بانوان ورزشکار افغانستان
برای بسیاری از مردم کشور به یک نماد تغییر تبدیل شده اند، که این امر بیانگر امید به یک جامعه بیشتر تساوی گرا با فرصت های بیشتر برای دختران و
زنان است. برای دیگران اما، نمادی از امپریالیزم غربی
را تمثیل میکنند که باعث ایجاد تغییر و تضعیف جامعه و فرهنگ افغانستان میشود و زنان را از
خانواده و نقش سنتی روگردان میکنند.
صدف رحیمی، بوکسر، تنها درسایه حمایت والدین توانست ورزش را ادامه میدهد. مانند دیگر بانوان ورزشکار، صدف رحیمی هم با نارضایتی اجتماعی و تهدیدات مواجه شده است. عکس از : مونیکا بارنابه 1391
یک بانوی ورزشکار جوان برای موفقیت، نه تنها مجبور به درخشیدن در رشته و مسلک خود، بلکه همچنان مقابله با فشار های خانوادگی و تابو های اجتماعی با هدف کنترل و مدیریت آنهاست که تحمل همه اینها برای بانویی که ورزش و یا فعالیتهای اجتمای دیگری در بیرون از خانه انجام میدهد، آسان نه خواهد بود. روح الله سروش، پژوهشگر شبکه تحلیلگران افغانستان، نگاهی دارد به موانع فرا راه بانوان ورزشکار و شجاعت آنها برای اجرای ورزش در شرایط دشوار.
بانوان افغان بطور چشمگیری نه تنها به عنوان مسابقه دهنده و شرکت کننده در ورزش، بلکه در رهبری نهاد های ورزشی دیده میشوند. در سال ۱۳۹۷، سمیرا اصغری اولین بانوی افغان بود که در کمتیه بین المللی المپیک گماشته شد و در سن ۲۵ سالگی جوانترین عضو در تاریخ آن کمیته بود. در داخل کشور، از جمله ۳۶۶۲ عضو تیم ملی فقط ۷۵۲ بانو در ۵۲ فدراسیون ورزشی المپیکی و غیر المپیکی (تقریباً ۲۱ فیصد) عضویت دارند.(۱) رهبری دو فدراسیون ورزشی هم با بانوان است: مستوره آرزو رئیس فدراسیون بدمینتون و هلینا کاکر رئیس فدراسیون تنیس روی میز. روبینا جلالی، دونده (حالا عضو پارلمان هم است)، معاون دوم کمیته ملی المپیک افغانستان در امور زنان است (در جدی ۳۹۸ روبینا بریاست فدراسیون اتلتیک انتخاب شد). همچنان تعداد رو به افزایش بانوان بعنوان مربی ورزش و داور کار میکنند.
تعداد فزاینده ای بانوان
بخصوص در مناطق شهری و نیمه شهری سرگرم ورزش شده اند )معلومات در باره تعداد دقیق آنها در دسترس نیست). بعضی
ازاین بانوان به شبکه تحلیلگران افغانستان گفتند که ورزش برای آنها از
ناحیه حفظ سلامت و کمک در مقابله با چالش
های زندگی در افغانستان، مخصوصاً طرز برخورد محافظه کارانه و مردسالارانه نسبت به
بانوان مهم است. در مراکز شهری مانند کابل و هرات، سالن های خصوصی ورزشی وجود دارند که خانواده های بانوان ورزشکار یا
ملکیت آنرا در اختیار داشته و یا کرایه کرده اند تا گرد هم آیند و به طور منظم تمرین کنند. وقتی سالن
های ورزشی فاقد مربی های مسلکی باشد، بانوان خود آموزی میکنند یا برنامه های
آموزشی را از طریق انترنت در موبایل های هوشمند شان تماشا میکنند.
با وجود این پیشرفت،
بانوان ورزشکار با موانع متعدد مواجه میشوند که آنها را از ورزش دلسرد مینمایند. پژوهشگر ما از
روی مکالمات حضوری و تلفنی با طیف وسیعی از بانوان ورزشکار-
دوندگان، بازیکنان فوتبال، شناگران، مربیان، بازیکنان بدمینتون، بازیکنان والیبال،
و تمرین کننده هنررزمی ووشو در سه شهر – کابل، هرات و بلخ، چالش
های فرا راه بانوان ورزشکار را ارزیابی نموده است.
