Afghanistan Analysts Network – Dari Pashto

حقونه او خپلواکي / حقوق و آزادیها

رازی های پنهان در نام زنان: بدون نام ، بدون شخصیت اجتماعی؟

روح الله سروش 20 دقیقې

در سراسر افغانستان، زنان در اجتماع   به نام  خود شان خطاب نمی شوند. حتی در کارت های عروسی و سنگ قبر ، معمولاً به عنوان دختر  ، همسر یا مادر پدر، شوهر یا پسر ارشد خود شناخته می شوند. بسیاری از افغان ها به این باور اند که خطاب به زنان به نام خود شان در جامعه و  اجتماع  کرامت و حرمت آنان را خدشه دار میکند. دیگران استدلال می کنند سنتی  که هویت فردی زنان را انکار می کند، یک اشتباه تاریخی است.   با توجه به روز جهانی زن، روح الله سروش ( با معلوماتی از سری کوفو، کیت کلارک و سید رضا کاظمی) نگاهی کرده  به اینکه زنان و دختران در افغانستان به چه شیوه مورد خطاب قرار میگیرند، شیوه های بسیار محترمانه و شیوه های بسیار خفت آوری که سبب میشود بی نام بمانند و نیز این سوال را مطرح میکند که چرا نام زنان هنوز یک مسأله حساس است و چگونه میتواند تغییر یابد.

درسال ۱۳۹۶  ، گروهی از فعالان  و نویسندگان زن به نام دختران رابعه (۱) پیروان مشهورترین زن شاعر افغانستان یک کمپین هشتگ “نام من کجاست؟”  را در رسانه های اجتماعی براه انداختند. آنها می خواستند زنان و دختران  تشجیع شوند که برای هویت فردی و حق خطاب در اجتماع به نام خود شان  مبارزه کنند. بهار سهیلی، فعال حقوق زن که به این کمپین اشتراک کرده بود،  به برنامه گلبانک تلویزیون ۱، گفت  ” خطاب کردن زنان با کلمات مثل ‘سیاه سر’ [اصطلاحی که به زنان اشاره دارد شبیه «ریش سفید» که مردان پیر را خطاب مینمایند] ، و بنام دختر فلانی و مادر فلانی و غیره یک سنت خرافی است که از گذشته به میراث مانده است.

بسیاری از زنان  و مردان، در مناطق مثل کابل، هرات، بلخ به این کمپین پیوستند. آنها از زنان و دختران می خواستند  تا استفاده از نام شان را مطالبه کنند  و این  تابوی قدیمی را که ذکر اسامی زنان برای مردان اقارب شان ننگ آور است، بشکنند. (به گزارش رسانه در اینجا مراجعه کنید) ).

تعداد کمی از این کمپین پشتیبانی کردند. به نقل از خبرگزاری زنان افغانستان ، زنی که خود را فقط خانم میرزائی مینامد(که ازاظهار اسم کوچک خویش خودداری میکند ) گفت  “هرگز آماده نیستم نامم را برای کسی بگویم، زیرا در اجتماع لزومی ندارد کسی نام زن را بداند.” حنیف مبشر یکی دیگر از افرادی که مخالفت خود را با این کمپین در فیسبوک به اشتراک گذاشته است، ادعا می کند  زنانی که خواهان ذکر نام شان اند رو به بی حجابی می آورند.  وی می نویسد: ” امروز با کمپین «نامم کجاست؟» میخواهند نام شان هر جا ذکر گردد. در آینده کمپین دیگری«زیبایی من کجاست؟»  را براه انداخته خواهند گفت چرا بدن  و زیبایی های خود را از شما بپوشانیم؟ به ما  اهمیتی ندارد اگر شما به گناهی  سردچار میگردید”.

بحث و جدال مبشر که زنان را مسئول رفتار مردان  میداند و فرضیه او که استفاده نام زن در اجتماع  راه را برای فساد اخلاقی باز می کند، موضوعی است باید پرسیده شود که چرا این تابو در افغانستان امروز بسیار قوی است.اول باید ببینیم که چرا این زبان مهم است و بعد شیوه که زنان در افغانستان بدون ذکر نام شان مخاطب قرار می گیرند.

زبان و اجتماع

زبان مشترک نه تنها به ما اجازه می دهد تا با دیگران ارتباط برقرار کنیم، بلکه فهم ما را از خود مان، دیگران و جهان نیز شکل می دهد. این امر شامل شکل گیری  نظریات ما نسبت به جنسیت (جندر)، یعنی  اینکه مرد بودن و زن بودن در یک جامعه خاص به چه معنی است، میشود. زبان مشترک می تواند ایده ها ، ارزش ها و هنجار ها را در درون یک ملت ، قوم  ویا زبان شکل دهد. شاعر امریکایی تی اس ایلیوت درین باره می گوید: ” چرا که صحبت کردن به زبان مشترک به معنی فکر ، احساس و داشتن شور و هیجان نسبتاً متفاوت با مردم که از زبان دیگری استفاده میکنند، میباشد”. (یادداشت های ایلیوت در رابطه به فرهنگ، لندن: فابر ۱۹۴۸). زبان هم به مرور زمان تغییر می کند، نه تنها تغییرات در شیوۀ دید ما به یکدیگر و جهان را به این گسترده گی بازتاب می دهد بلکه به شکل دادن این تغییرات کمک می کند.

