Afghanistan Analysts Network – Dari Pashto

اقتصاد، پرمختیا، چاپېریال / اقتصاد، توسعه، محیط زیست

بخور و نمیر: کار روزمزد روزنه‌ ای در جامعه افغانستان

رضا کاظمی 24 دقیقې

در حالی که اقتصاد افغانستان به دلیل درگیری های شدید و تاثیر همه گیری ویروس کرونا رو به بدتر شدن است، سید رضا کاظمی پژوهشگر شبکه تحلیلگران افغانستان، به کارگران روزمزدی که برای یافتن کار به چهار راهی های شلوغ شهر می آیند و از فقیرترین اقشار در کشور می باشند، نگاهی انداخته است. با استناد به مصاحبه ها و مشاهدات و همچنان بر اساس تحقیقات قبلی روی این موضوع در بزرگترین شهرغربی هرات که کانون اصلی چنین کارها می باشد، کاظمی روش هایی که این کارگران برای امرار معاش انجام می دهند را به بررسی گرفته است. وی همچنان به عواملی که احتمالاً سبب مشقت بیشتر برای کارگران روزمزد و سایر افغان های که به زودی مجبور به ملحق شدن به صفوف آنها می شوند، نیز پرداخته است.

چکیده

براساس سروی وضعیت زندگی افغانستان در سال ۱۳۹۵ و آخرین معلومات موجود در حال حاضر، ۸۰ درصد از نیروی کار افغانستان در”شغل آسیب پذیر” با بی ثباتی شغلی بالا و در شرایط بد کاری قرار دارند.

تخمین می شود ۱۶ درصد از کارگران آسیب پذیر، کارگران روزمزد باشند که تعداد نامشخصی از آنها در چهار راهی های شلوغ شهر جمع شده و به دنبال کار اند که در صورت یافتن، تنها مخارج دست و دهان خانواده شان را فراهم می کنند. ولایت هرات، به خصوص مرکز آن، شهر هرات، مرکز اصلی چنین کارها در کشور بوده است.

کار روزمزد عوامل متعدد و بهم بافته دارد. این عوامل شامل درگیری های خشونت بار که باعث کوچیدن مردم از روستاهای شان به شهرهای مزدحم گردیده، افزایش جمعیت، عدم توسعه مناطق فقیر و اخیراً تاثیر همه گیری کرونا می باشد. باتوجه به گسترش این عوامل به احتمال زیاد کار آسیب پذیر از جمله کار روزمزد، براساس سروی ۱۳۹۵ ، گسترش یافته است.

این گزارش به شرح ذیل می پردازد:  داستان یک کارگر روزمزد و سپس به دورنمای کارگران روزمزد که برای پیدا نمودن کار در چهار راهی های مخصوص شهر هرات جمع می شوند، تمرکز می نماید. بعداً کار روزمزد را به عنوان کتگوری از اشتغال آسیب پذیر در افغانستان و به خصوص در ولایت هرات مورد بحث قرار داده و در ختم با بررسی نظریات در باره آنچه که کارگران روزمزد در رابطه به جامعه افغانستان به ما بیان می دارند، که تعداد زیادی از مردم مجبور به انواع سخت تر اشتغال آسیب پذیر و فقر  شده اند، پایان می یابد.

از نظر روش تحقیق، این گزارش بر مصاحبه های نیمه ساختاری که نویسنده با ۱۰ کارگر روزمزد در ماه سرطان و اسد ۱۳۹۹در شهر هرات انجام داده است ، مبتنی میباشد  (تمامی مصاحبه شوندگان مرد اند زیرا یافتن نیروی کار در روی سرک کاملاً یک پدیده مردانه و کار روزمزد مختص به مردان است و حدوداً میان ۲۰ تا ۶۵ سال سن دارند). علاوه براین، این گزارش براساس مشاهدات دوامدار نویسنده (از سال ۱۳۹۳ به اینسو) در چهار راهی های مخصوص شهر که کارگران در آن گرد هم می آیند و همچنان دو مصاحبه (یکی با یک مقام ریاست کار و امور اجتماعی ولایت هرات در آخر ماه اسد و دیگر با سخنگوی اداره ملی احصائیه و معلومات (NSIA) که قبلا بنام اداره احصائیه مرکزی (CSO) یاد می گردید، در نیمه ماه میزان سال روان انجام یافته) تهیه گردیده است. در این گزارش از تحقیقات قبلی در رابطه به بیکاری و عدم موجودیت کار نیمه وقته درسرار افغانستان بخصوص  ولایت هرات، و نیز در جاهاییکه لازم بوده است، استفاده شده است.

صدای یک کارگر

روایت شخصی زیر مربوط به یک کارگر روزمزد می باشد که نشان می دهد این کارگران چگونه کار پیدا می کنند، چه مقدار مزدی بدست می آورند و برای تامین هزینه های زندگی خود به چه مقداری نیاز دارند.

فرید۴۵ ساله از مهارت ابتدائی سواد برخوردار است و تنها نان‌آور خانواده ۵ نفری که شامل خودش، همسرش و سه فرزند مجرد شان است، می باشد. (۱) بیش از دو دهه است که او به عنوان کارگر روزمزد هم در زمان مهاجرت اش به ایران و هم پس از بازگشت اش به هرات، در اوایل سال  ۱۳۷۹ ، کار می نماید. در هرات معمولاً در چهار راهی شلوغ بادمرغان، در جنوب شهر، چهار راهی شهری که بنام محلی سرگذر خوانده می شود، در دنبال کارمی باشد. (۲) مردان به اینجا برای جستجو کار می آیند و انتظار دارند عابرین آنها برای انجام کاری باخود ببرند. برخی در ارابه دستی که باخود آورده اند استراحت می کنند. دیگران با بیل و دیگر وسایل ساختمانی در کنار شان در انتظار کار هستند. هنگامیکه نویسنده با فرید در ماه سرطان سال جاری مصاحبه نمود، او موقتاً یک کار دائمی را به عنوان نگهبان یک مکان در حال ساخت در منطقه مرفه نه چندان دور از مرکز شهر پیدا نموده بود.

من فردی را که صاحب این زمینی  که یک خانه شیک در آن در حال ساخت است را  از طریق یکی از آشنایان خود پیدا نمودم. او مرا به اینجا آورد تا مواد و وسایل ساختمانی مانند سیخ گول، سمنت، خشت، بیل، کلنگ و چرخ دستی را نگهبانی کنم مخصوصا شب هنگام همه کسانی که اینجا کار می کنند به خانه هایشان برمی گردند. من بعد از دو یا سه روز رخصتی به خانه می روم. درآمد من ۲۷۰ افغانی در روز استمن نمی توانم با صاحب کار خود چانه زنی کنم چونکه کار کم و کارگران زیادی در سرگذر وجود دارند.

