آنگونه که هستند متولد میشوند.” او “جان مک کن” را قهرمان جنگ، دونالد ترامپ را یک احمق و “صفرجنگ” خطاب میکند و فکر میکند هیلری کلینتن “شانسی” دارد. رحیم در مورد ثبت نام خویش در سایت دوست یابی آنلاین (match.com) صحبت میکند و در مورد سایت آنلاین ترویج خیانت در زناشویی ، اشلی مدیسون که هک شده است، اظهار نظر میکند. در نامه های خویش او همچنان زمان زندان خودرا انعکاس میدهد:
طی مدت ۹ ماه سازمان سیا با من مثل حیوان رفتار کرده است، حتی با حیوان ها رفتار بهتر بوده است. آنها به من اجازه حمامگرفتن و استفاده ازدستشوئی را نمیدادند. برای من غذای حیوان را میدادند. اگر به مسایل غیر واقعی اعتراف نمیکردم، به من اجازه عبادت را نمیدادند – و من برای مرگ خویش دعا میکردم. داکتران و روانپزشکان از خون من غنی شده اند. آیا آنها هنوز هم به مردم آسیب میرسانند؟ من وقار/ متانت دارم. آنهایی که مرا اذیت کردند وقار ندارند. حالا من برای آنها دعا میکنم.
رحیم میگوید او میخواهد روزی فرابرسد که در محکمه از خود دفاع کند:
من بیگناه هستم. من را از سقف آویزان کردند تا بمیرم. چطور میتوان این همه بی عدالتی را از بین ببریم/ جبران کنیم؟ مرا محاکمه کنید. بگذارید آزاد باشم. من هرگز دشمن شما نبوده و نیستم.

گل ها
ضمیمه
درماه عقرب /قوس ۱۳۹۵ شبکه تحلیلگران افغانستان یک تحقیق عمده در مورد تجارب افغانها در گوانتانامو نشر کرد. این همان چیزی بود که ما در مورد اسد نشر کردیم. از نامی که نظامیان آمریکایی برای اسد استفاده میکردند، هارون گل، در آن استفاده شده است.ISN شماره مسلسل توقیف اورا نشان میدهد.حالا ده سال میشود که اسد زندانی هست. منابع بیشتر در این مورد را در نوشته اصلی کافکا در کوبا میتوان دریافت.
هارون گل (شماره مسلسل ۳۱۴۸)، نه سال در زندان
- محل تولد: شیرزاد، ولایت ننگرهار
- تاریخ تولد: ۱۳۶۰
- توقیف: ایالات متحد میگوید ریاست امنیت ملی افغانستان هارون را به تاریخ ۱۵ دلو ۱۳۸۵ توقیف کرده (رئیس امنیت ملی این موضوع را اینکار کرده است) و به نیروهای آمریکایی تسلیم و بعد به تاریخ اول سرطان ۱۳۸۶ به گوانتانامو منتقل شده است .
- در سال ۱۳۸۹ نیروی اجرایی عملیات تصمیم گرفت او را به پیگرد قانونی بسپارد (از همان تاریخ به بعد هیچ کار قانونی صورت نگرفته است). هئیت بررسی دوره ای به تاریخ ۲۴سرطان ۱۳۹۵دستور توقیف نامحدود برای او صادر کرد.