تعامل بین زبان و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی به طور گسترده توسط زبان شناسی  اجتماعی و در بررسی جنسیتی با روش های متفاوت و مقایسوی مورد مطالعه قرار گرفته است. تعدادی از مجله های علمی تنها روی این موضوعات تمرکز دارند، منجمله مطالعات اجتماع  شناختی، ژورنال زبان وتئوری جامعه  شناسی، جندر و زبان و همچنان ژورنال زبان و تبعیض (به اینجا مراجعه کنید ). مرور فهرست مطالب این نشریات نشان دهندۀ تحقیق منصفانه یی است که چطور زبان و چگونگی خطاب به زنان و مردان  روی ایده های فردی و جمعی در مورد آنها تأثیر می گذارد. تحقیقی نیز وجود دارد در مورد این که چطور تغییرات در زبان و شیوه نامگذاری می تواند هنجار ها و اجتماع  را تغییر دهد. (مثلاً مطالعات ان کوادی در رابطه به زبان فرانسوی و اینکه ایده ها چگونه در مورد زنان و مردان تولید و تکثیر می شوند؛ ان کوادی (۲۰۱۸) ریشه های جنسیتگرایی در زبان، جنسیت(جندر) و  زبان، جلد ۱۲: ۳ ص ص. ۲۷۱-۲۹۳) یا تجزیه و تحلیل جنیفر آن اسلون رین بو در مورد اظهار نظریات جنسیتگرایانه  رییس جمهور دونالد ترامپ  و اینکه این نظریات  چگونه باعث تقویت نفرت میگردد ).

اگر چه بیشتر این تحقیقات بر اروپا و امریکا متمرکزاند، اما تحقیقاتی هم وجود دارند که در طول تاریخ در سراسر قاره ها به زبان و جنسیت نگاه می کنند. با این حال، نویسندگان نتوانستند به تحقیق علمی دست یابند که مشخصاً بر افغانستان و یا روی سنت های نامگذاری و پیآمدهای عدم خطاب به اسم اصلی، تمرکز داشته باشند.

مقالاتی که تاحدی به این موضوعات ربط داشته عبارتند از: مقاله حسن عبدالجواد  که در سال ۱۳۶۸ به چاپ رسیده و تمرکز آن بالای جایگاه زن در زبان عربی است (حسن عبدالجواد (۱۳۶۸) زبان و جایگاه زن با اشاره خاص به عربی. (علوم زبان جلد ۱۱ ، شماره ۳،  ص ص ۳۰۵- ۳۲۴).  او دنبال این بود که نشان بدهد چگونه زبانی که برای  تشخیص زنان و یا موقعیت زنان استفاده میشد، به ندرت خنثی بوده اما ارزش هایی را نشان میداد که به مرور زمان می توانستند تغییر یابند. برخی از  نمونه های مفرط این ارزش ها را در مطالعه موردی حسن اردنی می بینیم که میگوید نام هایی برای دختران انتخاب شده است  که به وضاحت  عدم تمایل والدین به داشتن دختران دیگر را تبارز میدهد نظیر ( کافیه، خاتمه) در حالیکه برای پسران اسم هایی انتخاب شده است که نشان دهندۀ) ‘هدیه از جانب پروردگار’ یا’ خواسته شده از پروردگار’)است.او همچنان نشان میدهد که چطور بعضی از اصطلاحات رایج حامل مفاهیم ناتوانی و وابستگی برای زنان و قوت و استقلال برای مردان می باشد. مقاله قیصر خان(درک جنیست (جندر) در جامعه پشتون های افغانستان و پاکستان: تجزیه و تحلیل زبان شناسی اجتماعی از داستان های عامیانه ،خان، قیصر، ۲۰۱۷)، ژورنال تحقیقات انتقادی ، جلد ۱۵: ۱، ص ص ۱۰۸-۱۲۹،  پوهنتون ملی زبان های معاصر – مسائل مربوط به جنسیت و زبان در افغانستان. خان اشاره می کند ” زبان به عنوان وسیله مهم برای انتقال فرهنگ به نسل های بعدی عمل می کند. زبان ، ارزش های فرهنگی، هنجارها و توقعات ما را به شکل قابل فهمی تغییر میدهد که بعداً در جامعه نفوذ می کند. به عنوان حامل اصلی، زبان فرهنگ را نگهداری، ترویج و تقویت می کند. از سوی دیگر، فرهنگ غالباً  برای موجودیت و بقایش به زبان وابسته است. ” با این حال، مطالعات موصوف نه به روی نام گذاری ، بلکه روی داستان های فولکلور که از یک نسل به نسل دیگر رسیده است، متمرکز میباشد.

با اینکه این نویسندگان نمی توانستند تحقیقات مرتبط به عواقب عدم تذکر نام زنان را پیدا کنند، اما نوشته های بسیاری وجود دارند که اهمیت ذکر نام در حوزه فردی و اجتماعی در آن تذکر یافته  و علاوه بر آن پاسخ های سیاسی مبنی بر تلاش جهت تغییر سنت نام گذاری در آن بچشم می خورد. این امر شامل مباحثی در مورد حقوق زنان برای حفظ نام خانوادگی شان پس از ازدواج میشود- در بیشتر کشور های اروپایی و امریکای  شمالی، زنان بعد از ازدواج نام خانوادگی همسرشان را بخود اختیار می کنند. (بطور مثال معصومی ارچی ،در مقاله ی تحت عنوان ” آیا رادیکال است؟ حق زنان برای حفظ نام خانوادگی شان بعد از ازدواج”، انجمن بین المللی مطالعات زنان، جلد ۲۲،  شماره ۴، ص ۴۱۱-۴۱۵) یا مناظره های اخیر در مورد زبان جنسیتی خنثی ( بطور مثال : پارلمان اروپا در سال ۱۳۸۷ درین مورد تحقیقی انجام داده است).