حدود پنج هفته بعد، در اواخر ماه اسد ۱۳۹۹، فرید دوباره به سرگذر بازگشت او از کار قبلی اش اخراج شده بود:

چند روز قبل صاحب کار مرا جواب داد. او گفت وسایل خود را جمع کن و این هم معاش روزهایی که کار نمودی بگیر و برو.” او بهانه نمود و افزود که یک روز من برای چند ساعت در محل کار حضور نداشتم. وسایلم را گرفته و رفتم. او مخارج زندگی من را تامین نمی کند فقط خداوند می کند. من ۳۷ روز در آنجا کار نموده و مبلغ ۹۹۹۰ افغانی معاش دریافت نمودم. و این صبحانه و نان شب را شامل نمی گردید. نان چاشت را من همراه سایر کارگران می خوردم؛ و صبحانه و نان شب را خودم چیزی آماده کرده و می خوردم.

فرید پس از چند روز بیکاری، در ماه اسد ۱۳۹۹برخی کارهای ساختمانی را در یک مسجد نزدیک گرفته بود. در اوایل سنبله دوباره به سرگذر برگشت و در جستجوی کار بود.

وقتی از آنها پرسیده شد که آیا مقدار پولی که آنها پیدا می کنند برای تامین نیازهایشان کافی می باشد، پاسخ مشترک فرید وسایر کارگرانی که در شرایط مشابه زندگی می کنند این بود که زندگی آنها یک زندگی “بخور و نمیر” است. آنها گفتند برای زنده ماندن نیاز است روزانه حدود ۵۰۰ افغانی بدست آورند- یعنی اگر آنها سقفی از خود بالای سرشان داشته باشند و بطور مرتب مهمانی ترتیب ندهند و کسی از اعضای خانواده شان مریض شدید نباشد. آنها افزودند که به طور متوسط حدود نیمی از این مبلغ را بدست می آورند آنهم زمانیکه که خوش شانس باشند و کاری پیدا کنند. این حکایات کم و بیش با تحقیق وزارت کار و امور اجتماعی که نشان می دهد کارگران روزمزد به طور متوسط ۲ تا ۱۳ روز در ماه شاغل هستند و میانگین درآمد انها ۳۱۳ افغانی برای یک روز کاری تائید شده است. (۳)

کار روزمزد در شهر هرات

صبح وقت، کارگران از شهر بعضاً از ولسوالی های اطراف شهر و همچنان اشخاص بیجاشده از ولایت های همجوار مانند بادغیس، برای یافتن کار در سرگذر های خاص جمع می شوند. این سرگذر ها معمولاً از نظر موقعیت در چهار راهی های مزدحم یا نزدیک به مناطق مهم تجارتی و مزدحم شهر موقعیت دارند.(۴) بعضی اوقات در مقابل سرگذر هایی در مناطق مسکونی گران قیمت، گروهی از کارگران روزمزد بسیار فقیر و اغلب دچار سوء تغذیه دیده می شوند که افزایش نابرابری های شدید اجتماعی نه تنها بین گروه های مردم بلکه بین شهر و دهات را به نمایش میگذارد.

نگاهی می اندازیم به سرگذر بادمرغان که فرید مرتب آنجا رفت و آمد می کند. در فاصله نه چندان دور از مرکز بازار و دفتر ولایتی پولیس واقع شده است و یکی از مزدحم ترین و پر تردد ترین چهار راهی های شهر است. خریداران برای خرید مواد غذائی می روند، فروشگاه های میوه و سبزیجات، و دست فروشان، و استدیوهای خدمات عکاسی و فلمبرداری برای مراسمی مانند عروسی در آنجا وجود دارد. با گذشت زمان، این چهار راهی به محل ملاقات برای افرادی که دنبال کار و کاسبی و آنانی که به دنبال کارگر هستند، تبدیل شده است.

افزایش کارگر روزمزد تا حدودی نتیجه جابجائی گسترده جمعیت است- به خصوص هجوم ده‌ها هزار نفر که عمدتاً به دلیل درگیری ها و جنگ  میان سال های ۱۳۹۱-۱۳۹۸بیجا شده اند. این تحرکات جمعیتی به خصوص بیجاشدگان داخلی باعث گردیده است که ولایت هرات، عمدتاً مرکز آن شهر هرات، به محل دشوار برای کار و زندگی مبدل گردد. براساس مصاحبه های نویسنده با کارگران، از جمله عودت کنندگان و باشندگان طولانی مدت و یک مقام ریاست کار و امور اجتماعی هرات،  بسیاری از بیجاشدگان داخلی و مهاجرین که از ایران برگشتند به کارهای روزمزد رو آورده و این کار را یکانه منبع اصلی درآمد شان تبدیل نموده اند. (۵)

ولایت هرات در سال ۱۳۸۹ شاهد جابجائی گسترده جمعیتی بوده است (برآورد اساسی سازمان بین المللی مهاجرت (IOM)در افغانستان که در ماه جوزای سال ۱۳۹۹منتشر گردیده است. برای تعریف ها و مشخصات رده بندی به پاورقی شماره ۶ مراجعه کنید).

در مصاحبه ای با شبکه تحلیلگران افغانستان، زبیر روءف یک مقام ریاست کار و امور اجتماعی ولایت هرات، وجود هفت سرگذر در شهر و اطراف شهر که کارگران روزمزد در آنها جمع می شوند را تائید نمود. به گفته وی یکی از این سرگذرها به مرکز اصلی بیجاشدگان داخلی از ولایت بادغیس که در جستجوی شغل و کار هستند تبدیل شده است. (۷) وی افزود تعداد کارگران در سرگذر ثابت نبوده و فصلی می باشد، با شروع فصل خزان و فصل زمستان تعداد کارگران افزایش می یابد چونکه کارهای زراعتی و کارهای دیگر مانند خشت پزی در داشها، کاهش می یابد. (۸) به هرحال او علاوه نموده که در هر سرگذر به طور متوسط روزانه ۴۰۰ تا ۵۰۰ کارگر در جریان سال حضور دارند. تنها در این مناطق از شهر، هر روز چندین هزار نفر برای کاریابی در تقلا می باشند.