خانواده هایی که مانع
بانوان ورزشکار میشوند و یا حمایت شان میکنند
برای اکثر خانم ها و
دختران علاقه مند به ورزش، مشکل اول از خانواده های شروع میشود. اکثر اعضای
خانواده، مشخصاً مردان، با استناد به معیار ها یا هنجار های فرهنگی، نا امنی یا
خطر برای دختران و زنان که از نزدیک با مربی های مرد کار میکنند ، مشارکت بانوان
در ورزش را در کل زیر سوال میبرند. رسوایی های آزار و اذیت جنسی در دنیای ورزش که
بعداً مورد بحث قرار خواهند گرفت، این اضطراب ها را بیشتر ساخته است.
درنتیجه، بعضی دختران در خفا بدون آگاهی خانواده های شان به ورزش شروع کرده اند. ثریا یوسفی، کاراته باز به رادیو دویچویله گفت که اجازه نداشت برای ورزش از خانه بیرون شود، بناءً مجبور شد که به خانواده خود دروغ بگوید که به کورس های زبان انگلیسی و کامپیوتر میرود. سارا حمیدی، مربی در مرکز الزهرا، کلپ ورزشی خصوصی در شهر کابل به روزنامه راه مدنیت گفت که از جمله ۲۰۰ دختری که در رشته های جمناستیک، فیتنس و تکواندو ورزش میکنند، عده ای به صورت “پنهانی از قوم و خویشاوندان شان” مشغول ورزش میشوند. به گفته او، برای اکثر خانواده ها ورزش یک امر غیر پسندیده و حتی مایه ننگ پنداشته میشود.
نکته مهم و قابل توجه این است که همه خانواده ها چنین موانع ایجاد نمی کنند. در مراکز شهری ، خانواده ها به احتمال زیاد با ورزش بانوان راحت اند و حتی خانواده هایی وجود دارند که از بانوان ورزشکار در موقع مشکلات حمایت میکنند. فرشته حسینی، تکواندو کار که مدال های زیادی از افغانستان و خارج دارد، به خبرنامه گفت، “وقتی ورزش را شروع کردم، مشکلات زیادی وجود داشت، اما اراده من قویتر بود. تعداد زیاد مردم مخالف من بودند، حتی ملا امام مسجد در منطقه ما، بانوان را از ورزش منع کرده بود. ولی من خوشبخت بودم که خانواده ام مرا حمایت کرد و برادرم با ملا امام مسجد صحبت کرد و او را قناعت داد که اجازه دهد ورزش کنم.” تمنا فروتن، تکنواندو کار دیگری که همچنان مدال های زیادی از داخل و خارج کشور بدست آورده، به خبرنامه گفت که “حکومت ماهانه ۱۰۰۰ افغانی بمن می پردازد، و اگر خانواده مرا از نگاه روحی و مالی حمایت نمی کرد، نمی توانستم عضو تیم ملی تکواندو شوم.” در رابطه به بانوان ورزشکار، واکنش های متفاوتی هم در خانواده ها وجود دارند. طور مثال، مژگان سادات، عضو تیم والیبال سره میاشت افغانستان به خبرگزاری فرانسه گفت برادرش او را به ورزش تشویق نموده ، در حالیکه پدرش مخالف ورزش او بوده است: “پدرم با ورزش من خیلی مشکل داشت. او حتی لباس و وسایل ورزشی ام را دور می انداخت که دیگر ورزش نتوانم. صدف رحیمی که با دیدن لیلا علی دختر محمد علی کلی در یک مسابقه، از او الهام گرفت تا تمرین بوکس کند، در سال ۱۳۹۱ به روزنامه گاردین گفت با وجود مخالفت های بعضی اعضای خانواده و تهدید شدن پدرش در بیرون از خانواده، او و خواهرش با حمایت والدین شان، قادر به ادامه تمرین بوکس شدند. (۲)
طوریکه مصاحبه های ذیل نشان میدهند، این موانع
خانوادگی، مخصوصاً وقتی که با اراده و موفقیت بانوان مواجه میشود، تغییر میکند:
خانواده با ورزش کردن من خوش نبود. آنها می
پرسیدند که دخترها را به ورزش چی. اگر تو ورزش کنی، اقارب و خویشاوندان چه خواهند
گفت؟ اما وقتی موفقیت مرا در ورزش متوجه شدند، ذهنیت شان تغییر کرد.