مسأله نام گرفتن زنان افغان و یا عدم آن در جامعه ظاهراً موضوع جدیدی به نظر مياید. به عنوان  نقطه آغاز، نگاهی داریم به اینکه زنان و دختران در نقاط مختلف کشور چگونه مخاطب قرار می گیرند. در بخش بعدی، نویسنده به اصطلاحاتی که در شهرها و روستاهای عمدتاً شش ولایت (کابل ، قندهار، هرات ، بامیان، ننگرهار و بلخ) در مجامع خصوصی و عمومي رایج است، میپردازد. این کار بعد از تجزیه و تحلیل الگو ها و مدل ها صورت گرفته است.

ذکر نام  زنان و دختران در خانواده: قضیه خاص در مورد خواهر بزرگتر

ذکر نام دختران کوچک در میان اعضای خانواده ، در میان بیگانه ها و یا اماکن عمومی هیچ اشکالی ندارد.  وقتی بزرگ شدند، در خانواده خود به نام خود شان خطاب می شوند. فقط استثناء در مورد خواهر بزرگتر وجود دارد که برادران و خواهرانش وی را به یک لقب خاص خطاب می کنند. شاید همان کلمه به طور گسترده بخاطر احترام و تکریم به دختران و زنان جوان غیر از خویشاوندان بکار رود. و اصطلاحات در هر منطقه فرق می کند.

کابل: دادا (خواهر بزرگتر، احتمالا مربوط به اصطلاحات شبه قاره میشود) (۲) نه تنها توسط کابلی های اصلی ، بلکه توسط کسان دیگری که اصلاً از ولایات  میدان وردک و غزنی هستند نیز مورد استفاده قرار می گیرد.

بلخ:   با توجه به قومیت ، کلمات مختلف مورد استفاده قرار میگیرند، طوریکه نوریه ندا (رئیس بنیاد حقوقی پاسون که روی مسائل زنان و جوانان کار میکند) و رئیس اجرایی رادیو ندا در بلخ می گوید: “تاجیک های بلخ خواهران بزرگ شان را دادا ، ازبکان آپه می گویند در حالیکه ترکمن ها دده و هزاره هایی که در ایران بوده اند نه تنها به خواهران بزرگتر بلکه به خواهران کوچکترشان آبجی می گویند.

هزاره های کابل و دیگر ولایات، خصوصاً ولسوالی های جاغوری، مالستان و قرهباغ ولایت غزنی به خواهر شان آغی می گویند.

هزاره های ولسوالی های دیگر ولایت غزنی، دری زبانان لوگر و قندهار به خواهر بزرگ شان باجی می گویند که ریشه ترکی دارد و به معنی خواهر و همچنان خدمه میباشد. بعضی مناطق دیگر  در ولایت غزنی به خواهر بزرگ شان کوکو می گویند.

پشتون ها در کابل، بلخ، هرات، قندهار و ننگرهار خوری خطاب می کنند.

دری زبانان ولایات هرات از کلمه آبجی استفاده می کنند (خواهر و خادمه) که این اصطلاح در ایران استفاده شده و در ولایت مرزی هرات نیز نفوذ کرده است.

دری زبانان شهر جلال آباد ولایت ننگرهار از کلمۀ آپه استفاده می کنند که بعضی اوقات آپَی تلفظ می کنند که این کلمه توسط ازبکان در سراسر افغانستان مورد استفاده قرار می گیرد.

دختران ازبک که خویشاوندی دارند به همدیگر شان دوگانه یعنی دوست خطاب می کنند.

اصطلاحات خاصی هم در شهر ها و هم در قراء و قصبات کشور برای خواهر بزرگتر مورد استفاده قرار می گیرند. مترادف به لالا که دری زبانان و پشتو زبانان برای برادر بزرگ شان استفاده می کنند و یک اصطلاح محبت آمیز میان دوستان نیز می باشد. بعضی اوقات در اخیر نامهایی که برای خواهر بزرگتر و برادر بزرگتر  مورد استفاده قرار میگیرند، کلمه جان نیز برای محبت و احترام بیشتر اضافه می شود.

گاهی اوقات مردان در خانواده به فرزندان خود می گویند که  از چنین واژه هایی برای خطاب به خواهر بزرگ  خود نه تنها در خانه بلکه در اجتماع استفاده کنند. دلیل آن این است  که مردان فکر می کنند  اگر بیگانه ها نام خواهر و دختر آنان را بدانند برای آنها مایۀ ننگ است(معلومات بیشتر اینجا). در بعضی مناطق شهری ، تغییراتی بوجود آمده و دختران و پسران خواهر بزرگترشان را به نام خود شان به اضافه «جان»  و یا هم فقط خواهر خطاب می کنند.

اصطلاحات مورد استفاده برای خواهران بزرگ نشان دهنده محبت و احترام است. این القاب (اصطلاحات) یک نوع قدردانی از مسئولیت های خواهران بزرگ که اغلب در خانوداه انجام می دهند، می باشد. این دختران، به عنوان ‘مادر دومی ‘  تلقی شده که انتظار می رود از خانواده ها  و خانه های شان  در غیاب مادر مراقبت کنند و در هر کاری دخیل باشند چه کارهای خانه و چه در ازدواج خواهر و برادر شان، تأمین مالی فامیل ، ذخیره پول و مصرف آن در وقت نیاز نیز بخشی از مسئولیت های آنها می باشد.