در اواسط ماه اسد یک کارگر روزمزد فعالیت روزانه را که در دو سرگذر، یکی در جنوب دیگری در شمال شهر مشاهده نموده است به شبکه تحلیلگران افغانستان تشریح نمود:

من اینجا (در سرگذر بادمرغان واقع جنوب شهر) ساعت ۷:۳۰ صبح آمدم ولی تا به حال کار پیدا نکرده ام. چونکه در پاهایم درد  احساس می کنم، و نمی توانم به غور درواز (یک سرگذر دیگر در شمال شهر) بروم تا ببینم آیا آنجا می توانم کار پیدا کنم یا نه. وقتی من اینجا آمدم، مردم زیادی بودند اما فعلاً تعداد آنها کمتر شده است. آنها از یک سرگذر به سرگذر دیگر می روند. هنگامیکه ساعت ۹ یا ۱۰ صبح می شود آنها برای خوردن چای به سماوارهای ارزان می روند. زمانیکه کار وجود نداشته باشد با دست خالی دوباره به خانه های شان بر می گردند.

مردمان گونا گون اینجا می آیند. بعضی ها از ولایت بادغیس هستند. تعدادی از کسانی که از ایران برگشته اند و تعدادی از قریه های اطراف شهر و تعدادی از خود شهر می آیند. تعداد آنها همیشه در حال افزایش بوده و هیچ گاهی کاهش نیافته است. ظهرها بسیاری به مسجد  رفته و وضو گرفته نماز می خوانند. اگر نان خیرات و پول وجود نداشته باشد آنها روزه می گیرند. هنگام عصر آنهائی که ساکن شهر و قریه های اطراف شهر اند به خانه های خود بر می گردند. آنهای که از بادغیس هستند حدود یک هفته را در بعضی از سماوارهای ارزان یا مسافرخانه ها می گذرانند و بعداً به دیدار خانواده های خود می رونداینجا دو نوع کار موجود می باشد یکی کار ساختمانی و دیگر حمالی، اما کارگران مثل من هر کاری که برای شان پیش بیاید انجام می دهند. در کار های ساختمانی در اعمار بنا  ها بعنوان مدد گار سهم میگیرم و ریگ، سمنت،  خاک و سایر مواد ساختمانی مانند سمنت، گچ و کاشی را انتقال می دهیم. در کار حمالی هر کاری مانند تایر، گندم و سایر اجناس را تخلیه و بارگیری می کنیم و کارهای دیگر مانند انتقال وسایل خانه هنگام کوچ کشی، شستن فرش و دیگر کارهای که از ما بخواهند، را  انجام می دهیم.

یک کارگر روزمزد هنگامیکه در یک سرگذر منتظر صاحب کار خوب بود گفت کهآنانیکه که به سرگذرها می آیند به صورت عموم گزینه های کاری دیگر برای شان وجود ندارند. آنان به شبکه های اجتماعی وسیع تری دسترسی ندارند که از آن برای اشتغال مصئون تر استفاده کنند. آنانکه شناس یا واسطه دارند با دریافت زنگ تلفون برای خود کار پیدا می کنند. کارگران روزمزد نیز سرمایه ای برای ایجاد کار کوچک مانند تعدادی دیگر که موفق به جمع آوری پول از جمله کارگری کوتاه مدت در ایران و یا گرفتن قرضه از آشنایان شده اند، را ندارند. چنین افراد خوش اقبال اند و می توانند “رئیس خود” باشند براساس گفته یک راننده ریکشا که قبلاً کارگر روزمزد ساختمان بود. آنها مصروف انتقال مردم یا اجناس با ریکشا هستند. معمول ترین کار و بار شخصی محلی  برای مزدورکاران عبارت از ایجاد دکان های کوچک مواد غذائی، یا دکان های دیگر و یا هم فروشنده گی و یا دست فروشی می باشد. همچنان امکان دارد این کار و بارها متزلزل و زیان بار باشد ولی یک قدری مصئون تر از آنهایی است که در سرگذرها دنبال کار هستند.

امار و ارقام کارگر روز مزدو چرا آنها در حاشیه باقی مانده اند

امار و ارقام افرادی که همین اکنون در ولایت هرات- و در سراسر کشور- روزمزدکاری می کنند، مشخص نیست. معلومات موجود متناقض و معمولاً قابل مقایسه نیست و دلیل آن برهم ریختگی توضیحاتی است که طی سال ها مورد استفاده قرار گرفته است. (۹) حتی تازه ترین معلومات مربوط به سال های قبل است. تازه ترین سروی وضعیت زندگی درافغانستان مربوط به سال ۱۳۹۵ می باشد (چاپ ششم، چاپ اول در سال ۱۳۸۲ منتشر شده است). (۱۰)  روهینا شهابی، سخنگوی اداره ملی احصائیه و معلومات، در گفتگو با شبکه تحلیلگران افغانستان در اواخر ماه میزان سال جاری گفت که این اداره با حامیان مالی خارجی (منظور اتحادیه اروپا) در مورد چگونگی انجام دور بعدی سروی به توافق نرسیده است. وی افزود که اتحادیه اروپا درخواست نموده بود که جمع آوری امار و ارقام با یک نهاد خارجی قرار داد گردد درحالیکه اداره ملی احصائیه ومعلومات توانایی انجام این کار را دارد. نویسنده برای روشن شدن این موضوع با هیئت اتحادیه اروپا در افغانستان به تماس شده ولی تا زمان نشر این گزارش هیچ پاسخی دریافت نکرده است. بنا براین شهابی افزود این اداره (با حمایت تخنیکی بانک جهانی) یک نظرسنجی را با بودجه ملی تحت عنوان بررسی درآمد، هزینه و نیروی کار که روزمزدکاری را نیز شامل می گردد، انجام داده است. وی علاوه نمود که یافته های اولیه در ایام باقی مانده سال خورشیدی ۱۳۹۹ نشر می گردد، اما تاکید نمود که درحال حاضر هیچ معلوماتی از این بررسی در دسترس نیست.