ووشو کار در هرات
وقتی به دوش شروع کردم،
هر روز صبح وقت خانه را ترک میکردم و پدرم به این خاطر ناراضی بود، اما وقتی فهمید
که من و همقطارانم وسیله نقلیه امن بخاطر
رفتن از خانه برای ورزش و برگشت به خانه داشتیم و در یک محیط امن جایی که تنها بانوان بودند ورزش میکردیم، خاطرش جمع شد.
عضو تیم ملی والیبال
موانع اجتماعی و ساختاری
مشکلات خانوادگی اغلباً در بیرون از خانه مثل اقارب دور و جوامع محلی ظهور میکنند. بعضی خانواده ها ممکن دیدگاه های قوی و شدید نسبت به ورزش نداشته باشند، اما
نگران این اند که همسایه ها و خویشان در این مورد چه خواهند گفت، و مهمتر از همه
اینکه این موضوع چه تاثیری روی روابط آنها خواهد داشت. مربی خارجی ورزش
دوش به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت که بعد از مقابله و حل موانع خانوادگی، بحث معمولاً به اجتماع ارتباط دارد:
“همسایه ها به والدین میگویند که به دختران شان اجازه ورزش یا شرکت در مسابقه
ندهند.” آرزو، دونده که خواست صرف اسم کوچک اش ذکر شود، به شبکه تحلیلگران
افغانستان گفت که “اقارب و خویشاوندان ما خیلی محافظه کار و مخالف ورزش
بانوان استند. آنها به من گفتند که بانوان نباید دوش کنند، اما من به حرف شان توجه
نکردم بخاطری که پدرم از من حمایت میکند.”
مستوره آرزو، رئیس فدراسیون
بدمینتون، بخش های وسیعی از جامعه را با طالبان مقایسه میکند، زیرا از نظر او آنها
مانند طالبان میخواهند انتخاب و تحرک بانوان را محدود کنند:
به باور من چهار نوع
طالبان وجود دارند که عبارتند از خانواده ها و خویشاوندان، همسایه ها، دکانداران محل و رسم و رواج. برای
من و خواهرانم، نظر همسایه ها و دکانداران منطقه ما در بغلان بسیار خطرناک بود،
زیرا آنها دوست نداشتند که ما ورزش کنیم. آنها میدانستند که ما والیبال بازی
میکنیم و به این خاطر ناراضی بودند. آنها ورزش بانوان را زیر سوال میبردند. فکر میکردم که آنها ممکن مانع ورزش ما شوند و
یا حتی به ما صدمه وارد کنند اما ما این موضوع را نادیده گرفتیم و به ورزش خود
ادامه دادیم بخاطری که پدرم
ما را حمایت کرد.
این موانع اجتماعی با
شیوه ها و راه هایی که جامعه افغانستان از لحاظ جنسیت در آن شکل میگیرد، و روش هایی که فعالیت و تحرک بانوان را در حوزه داخلی محدود میکند، رابطه
ناگسستنی دارد. بانوان ورزشکار همچنان از انواع موانع دسترسی به
مکان ها یا مراکز آموزشی ورزش، مثل احساس نا امنی، محرومیت ازدسترسی و فقدان
مربیان زن، یاد میکنند:
بیشتر میدان های ورزشی،
استدیوم ها و سالن های ورزشی تحت کنترل مردان استند، و این یکی از دلایلی است که
خانواده ها به دختران شان اجازه نمیدهند ورزش کنند. من بعضی بانوان را در باشگاه
خودم فیتنس تمرین میدهم، اما این باشگاه های خصوصی برای بسیاری بانوان خیلی گران
است.
مربی والیبال، در شهرهرات
ما علاقه مندی زياد به رشته های ورزشی بخصوص فوتبال داريم؛ اما
ما جای
نداريم، لباس نداريم، ميدان سبزنداريم، يک جمنازيوم است؛ روزانه يک ساعت به ما وقت
ميدهند، دیگر وقت ها پسران تمرين مى کنند
نیلوفر، عضو تیم فوتبال درخشان در ولایت غور، به آژانس خبری پژواک گفت.
دختران و خانم ها بدلیلی که هیچ امکانات معیاری برای بانوان و هیچ مربی زن وجود ندارد، به راحتی یا سادگی ورزش نمیکنند. فاطمه جعفری، رزمی کار و مدال آور به خبرگزاری افغان گفت.
