Afghanistan Analysts Network – Dari Pashto

حقونه او خپلواکي / حقوق و آزادیها

انتخابات ۱۳۹۸ افغانستان (۱۸): مردم بامیان، دایکندی و لعل و سرجنگل چگونه رای دادند

علی یاور عادلی 16 دقیقې

انتخابات در ولایت های عمدتا هزاره نشین بامیان و دایکندی و ولسوالی لعل و سرجنگل ولایت غور نسبتا خوب پیش رفت هرچند دو مشکل فنی شایع – یعنی آهسته شدن و از کار افتادن (موقت) دستگاه های بیومتریک و موارد ناراحت کننده محروم شدن رای دهندگان از رای دادن به دلیل نبودن نام های شان در لیست رای دهندگان همه جا مشاهده شد. اما میزان مشارکت در مقایسه با انتخابات های گذشته پایین بود با وجود اینکه این ولایت ها نسبتا امن و دارای رای دهندگان باانگیزه بالا هستند. اکثر رای ها به نفع عبدالله ریخته شده است و رای دهندگان غنی، نه عبدالله، را به خاطر ناکامی های حکومت وحدت ملی مقصر می دانند. علی یاور عادلی، پژوهشگر شبکه تحلیلگران افغانستان، که یک هفته را در سفر به این منطقه سپری کرد در اینجا به شرح دلایل میزان مشارکت پایین و اینکه چرا مردم به نامزدان عمده رای دادند یا رای ندادند، می پردازد. 

دلایل میزان مشارکت پایین

میزان مشارکت  در انتخابات ۱۳۹۸ در بامیان و دایکندی در مقایسه با بسیاری از ولایت ها نسبتا خوب بود و، طبق گزارش ها، در بعضی از ولسوالی ها میزان مشارکت خیلی بالا بوده است. اما به طور عموم میزان مشارکت نسبت به انتخابات ۱۳۹۸ پارلمانی و انتخابات ۱۳۹۳ ریاست جمهوری به گونه قابل توجهی پایین بود. با توجه به این که این دو ولایت نسبتا امن هستند و، به تعبیر ما در ۱۳۹۳، “رای دهندگان خیلی باانگیزه”  دارند، میزان مشارکت پایین این پرسش را خلق می کند که چرا میزان مشارکت پایین است. باشندگان، فعالان جامعه مدنی و خبرنگاران دلایل احتمالی ذیل را ارائه کردند:

در بعضی از ولسوالی ها، به نظر می رسد ناامنی باعث کاهش مشارکت شده است. سلطان جوادی،  خبرنگار تلویزون و رادیوی راه فردا (و همچنین خبرنگار رادیوی محلی نسیم) گفت که ناامنی یکی از دلایل میزان پایین مشارکت در ولسوالی های ناومیش، پاتو و کجران ولایت دایکندی بوده است (یک مرکز رای دهی در بوک صوف در کجران در روز انتخابات مورد حمله قرار گرفت و موقتا بسته شد (گزارش روز انتخابات شبکه تحلیلگران را اینجا ببینید). آمار نشان می دهد که کجران پایین ترین میزان مشارکت نسبی (۴۰ درصد)، به تعقیب آن، ناومیش (۴۵ درصد) و پاتو (۴۸ درصد) پایین ترین میزان مشارکت را در دایکندی داشته است. شریف اشرفی، مسئول ناظران مجتمع جامعه مدنی افغانستان در دایکندی، به تاریخ ۸ میزان به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت که ناامنی “امسال جدی” بود و “هرچند طالبان نتوانستند یک مرکز رای دهی را ببندند، اما مردم در کجران و پاتو فکر می کردند که حملاتی از سوی طالبان راه اندازی خواهد شد و این ترس از حمله مشارکت مردم را متأثر ساخت.” سه ولسوالی نسبتا ناامن بامیان (کهمرد، سیغان و شیبر) نیز پایین ترین میزان مشارکت نسبی در آن ولایت را داشتند.

ناامنی مشارکت را به شیوه های مختلف متأثر ساخت: افرادی که اغلب به کابل رفت و آمد دارند رای نداند. برای مثال، عالم، راننده ای از قریه ککرک که نزدیک مرکز بامیان است، یک روز پیش از انتخابات به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت که رای نخواهد داد چرا که او مسافران را به کابل می برد و می آورد: “اگر طالبان مرا در جلریز ]با یک انگشت رنگی[ بگیرد، آن ها مرا حلال خواهند کرد.” بعد دیگر ناامنی که بر میزان مشارکت تأثیر داشت استیکر بر تذکیره بود. افرادی که اغلب سفر می کنند و نیاز دارند تذکیره های شان را با خود حمل کنند، هیچ ثبت نام نکرده بودند.