القاب زنان در خانه- اتخاذ یک نام جدید برای عروس

در بیشتر ولایات، مخصوصاً در کابل و بلخ وقتی دختران ازدواج می کنند، خانوادۀ شوهر وی (خسرخیل) نام و القاب جدید برای آنها انتخاب می کنند. طور مثال: بی بی گل، شیرین گل، کوکو گل، ضیاء گل، قندی گل، گل جان و ماه جان و غیره… بی بی یک واژه محبت آمیز برای زنان مسن است. ضیاء به معنی روشنی است و ماه یعنی مهتاب (در اشعار فارسی چهره زنان اکثراً به زیبایی ماه تشبیه می شود.) محمد امین، یک تن از باشندگان شهر کابل به شبکه تحلیل گران افغانستان گفت:” نام مادر کلان من رحیمه بود اما پدرکلانم وی را کوکو گل صدا می کرد.”  ولی پدر محمد امین مادر محمد امین را به اسم خودش صدا می کرد  و محمد امین هم خانم اش را به اسمش صدا می زند.  عبداللطیف روحانی، یک تن از باشندگان ولایت خوست و عضو شورای عالی صلح به شبکه تحلیل گران افغانستان گفت: ” گرفتن نام زن در خانه شرم است، بناءً زنان در خانوادۀ آنها القاب و نام مستعار دارند.

مخاطب قرار دادن زنان و مادران- در خانه و جامعه

برای خطاب به زنان اصطلاحاتی وجود دارند که نسبت و ارتباط باآنها را نشان میدهند. باز هم  کلمات و واژه ها در ولایات کشور فرق می کند، ولی نتیجه همان است. غیر از اصطلاحات و واژه هایی که به خواهر بزرگتر استفاده می شود،  دیگر واژه ها همیشه نشانۀ احترام نیستند مانند:

زنکه: یعنی «زن کوچک» شکل مصغر زن است. در گذشته اغلب مورد استفاده قرار می گرفت، اما در حال حاضر کمتر شنیده می شود. بر اساس  فرهنگ لغات فارسی، این یک اصلاح تحقیر کننده است، اما کاربران  می گویند که می تواند استفاده این واژه از روی محبت باشد. مثلاً، شهربانو مرادی، مدیر یک شرکت مالی می گوید: “پدرم همیشه مادرم را زنکه خطاب می کند و مادرم ایرادی نمی گیرد.” معادل آن برای مردان «مردیکه»  یا «مرتیکه» است که مرد کوچک معنی می دهد و همیشه به عنوان تحقیر استفاده میشود.

ضعیفه: به معنی ضعیف (زن) که در خانه و بیرون از خانه استفاده می شود و زنان تحصیل کرده و باسواد ازین اصطلاح خوششان نمی آید.

عاجزه: به معنی بیچاره و درمانده که در حال حاضر کاربرد ندارد.

معادل هر دو کلمه (ضعیفه و عاجزه) در زبان انگلیسی عبارت از «جنس ضعیف» می باشد که واژه های بسیار نا مطبوع و نامناسب هستند که زنان با آنها مورد خطاب قرار میگیرند.

مادر فلانی (نام پسر) و دختر فلانی (نام پدر) اصطلاحات و واژه هایی اند که دری زبانان،  با آنها زنان را مورد خطاب قرار می دهند  و پشتو زبانان معادل آن ( د فلانی مور  او د فلانی لور ) را در ولایات قندهار و ننگرهار استفاده می کنند.

مردانی هم وجود دارند که اقارب و خویشاوندان زن خویش را به نام خود شان مورد خطاب قرار می دهند. طور مثال ، در یک مرکز نسبتاً روشنفکر شهر هزاره نشین بامیان، بیشتر مردان، زنان شان را نه تنها در خانه بلکه در بیرون از خانه به نام خود شان خطاب میکنند. مرضیه حسینی، رئیس یک سازمان غیر دولتی بنام پرتو در ولایت بامیان به شبکه تحلیلگران افغانستان می گوید که این یک تغییر فرهنگی نسبتاً جدید است که در اثر مبارزه زنان برای حقوق شان بوجود آمده است. وی گفت: “در گذشته مردان خانم های شانرا بنام ‘مادر فلانی’ و یا ‘دختر فلانی’ یاد می کردند. مثلاً، مادر عارف یا دختر عوض ،اما در حال حاضر خانم هایشان را بنام خود شان یاد می کنند. طور مثال می گویند فاطمه، سلیمه یا فهیمه.”  ولی  سنت لقب گذاری  در قراء و قصبات هنوز هم ادامه دارد.

مخاطب قرار دادن زنان غیر خویشاوند در جامعه

اصطلاحاتی بسیار کلی هم برای مخاطب قرار دادن زنان و دختران در اجتماع  وجود دارند که بعضی محترم تر از دیگران است.

سیاهسر (دری) تور سره (پشتو) : این اصطلاحات و واژه ها در سراسر افغانستان برای مخاطب قرار دادن زنان در اجتماع استفاده می شود. طور مثال: وقتی در یک بس سوار می شوی مسئول (کلینر) می گوید “براداران چوکی های قطاراول را به سیاه سر ها بگذارید.”  از معادل آن برای مردان مسن استفاده می کنند می گویند “چوکی را برای ریش سفید بگذارید.”  واژه سیاه سر برای بعضی زنانی که با آن مخاطب قرار داده میشوند، بحث بر انگیز می شود. زنان تحصیل کرده این کلمه  را بیشتر تحقیر آمیز می دانند

مردان و زنان ممکن است زنان مسن تر از خود را مادر (دری) یا موری (پشتو) یا  خاله و زنان هم سن و سال خود شان را خواهر (دری) یا خوری (پشتو) و همشیره خطاب کنند(۳) .