فقط یک حوض آببازی مخصوص بانوان وجود دارد. من
آنجا برای آببازی میرفتم، اما هیچ مربی زن برای تدریس آببازی به بانوان وجود
نداشت. بنابراین، من مجبور شدم که به یوتیوب مراجعه کنم تا آببازی و تخنیک های آنرا بیاموزم.
هلینا صبوری، آبباز
نهاد های ورزشی برای زنان تا حد زیادی غیر قابل
دسترس است. ووشو کار که در بالا ذکر شد به شبکه تحلیل گران افغانستان گفت که او
فدراسیون های ورزشی را مرد سالار یا زن گریز یافته است. “حتی در فدراسیون های
ورزشی مردانی وجود دارند که میگویند بانوان نباید از خانه های شان بیرون شوند. در
فدراسیون والیبال، مردانی هستند که ادعا میکنند هر دختری که از خانه بیرون
میشود، دختر خوبی نیست.”
ورزش های بیرون از منزل برای بانوان موانع خاصی را با تابو های قوی فرهنگی در رابطه با فعالیت های فزیکی زنان در محضر عام، نگرانی های امنیتی و فضای محدود برای بانوان ورزشکار، بوجود میاورند. طور مثال، در ولایت شمالی فاریاب، بانوان در حالیکه چادری بر سردارند، در پارک شهر میمنه در فضای آزاد تمرین میکنند. در ویدیویی که در رسانه های اجتماعی پست شده بود، خانمی
میدهد که آنها نمیتوانند بدون پوشیدن چادری ورزش کنند بخاطری که مردان در نزدیکی محل ورزش شان با نگاه ها اذیت شان میکنند. راه حلی که آنها پیشنهاد میکنند بیانگر اراده شان است، اما معلوم است که مطلوب نیست: چادری لباسی نیست که برای ورزش طراحی شده باشد.
ورزش های بیرون از منزل، مثل بایسکل رانی/ دوچرخه سواری چالش های بزرگتری را بر بانوان تحمیل میکنند. ذکیه، مربی دوچرخه سواری از بامیان، گفت که “جای مناسبی وجود ندارد که برای ورزش برویم و دوچرخه به تعداد کافی هم ندارم که دختران را تمرین بدهم. با یک دوچرخه برای هفت دختر تمرین میدهم. من به آنها در خانه دوچرخه سواری آموزش میدهم. اگر برای تمرین بیرون از منزل برویم، با آزار و اذیت مواجه میشویم. اگر دختری از روی دوچرخه بیافتد، مردم برما میخندند.” بانوی دوچرخه سوار به یک تابوی اساسی اشاره میکند، “مردم میگویند که دوچرخه آینده دختران را خراب میکند.” این اشاره به باوری است که بانوان دوچرخه سوار ممکن به پرده بکارت شان آسیب برسانند و وقتی ازدواج کنند باکره پنداشته نشوند. زهرا حسینی، دو چرخه سواری دیگری به خبرگزاری افق گفت:
اولین باری که در بامیان به دوچرخه سواری شروع کردم، با تکفیر ملا ها
مواجه شدم. روزی با دوچرخه به بازار بامیان رفتم، و مردم در بازار با نگاه های شان
مرا اذیت و مسخره کردند.
دوند گان به مشکلات مشابه مواجه میشوند. یک دونده ماراتون به شبکه
تحلیلگران افغانستان گفت که آنها مجبورند در روی جاده یا پارک ها دوش کنند. او
گفت، “روزی، مردی من و همقطارانم را متوقف کرد و گفت باید “حجاب
کامل” داشته باشی، در غیر آن، نمی توانی
در آینده اینجا دوش کنی.” او به خنده و شوخی گفت که خانم آن مرد هم با ما
دوش میکرد، اما طوری حجاب کامل داشت که فقط چشمهایش دیده میشد.