دوم، برخی از مصاحبه شوندگان فکر می کردند که برگزار نشدن انتخابات شوراهای ولایتی همزمان با انتخابات ریاست جمهوری نیز باعث کاهش مشارکت شد. یک کنترل کننده صف در محل رای دهی در لیسه کارته صلح در بامیان به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت که انتخابات شورای ولایتی می توانست “باعث محلی شدن رقابت های انتخاباتی در سطح ولسوالی و قومی (خاندان) شود. همچنین، بعضی از مردم زیاد در فکر رئیس جمهور نیستند تا به خاطرش به پای صندوق های رای بروند.” او گفت که در نتیجه مبارزات انتخاباتی در سطح محلی اندک بود و در نتیجه آگاهی عامه هم کمتر. در انتخابات ریاست جمهوری قبلی، چنانچه گزارش ۱۳۹۳ شبکه تحلیلگران افغانستان نشان داد، بعضی از کاندیداهای شورای ولایتی برای رای دهندگان ترانسپورت فراهم می کردند تا به پای صندوق های رای بروند. این نکته را رضا فرهنگ، یکی از مسئولان کمیسیون شکایات انتخاباتی در بامیان، برجسته کرد. او گفت: “کاندیداهای شورای ولایتی وسایل نقلیه به مناطق دورافتاده می فرستادند تا رای دهندگان را بردارند. بعید است که ستادهای انتخاباتی ریاست جمهوری همچون سهولتی را فراهم کنند.”

سوم، به دلیل گفتگوهای ایالات متحده و طالبان در دوحه، بسیاری از مردم فکر نمی کردند که انتخابات برگزار خواهد شد. خبرنگار جوادی گفت که مردم تا دقیقه نود فکر می کردند که انتخابات ممکن است به تأخیر بیفتد. او با اشاره به توییت رئیس جمهور ترامپ که گفتگوهای صلح را ۲۰ روز قبل از انتخابات، به تاریخ ۱۷ سنبله، لغو کرد (به تحلیل شبکه تحلیلگران افغانستان اینجا مراجعه کنید) گفت: “همه منتظر توییت دیگری از سوی رئیس جمهور ترامپ بودند.”

چهارم، چنانچه جوادی از دایکندی گفت، بعضی از رای دهندگان تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۳ را یکی از دلایل اینکه مردم ترجیح دادند خانه بمانند عنوان کردند. اسماعیل ذکی، فعال جامعه مدنی، چیز مشابهی در باره مشارکت در بامیان گفت: “فاجعه ای در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۳ بود که باعث مداخله یک دولت خارجی برای ایجاد یک سازش شد. این نشان می دهد که رای های مردم حساب نمی شود.” او گفت که انتخابات به صورت کل آرزوی مردم است، “اما به یک روند خیلی غیرمؤثر تبدیل شده است.” او همچنان گفت که کاندیداها کدام برنامه ای که بتواند باعث بسیج مردم شود برای افغانستان ارائه نکرده اند و “آن ها فقط همدیگر را متهم و توهین کردند. بنابراین، هیچ انگیزی برای مردم نیست که رای بدهند.”

در نهایت، دردسترس نبودن مراکز رای دهی در بخش هایی از دایکندی نیز برجسته شد. اشرفی از مجتمع جامعه مدنی افغانستان به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت که دسترسی به مراکز رای دهی “از سال ۱۳۹۳ تاکنون به طور قابل توجهی بهبود پیدا کرده اما دایکندی یک جغرافیای دشوار دارد و بهتر خواهد بود که تعداد مراکز رای دهی در اینجا بازهم افزایش یابد زیرا طی کردن فاصله طولانی تا مراکز رای دهی برای زنان دشوار است.” کمیسیون مستقل انتخابات قبلا، پس از ارزیابی مراکز رای دهی در ۱۳۹۶، تعداد مراکز رای دهی در دایکندی را از ۱۸۴ به ۲۵۶ (به استثنای مراکزی اختصاص داده شده برای ناومیش که در هلمند موقعیت دارد اما انتخابات آن از نیلی اداره می شود) و تعداد مراکز رای دهی دربامیان را از ۱۸۸ به ۲۲۰ افزایش داد (اینجا مراجعه کنید.( ).