دختر خاله اصطلاحی است که معمولاً در کابل ، هرات و بامیان برای مخاطب قرار دادن دختران استفاده می شود. بی بی حاجی (دری) حجانی (پشتو) به زنانی می گویندکه زیارت حج را انجام داده باشند و معمولاً به زنان مسن هم دراجتماع مورد استفاده قرار می گیرد. تمام این واژه ها و اصطلاحات  مثل مادر و خاله  از روی احترام بکار می روند (واژه خاله برای خدمه نیز استفاده می گردد). این واژه ها معمولاً بحث بر انگیز نیستند. معادل دقیق این اصطلاحات برای مردان نیز وجود دارد. طور مثال به مردان مسن ممکن است کاکا خطاب شود ولی خطاب عام  برادر است. اصطلاحاتی که برای بیگانگان بعنوان خویشاوند و اقارب بکار میروند مؤدبانه و محبت آمیز می باشند.

این اصطلاحات ممکن است، در صورت لزوم،مفهوم’ایمنی’ برای زنان را در رابطه با مردان بیگانه ییکه با آنها پیوند خویشاوندی ندارند در اجتماع ایجاد کند و ناخود آگاه به مهفوم این باشد که ‘من شما را به چشم خواهر خود می بینم. نمی توانم باشما ازدواج کنم، در حضور من شما در امان هستید’ . این اصطلاحات در منطقه و فرا منطقه رایج هستند.

در بسیاری از کشورها و جوامع زبان و اصطلاحات فرهنگی پذیرفته شده و معتبر برای زنان، مردان و کودکان مورد استفاده در اجتماع (در ترانسپورت شهری ، مغازه و غیره) وجود دارند، که در آن افراد ناشناس با یکدیگر روبرو می شوند و به دلایلی نیاز به یک مکالمه شفاهی می داشته باشند. یکی از همکاران اناث شبکه تحلیلگران افغانستان می نویسد:  “در صربستان یک فرد جوان مرا شاید ‘خاله/ عمه’ یا  یک زن مسن تر ‘عزیز’ خطاب کند. یک همکار دیگر  می گوید: ” در بریتانیا، ، استفاده این اصطلاحات و واژه های فامیلی/خانوادگی  تقریباً از بین رفته است، ولی در گذشته و در ادبیات قدیم رایج بوده است.

او گفت: “در واقع،  نحوۀ خطاب کردن زنان در اجتماع در بریتانیا  ، مسئلۀ بحث برانگیز برای فعالان حقوق زن است که اغلب بر اصطلاحات جنسیتگرایانه ییکه  توسط بعضی از مردان استفاده میشوند، اعتراض می کنند.

خطاب کردن همسر (خانم) در اجتماع

مردان افغان برای خطاب به همسر شان در اجتماع از اصطلاحات  و واژه های متعدد استفاده می کنند و شاید در خانه هم از آنها استفاده کنند

عیال: به معنی واقعی کلمه، عبارت از همسر و فرزندان است، اما مردان برای مخاطب ساختن همسرانشان از آن استفاده می کنند.

اوشتوک ها (دری): به معنی «کودکان» است، اما مردان در ولایات کابل و لوگر در مقابل بیگانه ها آنرا برای خطاب به همسرانشان  به کار میبرند. مثلا ً می گویند” اوشتوک ها خانه نیستند” یعنی همسرشان خانه نیست.

کورودانه (پشتو) به معنی «خانه ساز» و اکثراً مردان در ننگرهار از آن استفاده می کنند

کوروالا (پشتو) به معنی ‘مالک خانه’ اصطلاح احترام آمیز،نشان دهندۀ قدر دانی از نقش حیاتی زن بخاطر ایجاد و حفظ فامیل است. با این حال، زندگی زنان را محدود به چهار دیوار خانه می کند.

مادراولاد ها (دری)، د ماشومانو مور و د کوچنیانو مور (پشتو ) و واژه مشابه آن د ایوانانو مور (پشتو) به معنی مادر ریزه ها یعنې اطفال نیز واژه ها و اصطلاحاتی اند که مردان برای مخاطب ساختن همسرانشان بکار می برند.

کوچ: به معنی اصلی کلمه عبارت از لوازم خانه می باشد و به معنی ‘ مهاجرت’ هم می تواند استفاده شود. می تواند به عنوان همسر(خانم) کسی و ښځه(پشتو) به معنی خانم هم بکار رود.

خانم: ریشه ترکی دارد، شکل مؤنث خان، واژه بسیار مؤدبانه ایست که برای مخاطب ساختن همسرانشان نه تنها در اجتماع بلکه در خانه بکار می رود.

اسناد رسمی و یادبود ها

سند تولد

معمولاً، در افغانستان وقتی یک طفل در شفاخانه تولد می شود، یک سند تولد که نام طفل، نام والدین طفل در آن نوشته شده، صادر می شود. نام مادر در آن ذکر نمی گردد.  اگر چه این امر در بعضی جاها تغییر کرده است. طور مثال:  در حال حاضر نام مادر طفل در سند تولد اش در ولایات کابل و بامیان نوشته می شود.