تهدید و خشونت
بر اساس سرویی که توسط بنیاد تامسن رویترز در سال ۱۳۹۷ انجام شد، افغانستان یکی از ۱۰ بدترین کشور در جهان برای بانوان است. تهدیدات و خشونت علیه بانوان ورزشکار انعکاس دهنده گسترده تر این مساله است. تهدیدات معمولاً شکل اخطار را به بانوان ورزشکار میگیرد که از ورزش دست بردارند، یا اینکه نوع پوشش شان را موقع ورزش تغییر دهند. این تهدیدات میتوانند موثر باشند. مثلا، یک بانوی هراتی که بازیکن فوتبال است میگوید:
سال ۱۳۹۲ بود که من بازی فوتبال را شروع کردم و در آن موقع ستدیوم هرات کاملاً بازسازی نشده بود.تعدادی از افراد ناشناس که مخالف ورزش ما بودند، به مربی ما نامه فرستادند. آنها گفتند که بانوان اجازه ندارند ورزش کنند و اخطار دادند که اگرادامه دهیم، بر بانوان حمله انتحاری انجام خواهند داد. درنتیجه، من و همقطارانم مجبور شدیم ستادیوم را ترک کنیم و بعد از آن میتوانستیم فقط در مکتب فوتبال کنیم.
از ولایت پروان، بعنوان یک مثال دیگر، بانوان علاقه مند به تمرین تکواندو
مجبور بودند در یک سالن ورزشی در ریاست امور زنان ورزش کنند چونکه جای دیگری برای
تمرین نداشتند. شکیبا رزاقی، از چاریکار مرکز ولایت پروان، که به ورزش تکواندو
علاقه دارد، به انستیتوت گزارشی جنگ و صلح گفت:
بسیاری از زنان و دختران بهشمول خودم تهدید شدند تا ورزش را رها
کنند، ولی ما بهخاطر اشتیاقی که داشتیم ادامه دادیم. با این حال، یک شب مردان مسلح
وارد ریاست امور زنان شدند و شیشههای سالن ورزشی را شکستند و تمام تجهیزاتش را از
بین بردند. بعد از آن واقعه، ما دیگر جایی برای تمرین نداشتیم.
در موارد دیگر، اشتراک در ورزش برعلاوه سایر
فعالیت های مایوس کننده، موجبات تهدید توسط بنیاد گرا ها را نیز فراهم میسازد. آرزو، دونده، گفت، “در کابل، موقع دوش در جاده از طرف مردان آزار و اذیت شدم، اما طالبان که
از ولایت ما و از قوم ما اند مرا نه تنها بخاطر ورزش، بلکه بخاطر تحصیلم در
دانشگاه آمریکایی افغانستان و کارم در موسسه خارجی،تهدید کردند.”
در موارد شدیدتر، طوریکه قبلاً در مورد تکواندو در پروان ذکرشد، تهدیدات میتواند به خشونت کامل مثل سنگ پرتاب نمودن بر بانوان ورزشکار تبدیل شود. عبدالصادق، مربی اسبق و موسس تیم دوچرخه سواری بانوان به رادیوی ملی آمریکا توضیح داد که چگونه بانوان دوچرخه سوار با پرتاب سنگ با دست یا با غولک زده شدند. در مورد دیگری، یک مرد موتر سایکل سوار ، مرجان صادقی، معاون مربی و دوچرخه سوار کلیدی در آنزمان را، قصداً با موتر سایکل زد. مرجان گفت، “خیلی وحشتناک بود بخاطری که پشتم زخمی شد. من اساساً از پا افتادم.”
زینب، تنها بانوی افغان که در ماراتون در ولایت بامیان در سال ۱۳۹۴ اشتراک کرد، شکایت میکند که آزار و اذیت حتی از طرف اطفال هم توسعه پیدا کرده است. او به روزنامه گاردین گفت، ” اطفال بسوی ما سنگ پرتاب میکنند، و مردم به ما حرف های رکیک میزنند، مثلاً میگویند، “فاحشه ها چرا خانه نمی نشینید؟ شما اسلام را تخریب میکنید.”
بانوان ورزشکار موفق که مشهور شده یا در محراق توجه ویژه قرار دارند، بیشتر به خطر تهدید و خشونت مواجه اند. تمنا فروتن، تکواندو کار مدال آور، برای مدت طولانی آزار و اذیت خیابانی را تحمل نمود، اما میگوید وقتی برنده مدال ها شد، پدرش نگران امنیت او شد. او به خبر گزاری اسپانیایی گفت که، “اگر بیشتر مشهور شوم، اختطاف خواهم شد، یا اینکه کسی من یا خانواده ام را خواهند کشت، یا اینکه کدام روز کسی به من حمله خواهد کرد.”