رحیمی زاده، رئیس کمپاین رئیس جمهور غنی در دایکندی، به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت که ستاد انتخاباتی اش سه تا چهار موتر را برای هر مرکز رای دهی (بسته به اندازه مرکز) برای انتقال رای دهندگان کرایه کرده بود “تا آن ها به هر کاندیدای که می خواستند رای بدهند.” او ادعا کرد که رقیبان شان هم چنین سهولتی را فراهم کردند. او گفت که ستاد انتخاباتی شان نتوانستند چنین سهولتی را در پاتو و کجران فراهم کنند. رئیس دفتر ولایتی کمیسیون مستقل انتخابات در بامیان به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت که تیم دولت ساز برای هر مرکز رای دهی در بامیان سه موتر تدارک دیده بود و تیم ثبات و همگرایی عبدالله نیز ترانسپورت فراهم کرده بود. اما برداشت این بود که میزان چنین سهولت به مراتب کمتر از انتخابات گذشته بود.

سرانجام، یک عامل عمده که میزان مشارکت در بامیان را متأثر ساخته بود، چنانچه رئیس یک محل رای دهی در مرکز رای دهی مدرسه شینیه در فولادی گفت، این بود که بسیاری از رای دهندگان مصروف جمع آوری محصولات کچالو بودند.

چرا عبدالله اکثریت رای ها در بامیان، دایکندی و لعل و سرجنگل را به دست آورد؟

مقایسه ۱۳۹۸ با ۱۳۹۳

بر اساس مشاهدات شبکه تحلیلگران افغانستان در جریان شمارش آرا در روز انتخابات در بامیان و گفتگوهای آن در دایکندی و لعل و سرجنگل، به نظر می رسد که رای دهندگان در این مناطق عمدتا هزاره به طور عمده به تکت ثبات و همگرایی عبدالله رای داده اند و غنی در رده دوم قرار گرفته است. این تکرار الگوی رای دهی در ۱۳۹۳ است. در ۱۳۹۳، مردم در بامیان به صورت گسترده (۶۷ درصد و ۷۶ درصد رای های بامیان به ترتیب در دور اول و دوم، در برابر ۱۱ و ۲۴ درصد رای های غنی،  به گزارش شبکه تحلیلگران افغانستان اینجا مراجعه کنید) به عبدالله رای دادند.

ناظران مجتمع جامعه مدنی افغانستان در بامیان، دایکندی و لعل و سرجنگل، همچنین مردم به صورت عموم، به شبکه تحلیلگران افغانستان گفتند که مشاهدات آن ها از شمارش آرا نشان می دهد که ۷۰ تا ۸۰ درصد رای ها به عبدالله داده شده است. این رقم با مشاهدات محدود شبکه تحلیلگران افغانستان همخوانی ندارد که نشان می دهد حدود ۶۰ درصد رای ها برای عبدالله ریخته شده است. با این وجود، الگوهای رای دهی ممکن است از یک مرکز با مرکز دیگر، از یک ولسوالی به ولسوالی دیگر در بامیان و دایکندی فرق کند.

حتا هادی رحیمی زاده، رئیس دفتر کمپاین غنی و دانش در دایکندی، به این واقعیت اشاره کرد که عبدالله اکثریت رای ها را برده است. اما برآورد او از رای های غنی از مشاهده شبکه تحلیلگران افغانستان و سایر ناظران به مراتب بالاتر بود: ۳۰ هزار رای در مقایسه با ۶۲ هزار رای برای عبدالله.

هرچند الگوهای رای دهی ۱۳۹۸ و ۱۳۹۳ شبیه هم به نظر می رسد اما دلایل اکثریت آرا برای عبدالله اندکی متفاوت به نظر می رسد. نخستین مسأله ترکیب تیم هاست. در سال ۱۳۹۳، عبدالله با انجینر محمد خان، پشتونی از ولایت غزنی از حزب اسلامی، و محمد محقق، یک رهبر پرنفوذ هزاره و رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان، که برای این منطقه مهم تر است، وارد رقابت شدند. غنی با رهبر اوزبیک ها جنرال عبدالرشید دوستم و سرور دانش، یک هزاره و عضو شاخه دیگر وحدت به رهبری معاون پیشین رئیس جمهور کریم خلیلی، در یک تیم بودند.