در رابطه به امار و ارقام دقیق و کامل، گزارش های موجود انتخاب های محدودی را ارائه می دهند. به عنوان نمونه ارزیابی ملی خطر و آسیب پذیری سال های ۱۳۹۰-۱۳۹۱در حدود ۱۸۷.۰۰۰ کارگر روزمزد در ولایت هرات با جمعیت ۱.۸۷۱.۰۰۰ در سال ۱۳۹۰ وجود داشته است. (۱۱) در آن زمان ولایت هرات با  بیشترین تعداد کارگران روزمزد مواجه بوده که حدود ۱۵ درصد کل جمعیت کارگران ملی را تشکیل داده که در آن وقت بیش از یک میلیون نفر(۱.۲۷۹.۰۰۰) محاسبه شده است. (۱۲) علاوه بر این، تحقیقات دیگر نشان می دهد که درآمد کارگران روزمزد در شهر هرات کمتر از آنهایی است که کار مشابه در شهر کابل و مزارشریف انجام می دهند. (۱۳) این نویسنده با حکایات و شواهد موثق در رابطه به ادامه این نابرابری ها روبرو شده است. تعدادی از روزمزدکارانی که در کارهای ساختمانی مشغول می باشند بیان نموده اند که آنها معاش بالاتر- اکثراً سر وقت- در خارج از شهر هرات، بطور مثال، در شهرهای لشکرگاه، کندهار یا کابل دریافت کرده اند.

در رابطه به کارگران روزمزد هیچ امار دقیق، نه در هرات و نه در سراسر کشور، وجود دارد. به گمان اغلب ناامنی ها نشان دهنده مشکلات در جمع آوری امار و ارقام است. سروی وضعیت زندگی در افغانستان سال ۱۳۹۵ تنها فیصدی ارائه می دهد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که کارگران روزمزد ۱۶ درصد از کسانی را که کار آسیب پذیر دارند، تشکیل می دهند. درحالیکه ۸۰ درصد از شغل در سراسر کشور آسیب پذیر تشخیص شده است. (برای تعریف کار آسیب پذیر و دو برآورد دیگر به پاورقی شماره ۱۴ مراجعه کنید).

با توجه به گرایش های داده شده از آخرین سروی وضعیت زندگی در افغانستان سال ۱۳۹۵ مانند وخامت اوضاع امنیتی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی، رشد جمعیت، و در این اواخر همه گیری ویروس کرونا (بیشتر در این مورد بعداً)، احتمال می رود که میزان کار آسیب پذیر بشمول کار روزمزد، گسترش یافته باشد. با در نظر داشت ورود سیل آسای بیجاشدگان داخلی و رشد جمعیت درحدود ۲۷۰.۰۰۰ نفر از سال ۱۳۹۰ به نظر می رسد ولایت هرات همچنان به عنوان مرکز اصلی کار روزمزد در کشور باقی مانده باشد.( در ماه جوزا سال روان اداره ملی احصائیه ومعلومات (NSIA) نفوس هرات را ۲.۱۴۰.۶۶۲گزارش نموده).

به هرحال، در معلومات موجود یک نکته کاملاً اشکار است: کارگران روزمزد در میان افرادی اند که کمترین میزان امنیت شغلی و کمترین درآمد را دارا می باشند. آنها و سایر افراد در کتگوری کار آسیب پذیر بیشترین تعداد کارگران در افغانستان را شکل می دهند. برای تعداد زیاد از کسانیکه در جستجوی کار اند داشتن” کار شایسته” فقط یک آرزوی غیر قابل تحقق است. (۱۵) سروی وضعیت زندگی در افغانستان سال ۱۳۹۵ص ۵۴ چنین خلاصه نموده است:

از کل جمعیت شاغل ۲۰ درصدیعنی۱.۳ میلیون نفرنیمه وقت کار می کنند و این بیانگر آنست که شغل آنها پایدار نبوده و زندگی آنها را تامین نمی کند. افزون بر این، ۸۰ درصد کل اشتغال تحت عنوان کار آسیب پذیر تقسیم بندی شده است که مشخصات آن نبود امنیت کاری و شرایط نامناسب کار می باشند. تنها ۱۳ درصد از جمعیت کاری افغانستان  دارای کار مناسب و شایسته است.

کار روزمزد و تهدید بیشتر فقر

در حال حاضر ازمیان فقیر ترین اقشار، (۱۶) کارگران روزمزد و آنهائی که در کارهای با امنیت پائین شغلی قراردارند، به احتمال زیاد با سختی های بیشتری روبرو شوند. در قدم نخست از زمان آغاز آمادگی ها برای مذاکرات صلح با طالبان در دوحه پایتخت قطر، اوضاع امنیتی کشور تا حدی وخیم تر گردیده است (گزارش شبکه تحلیلگران افغانستان را اینجا  

و اینجا مشاهده نمایید). این جنگ و منازعات به اقتصاد محلی که همین اکنون با چالش های جدی روبرو است آسیب رسانده و افراد بیشتر را مجبور کرده خانه هایشان را ترک کنند. یعنی نان آوران خانوارهای بیجاشدگان داخلی در شهر های نسبتاً امن نزدیک به مناطق درگیری و جنگ، ممکن به بازارهای محلی کار سرازیر شوند و تعداد آنهائی که درحال حاضر برای کار روزمزد رقابت می کنند افزایش یابد که این سبب به حداقل رسیدن میزان درآمد عمومی می شود.

تشدید عواقب جنگ و درگیری پیامدهای اقتصادی بحران ویروس کرونا است. طوریکه نویسنده اخیراً از اطراف شهر هرات گزارش تهیه نموده است که کارگران روزمزد از جمله اولین افرادی اند که تحت تاثیر بحران کرونا قرار گرفته و حتی کار کمتری در دسترس شان اس.  افزون بر این، افزایش قیمت مواد اولیه خوراکی خانواده های فقیر را بیشتر تحت فشار قرار داده است.

همانطور که اخیراً گزارش نمودیم، سومین عامل، مقدار و ماهیت کمک های خارجی طی بیست سال اخیر است که شاید به شکل شگفت انگیزی مشکل ساز و مانع رشد پایدار و باعث افزایش نابرابری ها شده باشد.  رشد اقتصادی که از سال ۱۳۸۰به اینسو صورت گرفته به نفع طبقه فقیر نبوده است. به عنوان نمونه، گزارش واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان (AREU) در سال  ۱۳۸۹  بیانگر این است که سیاست فقرزدایی در یک مرحله “حساس” قرار داشته چونکه “هیچ توجهی به عوامل اجتماعی که فقر را ایجاد و مردم را فقیر نگه می دارد، صورت نگرفته است” مانند “اجندای همکاری برای کاهش فقر و تمرکز بر رشد اقتصادی و ایجاد شغل بدون توجه به اینکه طبقه فقیر از این برنامه چگونه سود خواهد برد.” با مرور و بررسی کمک های ده ساله به افغانستان از سال (۱۳۹۱-۱۳۸۱)، یکی دیگر از گزارش های واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان (AREU) دریافته است  “که سود و بازده حاصل از کمک های ده ساله در افغانستان برای تعداد کثیری از افغانها ناچیز بوده است. یقیناً تعدادی از فقرای شهر و دهات وضعیت بهتری نسبت به گذشته ندارند و برای تعداد زیادی وضعیت معیشتی بدتر شده است. نبود شغل و کار در بازارهای شهر و دهات گواه عدم این پیشرفت است.”