آزار و اذیت جنسی بانوان ورزشکار
سوء استفاده یا آزار جنسی در تمام جهان شایع است و افغانستان نمیتواند مستثنی باشد؛ گزارشی مشترک توسط کنگره اتحادیه تجارتی انگلیس و پروژه تبعیض جنسیتی، دریافته است که در سطح جهان ۵۲ فیصد زنان گزارش داده اند که در محیط کاری مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته اند. این شامل دستمالی، لطف یا خدمت برای مقاصد جنسی و شوخی های نامناسب (گزارش رسانه را اینجا نگاه کنید) میشود. آزار و اذیت جنسی زنان شاغل در افغانستان هم واقع میشود (برای معلومات بیشتر در این مورد، گزارش قبلی شبکه تحلیلگران افغانستان را اینجا بخوانید و گزارش رسانه ها را در اینجا نگاه کنید).
تمام بانوان ورزشکار را که شبکه تحلیلگران، چه حضوری و چه از
طریق تلفن مصاحبه نموده، تایید نمودند که آزار و اذیت جنسی بانوان ورزشکار در تمام
ورزش ها، شایع است. این، شامل پیام های ناخواسته جنسی، پیام های عاشقانه، درخواست
از دختران برای ماساژ یا سایر خواسته های جنسی و اظهار نظر های ناخواسته و
ناشایسته در مورد ظاهر فزیکی بانوان میشود.از طرق مختلف، دختران و زنانی که مشغول
ورزش اند، به عنوان اشیاء یا وسیله جنسی پنداشته میشوند، و از طرف مردان که از
نقطه نظر فزیکی آنها را دچار رعب و وحشت میکنند یا از قدرت خود در کنترل مسایل
مالی، حمل و نقل و سایر فرصت ها مثل شامل ساختن آنها در تیم استفاده میکنند، در
معرض آسیب قرار دارند.
بعضی از بانوان ورزشکار گفتند که شخصاً با آزار و اذیت جنسی مواجه شده
اند و بعضی دیگر گفتند که در باره این
موارد شنیده اند. آنها در مورد
آزار و اذیت جنسی توسط مربیان ذکور، همقطاران شان در ورزش، مقامات و محافظان
فدراسیون های ورزشی گزارش دادند.
یک بازیکن والیبال در گفتگو با شبکه تحلیلگران افغانستان در مورد بعضی
قضایای آزار و اذیت جنسی، به تفصیل شرح داد:
زمانیکه من در انستیتیوت تربیت بدنی درس میخواندم، مدیر انستیتیوت از
دختران دعوت میکرد که او را در دفترش ملاقات کنند. حتی
کوشش میکرد که شماره های تلفن دختران را بگیرد تا بعداً به آنها زنگ بزند. بعضی
وقت ها که درس نداشتیم، به دختران زنگ میزد و میگفت که به انستیتیوت بیایند بخاطری که میخواست آنها را ببیند. و در ساعات رسمی و
هنگامیکه مشغول درس بودیم، یکی از کارمندانش را میگفت به این صنف یا آن صنف برو و
فلان دختر را بگو که به دفترم بیاید. وقتی دختری به دفتر او میرفت، مدیر از او
تقاضا های نا مشروع میکرد. یکبار شنیدم که به دختری گفته بود، “من خیلی خسته
ام. لطفا بیا مرا ماساژ بده.” در فدراسیون والیبال، یک بازیکن پسر هم تیم من
که متاهل است و اولاد هم دارد، برای من پیامک میفرستد،زنگ میزند و تقاضای های نا
مشروع میکند. جرئت نمیکنم که به کسی، حتی به مربی ما، بگویم و یا شکایت کنم.
آزار و اذیت زندگی بانوان ورزشکار را بسیار با مشکل مواجه میکند. بعضی وقت ها بانوان ورزشکار
آزار و اذیت را نادیده میگیرند، اما سایر وقت ها ، مجبور میشوند که ورزش را ترک
کنند تا از وضعیت بهره برداری و خطرناک فرار کنند. طور مثال، فاطمه ابراهیمی،
دونده ماراتون، به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت:
یکبار بخاطر مسابقه ایران رفتیم. یک مربی خانم و
یک مربی آقا ما را همراهمی میکرد. مربی آقا برایم پست کارد ها با تصاویر و شعر های عاشقانه می فرستاد. شب ها ناوقت
برایم زنگ میزد. یکبار پشت دروازه اتاق آمد و تک تک کرد. وقتی در را باز
کردم، با وجود یکه مربی خانم هم حضور
داشت، او از من تقاضا کرد که لباس های ورزشی خود را در حضور او بپوشم تا ببیند
مناسب است یا نه. این کار مرا خیلی خشمگین ساخت. البته من طبق تقاضای اوعمل نکردم،
و بعداً فدراسیون را ترک کردم.