در سال ۱۳۹۸، غنی با امرالله صالح، تاجیکی از پنجشیر، و دانش به عنوان معاونان اول و دوم نامزد شد. معاونان عبدالله اما کمتر شناخته شده هستند اما حامیان سنگین وزن دارند: عنایت الله بابر فرهمند، یک اوزبیک و رئیس پیشین دفتر معاون رئیس جمهور دوستم، و اسدالله سعادتی، از نزدیکان خلیلی (به گزارش شبکه تحلیلگران اینجا (( مراجعه کنید). درحالی که هم دانش و هم سعادتی عضو حزب وحدت خلیلی بوده اند، این حزب اما پس از نشست مشورتی ای در اوایل سرطان، با صدور قطع نامه ای، از سعادتی اعلام حمایت کرد که باعث نارضایتی دانش شد (به گزارش شبکه تحلیلگران افغانستان اینجا () مراجعه کنید). محقق که معاون دوم اتمر بود پس از فروپاشی تکت اتمر دوباره به عبدالله پیوست (به گزارش شبکه تحلیلگران افغانستان اینجا و اینجا مراجعه کنید).

در سال ۱۳۹۳، همان گونه که شبکه تحلیلگران افغانستان گزارش کرد، مردم در بامیان به این دلیل به عبدالله رای دادند که محقق نسبت به سروردانش دانشمند (و همچنین نسبت به حبیبه سرابی، معاون دوم هزاره زلمی رسول که در آن زمان کاندیدا بود) از “وزنه بیشتری” برخوردار بود. آن ها عبدالله را به عنوان فارسی زبان (به رغم این که پدرش پشتون است) می شناختند، در حالی که برای غنی، یک پشتون با پیشینه خانوادگی کوچی، جذب رای از مردمی که خاطرات خوبی از برخورد با کوچی ها ندارند، دشوار بود. در سال ۱۳۹۳، هم دانش و هم حامی اصلی اش، کریم خلیلی، نیز از جذابیت کمتری برخوردار بودند زیرا آن ها (به ترتیب به عنوان وزیر عدلیه و بعد وزیر تحصیلات عالی، و به عنوان معاون دوم رئیس جمهور) در حکومت بودند، در حالی که محقق در آپوزیسیون و منتقد حکومت بود. در نهایت، چندین نامزد انتخابات ۱۳۹۳ شورای ولایتی  از عبدالله حمایت کردند و برعکس عبدالله هم از آن ها حمایت کرد.

بسیج گسترده قبل از انتخابات از سوی تیم غنی

سرور برلاس، فعال جامعه مدنی، استاد در انستیتیوت تحصیلات عالی ناصر خسرو در نیلی و گزارشگر با رادیو آفتاب، به تاریخ ۸ میزان به شبکه تحلیلگران افغانستان خاطر نشان کرد که “غنی پول بیشتر به مصرف رساند و بزرگان دایکندی را جذب کرد، اما این کارها برداشت مردم از او را تغییر نداد.” به باور برلاس، “مردم تحت تأثیر تبلیغات منفی علیه غنی قرار گرفتند.” غنی به بسیج گسترده نخبگان محلی صاحب نفوذ مبادرت ورزید. او همراه با معاون دوم خود دانش حمایت سه نفر از چهار نماینده دایکندی در پارلمان، پنج نفر از هشت عضو شورای ولایتی و چندین چهره بانفوذ محلی و همچنین سه نفر از چهار نماینده بامیان در پارلمان و همه هشت عضو شورای ولایتی، یکی از دو سناتور این ولایت و چندین چهره صاحب نفوذ محلی مانند عضو پیشین پارلمان صفورا ایلخانی و استاد محمد اکبری (که در حال حاضر یک سناتور انتصابی است) و معاون پیشین والی آصف مبلغ (رئیس ستاد انتخاباتی غنی در بامیان) را جلب کردند. (۱)

تیم دولت ساز غنی زنده ترین مبارزات را در بامیان نیز انجام داد. محمد نادر شفق، یکی از نامزدان انتخابات پارلمانی ۱۳۹۷ از بامیان، به تاریخ ۴ میزان به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت که شورای ولایتی تیم غنی به رهبری استاد اکبری متشکل از همه چهره های شناخته شده همسو و همچنین رؤسای نه دفتر کمپاین بود. به گفته او، این نه دفتر از سوی دانش؛ روند سبز امرالله صالح؛ حزب حراست اسلامی (قبلا حزب وحدت ملی)؛ حزب انسجام به رهبری صادق مدبر، رئیس اداره امور کرزی؛ رئیس ستاد انتخاباتی غنی محمد عمر داوودزی؛ معاون غیررسمی سوم غنی یوسف غضنفر؛ عضو پارلمان سید محمد جمال فکوری بهشتی؛ عضو پیشین پارلمان صفورا ایلخانی؛ و توسلی، یک چهره متنفذ که اصالتا از بهسود است راه اندازی شده بود.