به نظر می رسد که ذکر نام مادر یک گزینه است نه اجبار. سیاست حکومت افغانستان، نظر به برنامه ادارۀ ثبت احوال نفوس برای سال های ۱۳۹۵- ۱۳۹۹ (نویسنده آنرا دیده است )دارای هدف دومی است: ” تولد با یک سند تولد رسمی که شامل حد اقل نام، جنسیت، تاریخ و محل تولد افراد است و نام والدین ، ثبت می گردد. ”

محفل شب شش

شب شش مهمانی است که معمولاً برای جشن تولد یک پسر- و خیلی به ندرت برای دختر، زمانی که شش روزه و نام گذاری گردد، برگزار میشود. حتی در این سن کم، نامگذاری پسر یک امر عمومی است، در حالی که برای دختر چنین چیزی نیست.

 

ازدواج

از شما صمیمانه دعوت می شود تا به مراسم عروسی سید ادریس عابدی و دوشیزه علی زاده تشریف بیاورید. (حتی در کارت عروسی نام کوچک دختر ذکر نمی شود)

ازدواج در فرهنگ اسلامی یک رابطه مقدس بین یک مرد و یک زن است که به زندگی شان آرامش به ارمغان می آورد . با این حال، در سراسر افغانستان، در این روز مهم، عروس معمولا بی نام است.

در دعوتنامه های عروسی، دری زبانان دوشیزه و پشتو زبانان پیغله نوشته می کنند به اضافۀ نام خانوادگی عروس. بعضی از مردم، به ویژه پشتون ها، بسیار سختگیر اند و به هیچ وجه نام عروس را در کارت ذکر نمی کنند حتی نه نام خودشان و نه نام خانوادگی شان را، فقط دختر فلانی می نویسند.

شهربانو مرادی به شبکه تحلیلگران افغانستان در مورد عروسی کاکایش گفت: “مردان در فامیل ما در مورد ذکر نام همسرانشان بسیار حساس هستند، حتی در کارت دعوت عروسی و سنگ قبر. وقتی کاکایم ازدواج کرد، نام عروس در کارت نوشته شده بود ‘راضیه سلطانی’. بعد، فامیل ما بخصوص مامایم زیاد عیبجویی می کرد و او را ‘زن بی شرم’ می گفتند.”

خبرنامه مراسم تشییع جنازه، رقعه فاتحه و سنگ قبر

 

رقعه فاتحه

اغلب ، زنان افغان حتی به قبرهای خود بی نام می روند. در سراسر افغانستان، خانواده ها هنگام اعلام مراسم خاکسپاری و ارسال رقعه فاتحه، فقط مینویسند که مادر، دختر یا خانم فلانی فوت نموده است. (مراسم فاتحه یا در خانه و یا در مسجد برگزار می گردد که اقارب و دوستان برای ابراز تسلیت به آنجا می روند). سنگ های قبر عین شکل حکاکی می شوند. استثناء خیلی کم وجود دارد. در واقع، زن افغان باید خیلی معروف باشد که نامش در سنگ قبرش نوشته شود – مثل رابعه بلخی، شاعر فارسی که هزار سال قبل زندگی می کرده و در بلخ بخاک سپرده شده و یادبود می شود. مثلاً: ملالی میوندی، ملقب به ملالی آنا (آنا در زبان پشتو به معنی مادر کلان است) کسی که مردان افغان را در جنگ علیه قشون انگلیس در دهه ۱۸۷۰ در قندهار بسیج کرد.

 نسخۀ داکتر

مردان در هرات اجازه نمی دهند  که اسامی بستگان اناث شان روی نسخه داکتر نوشته شود. نویسنده در کابل هم داکترانی را دیده که حتی نام مریض زن را نپرسیده، در عوض «خواهر محترم» می نویسد. در بلخ و قندهار فرق می کند، مردان اجازه می دهند تا نام همسرشان در نسخۀ داکتر نوشته شود.

تذکره (کارت شناسایی)

در افغانستان، نام مادران در تذکره فرزندان شان ذکر نمیشود، در حالیکه نام پدران حتمی است. در سال ۱۳۹۴، فعالان زن افغان فراخوانی داشتند که نام مادران باید در تذکره، مشخصاً در تذکره های الکترونیکی ذکر شود. آنها هشتگی را به نام #نام مادرم کجاست؟، راه اندازی کردند. آنها گفتند، “نام مادرم را در شناسنامه من درج کنید.” با این حال، به نظر می رسد از این فراخوان حمایت نشد، بناءً نام مادر هنوز هم در تذکره ذکر نمی شود. اگر چه، همکارانی که بتازگی برای تذکره الکترونیکی درخواست کرده اند ، گزارش داده اند که فورمی  که برای درخواست تذکره داده میشود بخشی برای ذکر نام مادر دارد. روح الله احمدزی، سخنگوی اداره ثبت احوال نفوس به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت که در قانون افغانستان در مورد گنجاندن نام مادر در تذکره چیزی ذکر نشده است و کدام  راهکاری هم در رابطه وجود ندارد.  وی گفت که کارمندان ادارۀ ثبت احوال نفوس در رابطه به این موضوع میان خود بحث نموده و در نهایت تصمیم اتخاذ نمودند که در دیتابس و در فورم درخواستی تذکرۀ برقی باید نام مادر ذکر گردد.

دیدگاه ها در مورد ذکر نام

وقتی شبکه تحلیلگران افغانستان در شش ولایت با مردم  در مناطق شهری و قراء و قصبات صحبت کرد، به یک سلسله دوست داشتنها و دوست نداشتن ها در رابطه با نحوۀ خطاب ها، مواجه شد.