بسیار موارد مشابه دیگری وجود دارند که بانوان ورزشکار خود را در معرض خطر می بینند و در نحوه پاسخگویی محدودیت دارند. قدسیه (اسم مستعار) به بی بی سی فارسی چگونگی آنرا توضیح داد، “اگر بانوی ورزشکار در مسابقه ببازد، مربیان ذکور از آنها میخواهند که برای جبران، در اتاق های خلوت شان بروند” اما جرئت ندارند شکایت کنند چون ترس دارند که به “بد اخلاقی” متهم شوند. این گرایش یا تمایل فرهنگی به ” سرزنش قربانی” بدین معنی است که بانوان ورزشکار به ندرت میتوانند بخاطر آزار و اذیت شکایت کنند. بانوان ورزشکار که با شبکه تحلیلگران افغانستان صحبت کردند، گفتند که ارزش ندارد موضوع آزار و اذیت را مطرح کنند، بخاطری که مردان، مخصوصاً زمانی که قدرتمند باشند، پاسخگو نیستند.
رسوایی آزار و اذیت فوتبال مثال یا نمونه بارزی از این عدم مصوونیت است. چند عضو تیم فوتبال بانوان افغانستان، سرانجام از تجاوز جنسی جدی و آزار و اذیت توسط مردان در فدراسیون فوتبال افغانستان، بشمول رئیس فدراسیون، کرام الدین کریم، شکایت کردند. فیفا، نهاد بین اللملی اداره کننده فوتبال، حکم یک میلیون فرانک سویس جریمه و محرومیت دایمی از فوتبال، علیه کرام الدین کریم صادر کرد. در حالیکه سید علی رضا آقا زاده، سکرتر جنرال اسبق فدراسیون فوتبال افغانستان، بخاطر پاسخ ندادن به شکایات، محکوم به ۱۰ هزار دالر جریمه نقدی و پنج سال محرومیت از فوتبال شد. چند تن دیگر حکم تعلیق دریافت کردند.
با این حال ، هیچ تحقیقات جنایی در افغانستان منجر به محاکمه مجرمین یا مجازات سوء استفاده کننده ها، نشده است. بعد از تحقیقات طولانی، حکومت وظیفه پنج عضو فدراسیون فوتبال افغانستان را به حال تعلیق درآورد و بالاخره درجوزای ۱۳۹۸، لوی څارنوالی افغانستان حکم بازداشت کرام الدین کریم، رئیس سابق فدراسیون فوتبال افغانستان را صادر کرد. اما هنوز معلوم نیست که کرام الدین کریم کجا است. در ۲۷ جوزای ۱۳۹۸، سازمان دیدبان حقوق بشر با نشر اعلامیه مطبوعاتی گفت که کرام الدین کریم دستگیر نشده است. علاوه براین، آقازاده، سکرترجنرال اسبق فدارسیون فوتبال افغانستان که وظیفه اش توسط لوی څارنوالی افغانستان بخاطر نقش ادعا شده او در سوء استفاده از فوتبال بازان زن، به حال تعلیق درآمده بود، بعداً منحیث عضو کمیته اجرایی کنفدراسیون فوتبال آسیا انتخاب شد. یک مربی خارجی دوش به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت که ، “اگر ساختار کمیته ملی المپیک افغانستان بطور دقیق و عمیقتر مورد بررسی قرار گیرد، درقسمت سوء استفاده جنسی، مسایل بیشتر از آنچه دیده و شنیده شده است، درآنجا وجود دارد. فکر میکنم باید کمیته ملی المپیک طور کامل مورد بررسی قرار گیرد و اصلاحاتی در آن وارد شود، و اگر بانوان بیشتر از بدنه کمیته ملی المپیک افغانستان در اصلاحات آن شامل شوند، فکر کنم مشکلات حل میشود.”