به همین منوال، گزارش اخیر بانک جهانی در سال ۱۳۹۸ به عدم رشد اقتصادی تعداد کثیری از نفوس افغانستان میان سالهای ۱۳۸۸ الی ۱۳۹۸ اشاره نموده و در این مدت “آسایش و رفاه ۸۰ درصد جمعیت افغانستان به طور مداوم در حال کاهش بوده است.”

 گزارش بانک جهانی همچنان افزوده است “فقر از سال ۱۳۹۱ به اینسو افزایش و نابرابری ها کاهش یافته است، چونکه پروسه انتقال “مسئولیت امنیتی به دولت افغانستان در سال ۱۳۹۳” منجر شد که افراد ثروتمند موقف کاملاً ممتاز قبلی را از دست دهند.”

درآمد ملی یا تولید ناخالص داخلی افغانستان در سال ۱۳۹۹ با کاهش پنج الی ده درصدی روبرو بوده است. نگران کننده تر از این “رشد منفی” میزان فقر پیش بینی شده است. بانک جهانی براساس کاربردی ترین معیار از افزایش سرسام آور فقر در کشور در سال ۱۳۹۹ از ۵۴.۵ درصد افغانهای زیر خط فقر به ۶۱.۷۲ درصد خبر داده است. (۱۷) این بدین معنی است که نه تنها کارگران موجود روزمزد در فقر بیشتر فرو خواهند رفت بلکه احتمال دارد افراد بیشتر دچار فقر و تعدادی ممکن مجبور شوند برای زنده ماندن به سرک ها آمده و به روزمزدکاری رو آورند.

نبود این چشم اندازها و کم توجهی پالیسی سازان ملی و بین المللی به آنهایی که نیاز به “حمایت های اجتماعی” دارند (مجموعه افراد آسیب پذیر اجتماعی و اقتصادی مانند یتیمان، خانواده های شهدا، اشخاص دارای معلولیت، بیجاشدگان داخلی از منازعات و دیگر حوادث و اشخاصی که دارای بیماری های جسمی و روانی اند). مراحل حمایت های اجتماعی معمولاً شامل برنامه های بازار کار و همچنان بیمه های اجتماعی و طرح کمک های اجتماعی است. (۱۸) برای اشخاص آسیب پذیر مانند کارگران روز مزد، ابتکاراتی مانند مواد غذائی برای کار، توسعه مهارت و پول نقد برای برنامه های کاری در نظر گرفته شده است (صفحه ۱۰-۱۲گزارش بانک انکشاف آسیایی را مشاهده نمایید). همین اکنون دو طرح پیشنهادی وجود دارد : یکی ۲۸۰ میلیون دالر برای تامین کمک مرتبط به کرونا، برای خانواده های فقیر در سراسر کشور تحت برنامه دولتی، دسترخوان ملی، و ۱۰۰میلیون دالر برای حمایت از مصئونیت غذائی، تقویت زراعت و ایجاد کار کوتاه مدت در مناطق روستایی. باید دید آیا این برنامه ها اجرا می گردند یا خیر.  برنامه دسترخوان ملی توسط پارلمان افغانستان به دلیل “ناکارا، ناموثر” وغیر شفاف” بودن رد گردیده است (گزارش رسانه ها را اینجا مشاهده نمایید، همچنان به این پست رئیس ولسی جرگه افغانستان در رابطه به رد شدن برنامه دسترخوان ملی در شبکه های اجتماعی نیز توجه نمایید ، که می افزاید این برنامه هیچ ضمانت اجرائی ندارد). از همه مهم‌ تر اگر این برنامه اجرا گردد باید دید که چه اندازه عاری از فساد، موثر، و در دسترس نیازمندان بوده و افراد آسیب پذیر را کمک می نماید. این واقعیت ساده مربوط به اشخاص متعددی که در سرگذر های شهر موجود اند، تردید هایی را در مورد کارائی ابتکارات به هدف ایجاد شغل برای نیازمندان، مانند کارگران روز مزد ایجاد می کند.

از سال ۱۳۹۱به اینسو چندین نهاد خواهان اقدامات بهتر حمایت های اجتماعی گردیده اند که نشان دهنده این است که کار زیادی در این مدت یا قبل از این انجام نشده است. گزارش بانک توسعه آسیایی که در بالا ذکر گردید، دریافته است که حمایت های اجتماعی بشدت نابسنده است و خواستار بهترسازی آنها گردیده است. درخواست مشابه در گزارش اخیر ماه سنبله سال جاری مرکز سیاست بین الملی برای رشد فراگیر و دفتر صندوق حمایت کودکان سازمان ملل متحد برای جنوب آسیا، که چالش های ناشی از بحران کرونا به سیستم حمایت های اجتماعی در جنوب آسیا از جمله افغانستان پرداخته، اشاره گردیده است.

نهادهای مشغول در بخش اجتماعی افغانستان، بعلت سهم ناچیزی که در بودجه ملی به آنها داده شده است، از کمترین سرمایه و توسعه در کشور برخوردار می باشند. (۱۹) به گونه مثال، به این سکتور تنها پنج درصد از بودجه ملی سال روان مالی ۱۳۹۹ اختصاص داده شده است که این رقم غیر قابل مقایسه با سه سکتور برتر دفاع (۲۴ درصد)، امور اقتصادی (۲۲ درصد)، و خدمات و نظم عامه (۱۵ درصد) می باشد. در سند مربوط به اصلاحات در بودجه کنونی بخاطر پیآمد کووید-۱۹، از جمله موارد دیگر (عمدتاً اقدامات صحی ضد ویروس کرونا) از توزیع نان رایگان از جانب دولت برای مستحقین در سراسر کشور و ایجاد شغل، عمدتاً در کابل ذکر گردیده است.