- مدارک گوانتانامو : فقط ارزیابی توسط نیروی اجرایی عملیات
خلاصه
هارون گل در سال ۱۳۸۶در ننگرهار توقیف و متهم به فرماندهی ارشد حزب اسلامی و ارتباط با”جنگجویان سطح بالا” شد اعتراف کرد که برای رهبری ارشد القاعده پیک بوده است. از جمله هشت پرونده که برای این گزارش مطالعه شده، معلومات در مورد هارون خیلی اندک و ضعیف است. اما از ارزیابی او توسط ویکی لیکس، میتوان مشاهده کرد که منبع تمام اتهامات علیه او شهادت خودش و یا شهادت سایر زندانیان است. هارون در دادخواست / اظهارنامه خویش ادعا کرده که در افغانستان و گوانتانامو شکنجه گردیده است. روش های شکنجه را که او توصیف کرده با آنچه که توسط نیروهای آمریکایی در این زمان استفاده میشود سازگار است.اطلاعات موجود نشان می دهد که حتی اگر اتهامات علیه هارون درست باشد، او تنها یک فرمانده کوچک در سطح خود بوده ، پیک های افغان که با القاعده کار می کنند بسیار زیاد است. دلیل و اساسیبرای نگهداری او در گوانتانامو آشکار نیست. هئیت بررسی دوره ای در ماه اسد/سنبله ۱۳۹۵تصمیم گرفت او را در زندان نگهدارد.
دستگیری
ارزیابی هارون میگوید که او توسط ریاست امنیت ملی افغانستان در ساحه فارم هده، ولسوالی چپرهار ولایت ننگرهار به تاریخ ۱۵دلو ۱۳۹۵همراه با شش مرد دیگر که طبق ادعا، آنها نیز مشکوک به عضویت در حزب اسلامی بوده ، که (حکم قضاییبر اساس فقدان شماره مسلسل ) هیچ یک از این شش نفر در بگرام و یا گوانتانامو نگهداری نشده، باز داشت گردیده است. امر الله صالح رئیس امنیت ملی افغانستان در آن زمان، به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت که اداره او هارون و هیچ افغان دیگری را به مقامات آمریکایی تحویل نداده است. هارون به تاریخ اول سرطان ۱۳۸۶به گوانتانامو منتقل شده است.
شکنجه
هارون ادعا کرده که در افغانستان و کوبا شکنجه شده است: درجریان گرفتاری آقای هارون گل در یک ساختمان نظامی افغانستان، بازداشت کننده ها چشم های او را بسته، به دست هایش دستبند زده و او را از بازو آویزان کردند در حالیکه دستهایش از پشت بسته بود، و برهنه کرده شکنجه نمودند. او را برهنه دریک سلول حتی بدون یک سطل برای دستشوئی نگهداشتند.در طی بازجویی ها [در گوانتانامو] مقامات زندان، آقای گل را تا دوازده ساعت بدون آب و غذا در موقعیتی قرار دادند که اجازه نشستن و ایستادن کامل نمی یافت و مانع خواب او میشدند.آن محرومیت از خواب حالا هم بعد از ۹ سال، او را شب ها آزار میدهد. ادعاها با روش های شناخته شده که هنوز کارگرفته میشوند، سازگاری دارد.
اتهامات و شواهد
دستگیری هارون در یک بیانیه مطبوعاتی وزارت دفاع آمریکا به عنوان بازداشت یک “فرمانده ارشد حزب اسلامی / گلبدین” اعلام شد: هارون الافغانی که درنتیجه تلاش های مداوم ما در مبارزهجهانی علیه تروریسم دستگیر شده است، گفته میشود که با جنگجویان سطح بالا در افغانستان رابطه داشته و اعتراف کرده است که منحیث یک پیک برای رهبری القاعده خدمت میکرده است. او چندین سلول تروریستی حزب اسلامی را که حملات انفجاری را در ولایت ننگرهار انجام میداد، فرماندهی میکرد. معلومشده که او بطور منظم با رهبری ارشد القاعده و حزب اسلامی گلبدین در تماس بوده است.