علی رغم بازتاب و روشنی رسانه های بین المللی بر
رسوایی در فدراسیون فوتبال افغانستان، بی توجهی دولت بیانگر آنست که بانوان حق دارند نسبت به میزان اثر گذاری شکایت شان، متردد باشند. بعضی مصاحبه شوندگان اشاره کردند که درج
نمودن شکایت وضعیت را بدتر میکند:
اگر بانوان ورزشکار شکایت کنند، کسی حتی در دولت
هم نیست که به آنها گوش کند و تحقیق نماید. اکثراً بانوان محکوم میشوند.فکر کنم
دلیل دیگری که بانوان ورزشکار شکایت نمی کنند این است که ترس دارند آبروی شان را درجامعه
از دستندهند. همچنان از این هم هراس دارند که بعد از شکایت، دیگر خانواده های شان
اجازه بیرون شدن از منزل را برایشان ندهند.
فاطمه ابراهیمی، دونده
من روی جاده می دویدم و متوجه شدم کسی با موتر
مرا تعقیب و اذیت میکند. به پولیس شکایت کردم، اما آنها توجه نکردند. پولیس گفت،
“اگر میخواهی اذیت نشوی، باید در خانه بنشینی.” اگر بانوی ورزشکار که
مورد آزار قرار گرفته شکایت کند، به مجرم جزا داده نخواهد شد. شاید مجرم از یک پست
به پست دیگر منتقل شود.
آرزو، دونده
بانوان ورزشکار که مورد آزار و اذیت قرار
میگیرند، شکایت نمیکنند، زیرا مرجع قابل اعتماد وجود ندارد. اگر شکایت کنند، علیه
مجرمین اقدامی صورت نمیگیرد، ولی در عوض بانوان مقصر شناخته میشوند. مردم هم در
مورد بانوان ورزشکار که اذیت شده اند قضاوت میکنند. برعلاوه، اگر از آزار و اذیت
شکایت کنند، موضوع همگانی میشود و نه تنها زندگی بانوان ورزشکار، بلکه از خانواده های شان هم
با مشکل مواجه میشود.
هلینا صبوری، آبباز
نتیجه گیری
بانوان ورزشکار افغان در سرتاسر کشور و در تمام
ورزش ها با موانع و خطرات، مخصوصاً
آزار و اذیت جنسی مواجه اند. تهدیدات و خشونت بعضی بانوان را از ورزش دلسرد
میکند و حتی وادار شان میکند که کشور را بخاطر امنیت خود ترک کنند. بعید است که
این چالش ها با توجه به پاسخ مقامات به آن ، از سر راه برداشته شوند. با این حال، شایان ذکر است که بدانیم همه مرد
ها برای بانوان ورزشکار مشکلیکه مانع حرفه ای شدن شان شود، ایجاد نمی کنند.. پدران ، همسران ، برادران ، دوستان و مربیان
حرفه ای وجود دارند که نه تنها برای برتری و پیشرفت در ورزش ،بلکه برای تغییر در
زندگی عمومی ، حامی پرشور بانوان ورزشکار و مبارزات آنها می شوند.
بانوان که پشتکار وتلاش دارند، به عنوان نمونه و الگو های فرهنگی نقش بازی میکنند، بخاطر شجاعت، دلیری و قدرت جسمی شان شناخته میشوند. بعضی از این زنان و دختران، مثل هاجرابوالفضل، که برای ۱۰ سال، قبل ازاینکه داکتر شود، عضو تیم فوتبال بانوان بود، در زندگی عمومی نقش های رهبری کننده را پیش میبرند. او به روزنامه نیویارک تایمز گفت ،” میخواستم با استفاده از قدرت ورزش، قدرت بانوان را به مردم نشان بدهم… شما چگونگی زحمت کش بودن را و موقع باختن چگونگی تلاش بیشتر برای موفقیت درآینده را، میاموزید. به شما این احساس را میدهد که توانایی هر کاری را دارید.” شگوفه حیدری، که ۱۰ سال است بوکس تمرین میکند، به رادیو آزادی گفت ، “میخواهم به تمام خواهران، دختران و زنان بگویم که از خانه بیرون شوند، مبارزه کنند، بیاموزند و ورزش کنند.” این زنان و دختران نماینده یک گروه قدرتمند و پویا هستند که با وجود محرومیت و خطر، مصمم هستند که به اهداف شان نایل شوند و در آوردن تغییر در جامعه افغانی کمک کنند.
ترجمه: قیوم سروش
بیاکتنې:
دا مقاله په وروستي ځل تازه شوې وه ۱۵ ثور / غويی ۱۳۹۹