در لعل و سرجنگل، تیم دولت ساز مورد حمایت سه نفر از چهار نماینده این ولسوالی در شورای ولایتی، محمد مهدوی، گلثوم رضایی، غلام سخی جاوید قرار داشت و عضو چهارمی، عبدالحمید ناطقی، که به حزب ملت به رهبری عضو پیشین پارلمان جعفر مهدوی وابسته است، از نبیل حمایت کرد. تیم غنی مورد حمایت دو نماینده این ولسوالی در پارلمان، رقیه نایل و فاطمه کوهستانی (غور شش نماینده در پارلمان دارد که  دو نفر شان از لعل و سرجنگل در انتخابات ۱۳۹۷ انتخاب شدند) همچنین عضو پیشین پارلمان بحر (یک عضو حراست) قرار داشت. حیدر علی اعتمادی، یک عضو شورای عالی صلح و نماینده حزب وحدت اسلامی خلیلی، نیز از حزب خود که از عبدالله حمایت می کند، جدا شده و به تیم غنی پیوسته بود. چهار دفتر کمپاین در این ولسوالی از سوی کوهستانی، نائل، بحر و اعتمادی در حمایت از غنی فعالیت می کرد (طبق گزارش ها، دانش از کوهستانی و نائل در انتخابات پارلمانی ۱۳۹۷ حمایت کرده بود).

تعداد کمتری از افراد بانفوذ از عبدالله حمایت کردند که عبارت بودند از خدایار قدسی، یک فرمانده جهادی وابسته به خلیلی که پس از جداشدن اعتمادی، نماینده حزب خلیلی در لعل و سرجنگل شد؛ محمد رضا لعلی، نامزد پارلمانی ۱۳۹۷ (که به خاطر ثروت خود در این ولسوالی به رضا دالر مشهور شده است)؛ و یک عضو پیشین شورای ولایتی حسین بخش صفری. گفته می شود که هم لعلی و هم صفری به محقق که از عبدالله حمایت می کرد، وابسته اند.

چرا مردم به صورت عمده به عبدالله رای دادند؟

پرسش این است که با این همه بسیج سیاسی و و میزان بالای از یارگیری چرا غنی رای های رای دهندگان بیشتر از این ولایت ها را به دست نیاورد؟ مصاحبه شوندگان شبکه تحلیلگران افغانستان دلایل احتمالی ذیل را برای رای ندادن مردم به غنی برجسته کردند:

نخست، همان گونه که خبرنگار جوادی خاطر نشان ساخت، بسیاری از مردم هنوز از تصمیم دولت مبنی بر تغییر مسیر خط برنامه ریزی شده برق توتاپ از بامیان به سالنگ (به این گزارش شبکه تحلیلگران افغانستان مراجعه کنید) ناراحتند. هرچند رئیس اجرائیه عبدالله نیز بخشی از تصمیم گیری بود و از مطالبه هزاره ها مبنی بر انتقال خط برق از طریق بامیان حمایت نکرد اما به نظر می رسد رئیس جمهور غنی بخش اعظم از خشم مردم را متحمل شده است. (۲)

دوم، مسأله ناامنی به صورت عموم و ناامنی فزاینده در راه های منتهی به هزارجات و در هزارجات به صورت خاص است. سرور میرزایی، مالک یک رستورانت در قریه سنگ چلگ ولسوالی خدیر دایکندی، گفت که هفت تا هشت نفر از قریه اش که در اردو و پولیس بودند در طول دوره رئیس جمهور غنی، کشته شدند. “به همین دلیل، مردم او را’تابوت ساز‘ ]با استفاده از دولت ساز[ می گویند.”

جوادی نیز در باره سفر از طریق ولسوالی جلریز میدان وردک صحبت کرد که مسیر اصلی از کابل به ولسوالی بهسود و از آنجا به بامیان در شمال و به دایکندی و لعل و سرجنگل در جنوب و غرب است. کمتر از یک ماه پیش از انتخابات، به تاریخ ۱۲ سنبله، طالبان سرپرست دفتر کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور را هنگام سفر از طریق جلریز ربودند و دو روز بعد او را کشتند (به بیانیه های کمیسیون حقوق بشر اینجا و اینجا مراجعه کنید).