اسناد ارائه شده به جلسه نظرسنجی دوره ایاو، که به تاریخ ۲۷جوزای ۱۳۹۵برگزار شد، جزئیات نسبتاً بیشتری برای این اتهامات ارائه می دهد: نظامیان ایالات متحده گفته که هارون گل منحیث یک پیک با عبدالهادی العراقی (شماره مسلسل ۱۰۰۲۶) تا سال ۱۳۸۳ یا ۱۳۸۴ کار کرده بود و” کمک های لوژستیکی برای جنگجویان وابسته به القاعده و حزب اسلامی فراهم مینموده، و احتمالاً در مورد مسائل عملیاتی با سایر رهبران گروه های ضدائتلاف مشارکت و همدستی داشته است.” ارزیابی هارون دارای یک رشته ادعا هایی است که منبع آن کاملاً یا به خودش و یا سایر زندانیان منتهی میشود. با این حال، تا زمانیکه موضوع را از زبان خودش بشنویم، قضاوت در مورد این که این ادعا ها چقدر قابل اعتماد میباشد، غیر ممکن است.
یک نشانه اینکهایالات متحده آمریکا ممکن با اسیر خویش بدرفتاری کرده باشد، فقط در یک سند در مورد هارون که دردسترس عموم قرار دارد، یک گزارش ۹۰ صفحه ای “گزارش تحقیق از تروریست” دیده میشود، که این گزارش منحیث تکذیب دولت بر دادخواست یک زندانی دیگرافغان، محمد رحیم (پرونده ۸) ارائه شده است. بعد از سال ۱۳۸۰، دولت آمریکا گفت که رحیم مسئول شش گروه مسلح در ننگرهار بود که هرکدام سه تا پنج عضوداشتند و کل بودجه عملیاتی برای هرنفر در سه ماه فقط ۲۰۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰ روپیهپاکستانی (تقرییاً ۲۰۰ تا ۴۰۰ دالر آمریکایی) بوده است. این مشخصه یک فرمانده ارشد نه، بلکه فرماندهی درسطح بسیار پایین در افغانستان است. گزارش تحقیق از تروریست همچنان راجع به هارون میگوید که او قبل از حملات ۱۱سپتمبر رهبرارشد گروهی از محصلین بود و قبل از دستگیری مؤظف به نظارت از ایجاد یک گروه سازمان محصلین جنگجوی حزب اسلامی شده بود. همچنان ادعا شده که هارون در نقش قاصدنامه ها را از فرماندهان ولایتی حزب اسلامی به فرماندهان عربی القاعده تحویل میداده – که درواقع یک کار در سطح پایین بوده است.
تعجب اینجاست که چرا هارون به گوانتانامو منتقل شده و چرا تا هنوز آنجا هست. توقیف همچو یک بازیگر در سطح پایین میتواند اهمیت عملی و کاربردی در عملیات های خرابکاری و کسب اطلاعات داشته باشد. با این حال، مقامات ایالات متحده آمریکا هنوز نه تنها مکلف به دفاع از پرونده خویش نیستند که نشان دهد ادعا ها علیه هارون درست است، و درکنار درستی اسناد، او خیلی خطرناک نیز هستو باید در توقیف نظامی نامحدود بدون محاکمه نگهداری شود.
برنامه های ایالات متحده آمریکا برای هارون
نیرویاجراییویسال ۱۳۸۹توصیه کرد که هارون باید برای محاکمه در نظر گرفته شود. اتهامات مشخص نبود و هیچ اقدام مشخص در رابطه وجود نداشته است. هارون به تاریخ ۲۷جوزای ۱۳۹۵جلسه دادرسی هیئت بررسی دوره ای داشت. هیئت تصمیم گرفت که او را به استناد دلیل ” عدم اعتماد و صداقت او بر علاوه طفره رفتن و جواب های مبهم او” در بازداشت نگهداشته شود. با این حال، هیئت او را همچنان تشویق به ” کار با خانواده اش و نماینده هایش راجع به برنامه های آینده اش نموده و در بررسی های آینده دلایل خویش را به هیئت ارائه نماید” و این تلویحاً دال بر آنستکه ممکن در جلسه دادرسی آینده هیئت تصمیم به انتقال او از گوانتانامو بگیرد.
بیاکتنې:
دا مقاله په وروستي ځل تازه شوې وه ۲۵ ثور / غويی ۱۳۹۹