درعین زمان، گزینه های کاهش مشکلات محدود است. گزینه خوب دیگر مهاجرت کارگران از هرات به کشور همسایه ایران است که به منظور کار و ارسال پول به خانواده هایشان به دلیل کاهش ارزش تومن، واحد پولی ایران، چندان جذاب نیست (همین اکنون یک میلیون تومان درحدود ۳۵۰۰ افغانی تبادله می گردد که یکی از پایین ترین نرخ های ثبت شده است). بعلاوه ترس مصاب شدن به ویروس کرونا نیز با آن همراه بوده که در ایران بشدت شیوع یافته و بیداد می کند. شبکه تحلیلگران افغانستان در هرات از منابع متعدد شنیده که در حال حاضر مهاجرت کاری به ایران، همانطور که یک کارگر روزمزد مختصراً بیان نمود، ارزش آن را ندارد و نمی صرفد.

همه این عوامل نشان میدهد که کارگران روز مزد و بسیاری دیگر در شغل های آسیب پذیر با مشکلات روبرو اند و خواهند بود. بحران کرونا وضعیت را در شهر هرات وخیم تر ساخته به خصوص در ایام قرنطینه از اوایل ماه حمل تا اوایل ماه ثور سال ۱۳۹۹طوریکه که در نقل قول های زیر ذکر گردیده است : کرونا حدوداً یک ماه مرا کاملاً بیکار ساخت. پولیس به ما اجازه جمع شدن در سرگذر را نمی داد. پولم تمام گردید و من جز حساب کردن روی دو برادرم راهی دیگر نداشتم. یکی در روی سرک پیاز و کچالو می فروشد و دیگری در ایران مصروف کارهای ساختمانی است.

کارگر روز مزد ۳۰ ساله و مجرد

من از اوایل دوره اسماعیل خان (اوایل دهه۱۳۷۰) برای پیدا کردن کار به سرگذر می آیم. برای من بهترین دوران زمان حکومت کرزی بود. کار خیلی زیاد بود و من روزانه به ۵۰۰ افغانی قناعت نداشتم. اکنون بدترین وقت است. کار کم و معاش هم کم است… دوران طالبان همچنان خوب بود. در آن دوران کار وجود داشت و شرایط زندگی خیلی سخت و پیچیده نبود. شهر آرام بود و بیروباری وجود نه داشت…

کارگر روز مزد در دهه پنجم زندگی

وقتی در خانه پول و نان نباشد احتیاجات زن و فرزندان تامین نمی شود. زمانیکه مرد خانه بیکار است و بیکار می ماند بهتر است در بیرون باشد تا در خانه. وگرنه اوضاغ غیر قابل تحمل می گردد و ممکن است انواع بحث و مشاجره اتفاق بیافتد. برای خودم، در ایام کرونا و قرنطین هیچ کاری وجود نداشت، در یک زمان فقط ۱۰۰۰ افغانی در خانه باقی مانده بود. فلهذا ترس داشتم که زن و فرزندم را از دست بدهم. زنم می توانست به خانه پدرش رفته و بگوید در خانه نان نیست و من کاملاً بیکار می باشم. آنها می توانستند درخواست طلاق کنند.

کارگر روز مزد ۳۰ ساله

دو سه سال است که وضعیت کار خوب نیست، به خصوص در زمان این حکومت دوسره (یعنی به رهبری اشرف غنی و عبدالله عبدالله). وحشتناک است! اما نمی توانم در خانه بمانم چونکه وقتی نان نباشد چطور یک مرد می تواند با زن و فزندانش روبرو شود؟ هفته یک و یا دو روز کار پیدا می کنم. در ختم یک روز بدون کار، امکان دارد چند دانه نان که بعضی ها کمک می کنند تهیه کنم.

نتیجه گیری

وضعیت بد اقتصادی یعنی اینکه برای تعداد زیادی از مردان کارگر گزینه آخری ایستادن در نقطه مزدحم سرک و پذیرفتن کار روز مزد با نرخ ارزان است. تعداد زیاد آنها – که احتمالاً درحال افزایش است- نشان می دهد بخشی از جمعیت کشور در فقر بیشتر فرو خواهد رفت. همانطوری که کارگران روز مزد در این گزارش یادآوری کردند، آنها نان خوردن را به مشکل پیدا می کنند و تلاش دارند زنده بمانند.

درعین زمان، دولت و حامیان بین المللی افغانستان معلومات و امار و ارقام اخیر آنهایی را که مصروف مشاغل پر مخاطره اند، ندارند. حتی اگر آنها این معلومات را داشته باشند، به احتمال زیاد هیچ اقدامی برای بهبود وضعیت مزدورکارانی که برای کار دست و پا می زنند مانند کارگران روزمزد صورت نگرفته است. کمک های اقتصادی در دو دهه گذشته که تعدادی را سرمایه دار و ممتاز ساخته است، باعث گسترش نابرابری های اقتصادی و اجتماعی گردیده است. این کارگران شایدهمینطور در حال خود شان باقی ماند.

فلهذا هیچ راه حل ساده و سریع برای حل مشکلات و ازاله حالت بی ثبات شغلی کارگران فراموش شده مانند کارگران روز مزد که ناخشنودی آنها نتیجه عوامل متعدد به هم بافته است، وجود ندارد. خشونت دوامدار، اقتصاد خراب و رو به کاهش و اخیراً همه گیری ویروس کرونا همه منجر به ویرانی بازار کار گردیده است. همچنان بی توجهی دومدار دولت- و بی تفاوتی طالبان نیز بر این مشکلات افزوده است. هیچ کدام آنها به زندگی به هم ریخته و معیشت مردم آسیب پذیر توجه ندارند. تنها کاهش- و ترجیحاً توقف- درگیری ها و جنگ می تواند سنگینی این باری که در زندگی کارگران حاشیه نشین و روزمزدکاران افغانستان وجود دارد، را کاهش دهد.

(۱) برای احترام حریم خصوصی او نام وی تغییر نموده است.

(۲) از لحاظ سیستم اداری شهرهای افغانستان مانند شهر هرات به قسمتهایی که نواحی نیز خوانده میشوند، و واحد های شاروالی به گذرها و این گذرها به محلات تقسیم می گردند (ماده سوم طرزالعمل تاسیس شورای انکشافی گذر و شورای مشورتی ناحیه در شاروالی ها سال ۱۳۹۵ را مشاهده نمایید) نویسنده این گزارش از دفتر های رهنمای معاملات دریافته که گذرها به بلاکها تقسیم می گردند و هر بلاک به نوبه خود تعدادی از خانه ها را دربر میگیرد. از آنجائیکه باشندگان محل بشمول کارگران روز مزد سرگذر ها را نقطه مرکزی در ناحیه و گذرها می دانند، معمولاً در سرک اصلی و یا اطراف آن مردم و وسایط رفت و آمد می کنند. آنها برای چنین مکانی اصطلاحات دیگر مانند سرفلکه، و سرچوک نیز استفاده می کنند.