یوسف حلیمی، معلمی از قریه مهر شهرستان که در بازار القان دکان نیز دارد، به مسأله فرمانده هزاره، علی پور که به نام مستعار قومندان شمشیر نیز مشهور است، نیز اشاره کرد. بسیاری از هزاره ها علیپور را به عنوان رهبر یک’جبهه مقاومت‘ تلقی می کنند که از مردم در بهسود در برابر طالبان و کوچی ها (مردم محل به کوچی ها به عنوان تجاوزگران زمین شان می بینند، به گزارش شبکه تحلیلگران افغانستان اینجا مراجعه کنید) حفاظت می کند. حکومت اما او را به عنوان رهبر یک ملیشه غیرقانونی می داند و به انجام بدرفتاری های’به مثل‘ علیه مسافران پشتون در مسیر کابل-بهسود متهم کرده است. در میزان ۱۳۹۷، حکومت نیروهای امنیتی را برای بازداشت علیپور که در بازدید از لعل و سرجنگل به سر می برد فرستاد؛ این کار به درگیری و کشته شدن ۱۲ نفر  انجامید. ماه بعدی، تلاش دومی برای بازداشت علیپور هنگام بازدیدش از غرب کابل صورت گرفت اما حکومت مجبور شد او را پس از درگیری ها با معترضان آزاد کند (به گزارش رسانه ها اینجا  مراجعه کنید).

معلم حلیمی گفت که مردم از زبان غنی شنیده بودند که پس از انتخابات علیپور را دستگیر خواهد کرد و مردم با این کار مخالف بودند. او گفت: “علیپور آدم بدی نیست. او فقط از شاهراه جلریز محافظت می کند تا مردم از موترهای شان بیرون کشیده نشوند و حلال (گردن زده) نشوند.” به راستی غنی، در مصاحبه ای با تلویزون شمشاد، گفته بود که پس از انتخابات، قانون را بر علیپور تطبیق خواهد کرد. یک کلیپ ویدیویی این سخنان از سوی حامیان هزاره عبدالله در رسانه های اجتماعی همرسانی شد. علیپور نیز از تکت عبدالله حمایت کرد – به عکسش در یک گردهمایی که خلیلی و محقق در بهسود در آن شرکت کرده بودند اینجا مراجعه کنید.

هم حلیمی و هم جوادی به طرح مسأله سومی یعنی سهمیه بندی کانکور پرداختند. این طرحی است که از سوی کابینه در سال ۱۳۹۷ تصویب شده است که ۲۵ درصد از کرسی ها در دانشگاه میان هشت منطقه و داوطلبانی از کوچی های افغانستانسان تقسیم می شود تا اطمینان حاصل شود که دانشجویان از هر منطقه از شانسی برای تحصیلات عالی برخوردارند. این طرح سهمیه بندی برای هزاره ها که عادتا در کانکور، آزمون ورود به دانشگاه، در سطح ملی خوب عمل می کنند، زیان بار قلمداد می شود. حلیمی پرسید:”چگونه رفتن به دانشگاه بر اساس یک سهمیه می تواند باشد؟ این بدان معناست که افراد بر اساس جغرافیای شان، نه بر اساس استعداد و ذهن شان، وارد دانشگاه می شوند. جغرافیا و منطقه شان درس نمی خوانند.”

هادی رحیمی زاده، رئیس دفتر کمپاین غنی و دانش در دایکندی، گفت که اینکه هزاره ها در دایکندی به طور عمده برای عبدالله رای دادند هیچ جای شگفتی نبوده است:”این خیلی روشن است. ما آن را پیش بینی کرده بودیم. زیرا هزاره ها که از غنی ناراضی هستند با استفاده از مسایلی از کانکور گرفته تا حملات داعش  تا جنرالان هزاره ]اشاره به شرایط جدید سنی در باره جنرالان در خدمات امنیتی که باعث بازنشسته شدن بسیاری از جنرالان – از همه اقوام- شده است[ بدبینی را در میان مردم علیه او پمپ کرده اند. آن ها از تبلیغات منفی استفاده کردند.”

رحیمی زاده به آنچه که او “بدبینی تاریخی” نسبت به نامزدان پشتون خواند اشاره کرد که از زمان عبدالرحمان خان (که از ۱۸۸۰ تا ۱۹۰۱ فرمانروایی می کرد) تاکنون ته نشین شده است. او نقش دو رهبر بانفوذ هزاره محقق و خلیلی (که هردو امسال از عبدالله حمایت کردند) را در جلب رای های دایکندی برای عبدالله کم اهمیت جلوه داد. برای مثال، او پرسید که کرزی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ چند رای به دست آورده بود به رغم اینکه هم خلیلی و هم محقق از او حمایت کرده بودند. در سال ۱۳۸۸، رمضان بشردوست، هزاره مشهور عضو پارلمان، کاندیدا بود و “در مناطق دارای اکثریت هزاره” برنده شد (به این گزارش انستیتیوت دموکراتیک ملی مراجعه کنید). رحیمی زاده گفت که اینکه اکثریت رای های دایکندی در انتخابات امسال به نفع عبدالله ریخته شده به خاطر محبوبیت او یا محقق و خلیلی نیست بلکه به خاطر این است که “مردم از ] کاندیداهای پشتون[ رم کرده اند.”