افراد بسیاری گفتند که ترجیح میدهند به نام خود شان خطاب  شوند، طور مثال، لاله حبیبی از غزنی می گوید:” من القاب و اصطلاحاتی را که مردان برای مخاطب ساختن زنان بکار می برند دوست ندارم.” او به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت:” از همه میخواهم که مرا بنام کوچک من خطاب کنند.”

شهربانو مرادی هم با این نظر موافق است، می گوید: ” من نفرت دارم سیاه سر خطاب شوم. این واژه بی معنی است. سیاه سر خطاب کردن زنان به این معنی است که آنها هیچگونه شخصیت ندارند.” او می گوید که حتی خانم کاکا/مامای خود را به نام خودش (یک چیز غیر متعارف) خطاب می کند. او اضافه می کند که : ” خطاب کردن زنان به عنوان مادر، خواهر و یا خانم ربطی به احترام ندارد.” خانم مرادی می گوید:” نیازداریم روی فرهنگ خود کار کنیم و آنرا توسعه بدهیم که دیگر هیچ زنی سیاه سر و یا با نام مردان خانواده خطاب نشود.”

زرافشان به خبرگزاری بانوان افغانستان گفت: ” واژه هایی مثل سیاه سر، مادر اولاد ها، کوچ ، عیال و غیره بالای زنان افغان تحمیل شده و وقتی اصطلاحاتی مثل ضعیفه را می شنوم احساس بدی دارم، فکر میکنم من یک موجود زنده نیستم که به من به عنوان یک شی نگاه می کنند.”

دیگران مثل نوریه ندا می گوید که حد اقل بخشی از فرهنگ باید ادامه یابد. ندا بعضی واژه هایی را که برای خواهر بزرگتر بکار می رود مثل دادا، آبجی، آغی و آپی و غیره مجزا می کند. می گوید من مشکلی با آنها ندارم چرا که احترام، نظم و دسپلین را میان اعضای فامیل نشان میدهد.”

فاطمه علوی یک خانم خانه که در ایران زندگی می کند به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت: “مرا به نام خودم خطاب نکنید. من طفل نیستم. مرا بنام فرزند بزرگترم خطاب کنید.”  مریم سروری، خانم خانه، که در کابل زندگی می کند می گوید: “وقتی ازدواج کردم، فامیل همسرم (خسرخیل) بمن لقب «ماه جان) دادند. من مشکلی با این لقب ندارم. احساس می کنم به من احترام دارند.”

بعضی از مصاحبه شونده گان مساله غیرت و آبروی مردان را ریشه تابو بودن گرفتن نام زنان در اجتماع می دانند. نجلا حبیبی، یکی از اعضای انجمن وکلای مدافع در مزار شریف و  نامزد انتخابات اخیر ولسی جرگه گفت:” مردان از ذکر نام همسران شان می شرمند. اگر بهترین دوست یک مرد نام همسرش را بداند، دوستی آن دو بهم میخورد.”  یک کارمند زن در یک مؤسسه غیر دولتی به شبکه تحلیلگران افغانستان توضیح داد که وی از یکی از همکاران خود اسم خانمش را پرسیده  و همکارش گفته که “چرا می خواهی نام زنم را بدانی؟ اگر نام خانمم  را به شما بگویم، همکاران دیگر نیز آنرا خواهند فهمید و این کار آبروی مرا می برد.” این مساله عزت و آبرو و ترس و شرم از آغاز جوانی می تواند شروع شود. طور مثال، یکی از همکاران شبکه تحلیلگران افغانستان   دو تن از بچه های خرد سال را که در حال جنگ بودند متوقف کرده و علت جنگ را پرسیده بود. یکی از بچه ها گفته بود  که وی نمی خواهد نام مادرش را به پسر دیگر بگوید، بناءً دومی سعی به لت و کوبش کرده است.

نتیجه گیری

راه های متعددی برای خطاب به زنان در افغانستان سوای نام خودشان وجود دارند. اگرچه اصطلاحات در هر منطقه فرق می کند ، اما الگو ها وجود دارند. استفاده از واژه های خانوادگی برای زنان غیر از اقارب و خویشاوند می تواند احترام و مهربانی را نشان دهد. همچنین معادل دقیق مردانه آن وجود دارد. این اصطلاحات به احتمال زیاد کمتر باعث اهانت می شود. مخاطب ساختن زنان با واژه های مثل ضعیفه، عاجزه یا زنکه به نظر بسیاری از زنان تحقیر آمیز است. انتخاب نام جدید  و القاب به عروس ها وقتی به فامیل جدید خود می پیوندد، نشان دهنده زندگی جدید است.  ؛ ممکن است  احساس محبت یا حذف ناگهانی هویت باشد. به طور کلی، به نظر می رسد که تابوی تذکر نام زنان در اجتماع به معنای گسترش پرده /حجاب است، یعنی زن نباید یک چهره عمومی داشته باشد، و اگر چنین چهره یی کسب کند،بی احترامی به او و خانواده اش می باشد. برای زنان دارای چهره عمومی ، به نظر میرسدعدم ذکر نام به اندازه بیرون رفتن از خانه با پوشش چادر، مضحک و سرکوبگر باشد. در عین حال، دیگر زنان افغان فکر می کنند  نام نداشتن و چهره های پوشیده شان مساله  عادی و نشانه احترام   و افتخار است.