(۳) وزارت کار وامور اجتماعی مطالعه ای را  با ۵۴۴ کارگر روز مزد در ده چوک در شهر کابل، سه چوک در شهرهای هرات، مزارشریف، جلال آباد و قندهار انجام داده است. این مطالعه دریافته است که ۸۵ درصد این کارگران متاهل و میانگین خانوار آنها ۷.۸۵ نفر است، همچنان ۸۵ درصد آنها فاقد سواد ابتدائی و یا غیر رسمی بودند، ۹۸ درصد آنها از اتحادیه های کارگران اطلاعی نداشتند (که ممکن است به آنها کمک کند که با صاحبان کار چه خصوصی و چه دولتی چانه زنی‌ کنند) تا کارگران روزمزد ماهر به طور متوسط در یک روز کاری ۶۰۶ افغانی (معادل ۷.۸۷ دالر آمریکایی) درآمد داشته باشند. برای معلومات بیشتر گزارش وزارت کار و امور اجتماعی تحت عنوان “وضعیت اقتصادی و اجتماعی کارگران روزمزد”در سال ۱۳۹۵ را مشاهده نمایید.

تا قبل از تشکیل وزارت دولت در امور شهدا و معلوملین براساس حکم ریاست جمهوری در ماه دلو ۱۳۹۸، این وزارت بنام وزارت کار، امور اجتماعی، شهدا ومعلولین یاد میگردید (ویب سایت وزارت جدید را اینجا مشاهده نمایید ).

(۴) بصورت کل شهر هرات بیشتر مزدحم گردیده است. به عنوان مثال، در سال ۱۳۹۴نویسنده این گزارش به ندرت شاهد

ازدحام ترافیکی در این شهر بوده است. در چند سال اخیر، علاوه بر ساعات پرازدحام صبحگاهی و شامگاهی، در سرک ها همیشه تراکم ترافیکی وجود دارد. از این رو، شهر با ایجاد شهرک ها در اطراف آن بزرگ و بزرگتر گردیده که به وضوح بیانگر حاشیه نشینی مکانی می باشد. نه تنها شهر هرات بلکه دیگر شهر های کشور نیز از سال ۱۳۸۰ بدینسو شاهد شهر نشینی های سریع بوده است. نوشته زیر از جولیان لیسلی، “شگوفایی اقتصادی وسیاسی هرات” واشنگتن دی سی: انستیتوت صلح ایالات متحده ص ۷ الی ۱۲ سال ۱۳۹۴ را مشاهده نمایید ؛ دتلف کمیر و ذبیح الله عیسی، “حکومت داری شهری در افغانستان: ارزیابی برنامه انکشاف شهری و اجرای آن در افغانستان” https://areu.org.af/wp-content/areu_publications/2017/06/1716E-Urban-Governance-in-Afghanistan-assessing-the-new-urban-development-programme-and-its-imple.pdf واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان سال ۱۳۹۶ ص ۴ الی ۶؛ فابریزیو فوشینی، “کابل دست نخورده: راهنمائی جغرافیایی به یک کلان شهر در حال ساخت” https://www.afghanistan-analysts.org/en/special-reports/kabul-unpacked-a-geographical-guide-to-a-metropolis-in-the-making/ کابل: شبکه تحلیلگران افغانستان ۱۳۹۸؛ متیو فرنچ، پارول اگروالا، همایون فیض، احمد شعیب عزیزی، مسعود حمزه، سرینیواس پوپوری و جان تورکسترا، “انکشاف پالیسی ملی شهری در افغانستان: تجارب و درس های آموخته شده”، دیبولینا کوندو، ریمی سایچپینگ و میشایل کینیانجوی، “انکشاف پالیسی های شهری: راه هایی برای ساخت شهرهای سبز و هوشمند، سنگاپور، چاپ سال ۱۳۹۹ ص ۱۴۷- ۱۶۷ را مشاهده نمایید. در مورد حاشیه نشینی مکانی و عدالت و (نا)عدالتی در محیط شهری به تحقیق تحت عنوان “تحلیل گفتمان عدالت فضائی در سند سیاست گذاری مدیریت شهری (مطالعه موردی: شهر تهران) از مجتبی رفیعیان، ایرج قاسمی و کمال نوذری در ژورنال جفرافیای اجتماعی شهری ص ۷۱-۸۹ سال ۱۳۹۸مراجعه کنید.

(۵ ) بصورت مشخص بسیاری از کسانی که قریه های خویش را جهت کار در شهر ترک کردند، بدواً در سرگذر ها در جستجوی کار هستند. نوشته آفتاب اوپل را مشاهده نمایید “تنها برای شهر: مطالعه مهاجرت کارگران از دهات به شهر” کابل: واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان ۱۳۸۴ص ۲۰-۲۱ .

(۶) سازمان بین المللی مهاجرت برای افغانستان در ارزیابی بنیادی تحرکات پنچ گروه هدف را به شکل ذیل تعریف نموده است :

– عودت کنندگان خارج از کشور: افغانان که حد اقل به مدت شش ماه در خارج از کشور بودند و حال بازگشت کرده اند.

– مهاجرت کنندگان به خارج از کشور: افغانانی که به خارج از کشور نقل مکان یا فرار نموده اند.

– بیجاشدگان داخلی که محل اصلی خود را ترک نموده اند: افغان هایی که از یک قریه ارزیابی شده به هدف زندگی در یک منطقه دیگر افغانستان رفته اند.

– بیجاشدگان داخلی که جابجا شده اند: افغان هایی که از مناطق دیگر بیجاشده و فعلاً دریک قریه ارزیابی شده زندگی می نمایند.

– بیجاشدگان داخلی که بازگشت نموده اند: افغان هایی که از یک قریه ارزیابی شده بیجاشده بودند حالا به محل اصلی خود بازگشت نموده اند.