رحیمی زاده نقش اعضای پارلمان در حمایت از غنی را نیز کم اهمیت جلوه داد:”اعضای پارلمان مالک رای های مؤکلان شان نیستند. این ]حمایت آن ها از یک کاندیدا[ تأثیر دارد اما میزان واقعی تأثیر آن خیلی پایین است.” رحیمی زاده ادعا کرد که تفاوتی در الگوی رای دهی در ولسوالی های مانند اشترلی، کیتی، خدیر و پاتو بوده است که در این ولسوالی ها نسبت به ولسوالی های دیگر (نه نسبت به عبدالله) غنی نسبتا بیشتر رای آورده است. در پاتو، به دلیل این که غنی پاتو را به عنوان ولسوالی جدید و جداگانه تصویب کرده بود و مردم از او راضی بودند. به گفته رحیمی زاده، در کیتی، یک ساختار قبیله ای وجود دارد و اکثر رؤسای قبایل با دانش و غنی بودند. او ادعا کرد که خدیر زادگاه بزرگان حزب وحدت مانند حاجی موسی اعتمادی، یک قومندان مشهور، و همچنین “فرهنگیان” جدید است که درکی از دانش دارند و در نتیجه از او حمایت کردند. همچنین، اشترلی، زادگاه دانش است.

دانشیار، ناظر مجتمع جامعه مدنی افغانستان در لعل و سرجنگل، دیدگاه متفاوتی در باره اینکه چرا غنی اکثریت رای های این ولسوالی را به دست نیاورد ارائه کرد. او گفت که غنی در تکیه کردن بر یارگیری اعضای فعلی و سابق پارلمان و شورای ولایتی اشتباهی مرتکب شد. او باید با جوانان هم ارتباط برقرار می کرد. به گفته دانشیار، اکثریت رای دهندگان در این ولسوالی به خاطر “حس همدردی عمیق با رهبران هزاره، به خصوص با محقق که اول با اتمر بود و، زمانی که تیم  او فروپاشید، دوباره به عبدالله پیوست، همچنین با خلیلی زیرا دانش با حمایت خلیلی معاون رئیس جمهور شده بود و بعد از او فاصله گرفته بود” نیز به عبدالله (نه به غنی) رای دادند. دانشیار گفت که محقق و خلیلی نیز از این وضعیت به نفع خود بهره جستند و مردم را، با این شعار که رئیس جمهور به هزاره ها یا رهبران شان توجه نکردند، علیه غنی بسیج کردند.

جمع بندی: انتخابات راحت، میزان مشارکت نسبتا پایین و تکرار الگوهای رای

انتخابات در بامیان، دایکندی و لعل و سرجنگل ولایت غور نسبتا خوب پیش رفت. اما میزان مشارکت در مقایسه با انتخابات قبلی (هم پارلمانی و هم ریاست جمهوری) پایین، هرچند نسبت به بسیاری از ولایت های دیگر بالا، بود. ناامنی فزاینده مانع مشارکت در ولسوالی های معین در بامیان (کهمرد، شیبر و سیغان) و دایکندی (کجران، ناومیش و پاتو) شد. اما موانع اصلی در انتخابات سیاسی و عملی بود: بی باوری به این که انتخابات برگزار خواهد شد، خاطرات بد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۳، برگزار نشدن انتخابات شورای ولایتی که می توانست میزان مشارکت را بالا ببرد، فصل جمع آوری محصولات کچالو در بامیان و جغرافیای دشوار و کمبود سهولت های ترانسپورتی ارائه شده از سوی ستادهای انتخاباتی.

دو مشکل عمده روز انتخابات که در بامیان مشاهده شد (و در دایکندی و لعل و سرجنگل گزارش شد) از کار افتادن (موقت) دستگاه های بیومتریک و لیست ناقص رای دهندگان بود. اما هیچ آمار واضحی در باره تعداد رای دهندگانی که نام های شان در لیست یافت نشد در دست نیست. اگر میزان مشارکت بالا می بود، هردو مشکل دستگاه های بیومتریک و لیست های رای دهندگان به مشکل جدی تری در این ولایت ها، همچنین در سراسر کشور، تبدیل می شد.