این باور که گرفتن نام زن در اجتماع شرم و مایه ننگ است، یقیناً ریشه در سنت دارد، چرا که نام مریم مقدس، مادر حضرت عیسی بصورت مستقیم بیش از ۳۰ مرتبه در قرآن کریم آمده است ویک سوره قرآن به نام او می باشد. علاوه بر آن،  نام همسران پیامبر اکرم و دیگر زنان  خانواده او  کاملاً شناخته شده و با نام و باافتخار هستند.

خطاب  به زنان در (کارتهای)  عروسی و لوایح قبر بدون نام خود  و با انتساب اقارب مردانه شان بخشی از تابوی عمومی است، اما این همچنان نمایانگر آنست که هویت یابی آنها تنها از طریق خویشاوندان مرد میسر است، یعنی به واسطه نقش و نسبت آنها با دیگران  شناسایی می شوند ، نه توسط هویت فردی شان.

شیوۀ  نامگذای ، خانم ها توسط همسرانشان  و استفاده از واژه هایی که تنها مربوط به نقش آنها به عنوان مادر یا خانم خانه و یا به اصطلاح اولاد ها نمیشود، نیز بخشی از تابویی است که  در زمینه مخاطب ساختن زنان در اجتماع  وجود دارد. بعضی واژه هایی که بکار می  روند از روی احترام و قدردانی هستند. امکان دارد از روی محبت استفاده شوند، اما  کلیه آنها بطور نمادین زنان را به یک قلمرو خصوصی محدود می کند. حتی بهترین  این واژه ها، راه های پیچیده یی را که مردم افغانستان بین دو جنس و روابط جنسیتی تمیز می دهند، برجسته کرده و از لحاظ زبانی نظریه’ زنان افرادی محصور در خانه و فامیل’ را تقویت می کند.

مخاطب قرار دادن زنان  با نام هایی که از خودشان نیستند ، می تواند نشانه احترام و یا توهین باشد. طور مثال،  قدر دانی از مسئولیت های خواهر بزرگتر  در یک فامیل می تواند اظهار محبت باشد ، اما می تواند روشی برای تبعیض و علامت وابستگی زنان نیز باشد. این هم موضوع قابل تأمل است که خود زنان می خواهند چگونه خطاب شوند.  هنگام کار روی این موضوع، نویسنده هم با زنانی که صریحاً از حق ذکر نام شان دفاع کرده و هم با آنهایی که از سنت عدم ذکر نام شان دفاع قاطع کرده،  ملاقات نموده است. بسیاری از فعالان حقوق زن و زنان تحصیل کرده استدلال می کنند که عدم ذکر نام، هویت آنها را از بین می برد، حال آنکه دیگران می گویند  خطاب بهآنها توسط القاب و یا با نام فرزندان شان ، به آنها پرستیژ و عزت می دهد.   در عین حال نحوه و آهنگ خطاب مردان به همسرانشان  نیز مهم است- محترمانه خطاب می کنند یا غیر محترمانه

)رابعه قزداری معروف به رابعه بلخی که آرامگاه بدون تاریخ وی در نزدیک زیارتگاه خواجه ابو نصر فارابی در شهر بلخ موقعیت دارد. زمان زندگی وی مشخص نیست. به تعبیر یان ریپکا، نویسندۀ یکی از  معتبرترین تاریخ ادبیات فارسی، رابعه بلخی در اواخر دوره سامانی ها زندگی می کرده است. امپراطوری سامانی ۸۱۹ تا ۹۹۹ قبل از میلاد در پایتخت خود بخارا وجود داشته و بلخ مربوط قلمرو آن بوده است. مؤرخ ادبیات سوئدی گونیلا لینبرگ وادا، در تاریخ ادبیات خود ” به یک چشم انداز جهانی (۲۰۰۶)” رابعه را نیمه افسانه یی میداند. نظر به روایات متداول، رابعه بعد از کشف رابطه عاشقانه وی با بکتاش توسط برادرش ، خود کشی می کند . ادعا می شود اخرین شعرش را با خون خود نوشته است.(رجوع شود به شعر رضا قلی خان، شاعر دوره قاجار).

۱)

آرامگاه رابعه بلخی که در سال ۱۳۴۵ در بلخ احداث شده عکس از توماس روتیگ

۲)در هند واژه ‘دیدی’ به همان معنی در زبان انگلیسی و هندی استفاده می شود. در فرهنگ لغات اکسفورد به مفهوم خواهر بزرگتر و دختر کاکا/ماما آمده است و یک شکل قابل احترام برای خطاب به زنان مسن  که گوینده با آنها آشنایی دارد، میباشد. ریشه کلمه احتمالاً بنگالی- هندی باشد.

۳)موری و خوری (پشتو)  برای کلمه مادر در زبان پشتو مور و برای خواهر خور: پسوند غیر موکد «ی) شکل مؤنث که در زبان پشتو  برای مخاطب قرار دادن کسی بکار میرود

۴)برای خطاب به زنان و نیز مردان در بریتانیا در جاهای عام نظیر مغازه ها و تعاملات دیگر تنوع منطقه ای زیادی وجود دارند. این تنوع در اصطلاحات عبارتند از: : dear, hen, duck, queen, pet and darling.. این واژه ها ممکن است جنبه محبت آمیز داشته باشد یا نه باشد. کاربرد آن برای مردان نادر است. برای خطاب به مردان در بریتانیا اصطلاحات متعدد دیگر مورد استفاده قرار میگیرند نظیر: bloke, guy, fellow, chap, geezer

ترجمه: روح الله سروش

لیکوالان:

روح الله سروش

نور د دې لیکوال څخه