هزاره ها در این ولایت ها و ولسوالی به طور عمده به عبدالله رای دادند که تکرار رفتار رای دهی در انتخابات سال ۱۳۹۳ بود. اما دلایل و انگیزه ها این بار متفاوت بود و شامل موارد ذیل می شد: تغییر جنجالی مسیر خط برق توتاپ، ناامنی فزاینده در مسیر راه های منتهی به این ولایت ها، سهمیه بندی جنجال برانگیز کانکور، حمایت دو رهبر بانفوذ هزاره محقق و خلیلی از عبدالله و برداشت مردم مبنی بر اینکه حکومت در عمل کردن به وعده های خود ناکام بوده است. به نظر می رسد که غنی به عنوان رئیس جمهور حجم اعظم از نارضایتی را متحمل شده است به رغم اینکه، از سال ۱۳۹۳ تاکنون، عبدالله نیز شریکش در قدرت بود.

(۱)  سه نماینده دایکندی در پارلمان که از تیم غنی حمایت کردند ریحانه آزاد، سید محمد داوود ناصری و شیرین محسنی که شوهرش عارف داوری را با خود همراه کرده بود. معلم حلیمی داوری را خیلی پدرقدرت خواند که “بدون اجازه اش یک پشه روی دیگ نمی نشیند.”  نماینده چهارم دایکندی در پارلمان، علی اکبر جمشیدی، به خلیلی وابسته است و از عبدالله حمایت کرد. برای جزئیات بیشتر، به این گزارش شبکه تحلیلگران افغانستان مراجعه کنید). اعضای شورای ولایتی که از غنی حمایت کردند عبارت بودند از: شیما محمدی، فاطمه نعیمی، سهراب علی اعتمادی، سبحان نائیبی، سید ذکریا هاشمی.

اعضای شورای ولایتی که از عبدالله حمایت کردند عبارت بودند از: غیرعلی جواهری، رحمانی بلوچ (که هردوی شان به گفته شیما رستمیان با محقق ارتباط دارند) و رئیس شورای ولایتی رستمیان که پیش از انتخابات از تیم غنی جدا شد و به تیم عبدالله پیوست (او این تغییر موضع را به تاریخ ۲۰ سپتامبر از طریق یک پست  فیس بوکی اعلان کرد).

حامیان دیگر تیم غنی از دایکندی شامل سه عضو پیشین پارلمان بودند: محمد علی ستیغ (که رئیس دارالانشای کمیسیون شکایات انتخاباتی از ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۷ بود)، محمد نور اکبری (عضو حزب انسجام که در آغاز، برخلاف تصمیم حزب، از اتمر حمایت می کرد (به گزارش شبکه تحلیلگران افغانستان اینجا مراجعه کنید) اما پس از فروپاشی تیم اتمر، به غنی پیوست)، و نصرالله صادقی زاده نیلی که به حراست اسلامی محمد اکبری وابسته است؛ برخی از ملاهای متنفذ به شمول شیخ محمد سرور صادقی، کاندیدای انتخابات ولسی جرگه ۱۳۹۷ و ملای متنفذی از پالیچ شهرستان، محمد قاسیم موحدی که پسرش محمد علی ارزگانی در اوایل امسال معاون والی دایکندی تعیین شد و محمد ابراهیم فدایی.

سه نماینده بامیان در پارلمان که از غنی حمایت کردند عبارت بودند از: بهشتی، ظهیرالدین جان آغا و نیکبخت فهیمی (پدرش، جنرال محمد نادر فهیمی، معاون پیشین والی بامیان و یک چهره بانفوذ، نیز از غنی حمایت کرد). نماینده چهارم بامیان در پارلمان محمد رحیم علی یار که به محقق وابسته است از عبدالله حمایت کرد (بیانیه علی یار را اینجا ببنید که در آن به نحوی از عبدالله به خاطر دفاع نکردن از رای های مردم در سال ۱۳۹۳ و سهیم نکردن کادرهای بامیان به رغم اینکه به ادعای او ۸۰ درصد از رای های بامیان به نفع عبدالله در ۱۳۹۳ ریخته شده بود، انتقاد می کند).

(۲) این نکته را شاخه جنبش روشنایی به رهبری احمد بهزاد، عضو پیشین پارلمان از هرات، به تاریخ ۱ میزان، زمانی که اعلان کرد که انتخابات را تحریم می کند، نیز برجسته کرد. در بیانیه ای  گفت که به رغم اینکه ۸۰ درصد از رای های هزاره ها در سال ۱۳۹۳ به نفع عبدالله استعمال شده بود، اما او از هزاره ها در مسایل خاصی مانند مسأله تغییر مسیر خطر توتاپ از طریق سالنگ حمایت نکرد.

لیکوالان:

علی یاور عادلی

نور د دې لیکوال څخه