(۷) هفت سرگذر که توسط ریاست کار و امور اجتماعی ولایت هرات ذکر گردیده عبارت اند از: جکان، پل رگینه، نوآباد (اخیراً به یک سرگذر برای کارگران روزمزد، عمدتاً بیجاشدگان داخلی از ولایت همجوار بادغیس، مبدل گردیده است)، قول اردو، غور دروازه، پای حصار و بادمرغان می باشند. این سرگذر ها در مناطق مزدحم نواحی مختلف شهر واقع شده است (برای دانستن جزئیات در مورد نواحی ۱۵ گانه شهر هرات به ویب سایت شهر داری هرات در اینجا مراجعه کنید).

(۸) مطالعه ای که از سوی سازمان بین المللی کار در سال ۱۳۹۰ منتشر گردید، در خصوص کار پیوند خورده (یا اسارت در قرضداری نیز یاد می گردد)، در داش های خشت پزی در ولایت کابل و ننگرهار توضیح داده شده است. این سازمان داش های خشت پزی در ولایت هرات را بررسی ننموده است. به “دفن شده در داش: بررسی مختصر کار پیوند خورده در داش های خشت پزی در افغانستان” سازمان بین المللی کار، ژنیو ۱۳۹۰ .

(۹) آخرین ارزیابی وضعیت زندگی در افغانستان ۱۳۹۵ (ص ۵۵-۵۶) توجیهات و تعریف هایی از نیروی کار ملی که از سال ۱۳۹۲به اینسو استفاده می گردد، ارائه نموده است .

اکثر کارها در اقتصاد افغانستان به شکل غیر رسمی، کار کم درآمد و معاش کم، کار خانوادگی و کار اطفال، و ساعات کاری طولانی یا خیلی کم توصیف شده است. بسیار خوب استناد گردیده است که شاخص های جهانی کاربه خصوص شاخص مرتبط به بیکاری و اشتغالبرای دانستن عملکرد بازار کار در اقتصاد های این چنینی بسنده نیستندهرچند که اداره احصائیه مرکزی و معلومات، وزارت اقتصاد و وزارت کار و امور اجتماعی، شهدا و معلولین تعریف هایی را به کار برده که بیشتر مربوط به زمینه کار در افغانستان است

(۱۰) این نظرسنجی در سال۱۳۹۳ به سروی وضعیت زندگی در افغانستان تغییر نام یافت که این ارزیابی قبلا به عنوان ارزیابی ملی خطر و آسیب پذیری شناخته شده است. تا کنون شش ارزیابی انجام شده است:

     ارزیابی ملی خطر و آسیب پذیری (۱۳۸۲) .۱

 (۱۳۸۴) ارزیابی ملی خطر و آسیب پذیری.۲

ارزیابی ملی خطر و آسیب پذیری (-۱۳۸۶-۸۷).۳

ارزیابی ملی خطر و آسیب پذیری (۹۰-۱۳۹۱).۴

سروی وضعیت زندگی در افغانستان (۱۳۹۲-۹۳) و.۵

سروی وضعیت  زندگی در افغانستان (۱۳۹۵).۶

 (۱۱) برای کارگران روز مزد در هرات به ارزیابی خطرملی وآسیب پذیری ۱۳۹۰-۹۱(ص ۱۹۹) مراجعه نمایید؛ برای جمعیت هرات در سال ۱۳۹۰ و رشد آن به مرور زمان به نوشته لیسلی در پاورقی چهارم به (ص ۸) مراجعه نمایید .

(۱۲) تحقیقات دیگر، حتی قدیمی تر، نیز به شیوع کار روز مزد در شهرهای افغانستان مانند هرات اشاره داشت. به عنوان مثال، در سال ۱۳۸۵ یک تحقیق یک ساله، ۴۰ خانوار را در هر یک از سه شهر هرات، کابل و جلال آباد مورد بررسی قرار داد و دریافت که هرات بالاترین سطح “کار با مزد موقت” را داشته (۳۸ درصد در مقایسه با ۳۳ درصد در جلال آباد و ۳۲ درصد در کابل) که این بر اساس انواع کار مورد مطالعه می باشد. در این تحقیق پنج نوع کار مورد بررسی قرار گرفت: شغل منظم، شغل آزاد، کار با مزد موقت، کار در منزل و کارهای دیگر( به گونه مثال، گدایی و کار بدون مزد به عنوان مددکار).

. (۱۳ ) ادم پن، “معیشت، خدمات بنیادی و حمایت اجتماعی در افغانستان،” کابل: واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان، ۱۳۹۱، ص ۳۰ .     

(۱۴) سروی وضعیت زندگی افغانستان سال ۱۳۹۵ اشتغال آسیب پذیز را چنین تعریف می کند: کار با شرایط نسبتاً نامناسب مانند فقدان ترتیبات رسمی کار و دسترسی به مزایا یا برنامه های حمایت اجتماعی، وهمچنان حقوق کم را دارا می باشد. کارگرانی که دارای اشتغال شخصی و کارگرانی که سهم در تمویل خانواده دارند، در وضعیتی استخدام شده اند که به عنوان کار آسیب پذیر شمرده می شوند. در سروی وضعیت زندگی در افغانستان سال ۱۳۹۵، کارگران روز مزد نیز شامل می شوند.”

با این حال، در سال ۱۳۹۸ یک نشریه سازمان بین المللی کار گزارش داد که ۶۶ درصد از شغل در افغانستان تا سال ۱۳۹۷(۴۰ درصد  کارگران شغل آزاد و ۲۶ درصد  کارگرانی که سهیم در تمویل خانواده می باشند) آسیب پذیر بوده، بازهم بدون ارائه کردن امار دقیق یا مشخص نمودن کارگران روزمزد.  علاوه براین، در ماه حوت ۱۳۹۸ کارمندان اداره ملی احصائیه و معلومات و بانک جهانی براساس سروی وضعیت زندگی در افغانستان (۱۳۹۵)، برآورد کردند  که ۶۰۳۸۹۲ کارگر مرد “کارگرموقتی یا روزمزد” در رده سنی ۲۵-۵۰ در سال ۱۳۹۵ در افغانستان وجود داشته اما بدون مشخص کردن تعداد کل کارگران روزمزد (یعنی طبق تعریف ملی نیروی کار: تمام اشخاص دارای سن ۱۴ یا بالاتر از هر دو جنس (زن و مرد).

(۱۵) کار شایسته که توسط سازمان بین المللی کار تعریف شده شامل”فرصت هایی می گردد که مفید و با درآمد عادلانه، امنیت در محل کار و حمایت اجتماعی از خانواده ها، دورنمای بهتر برای پیشرفت شخصی و ادغام اجتماعی، آزادی برای ابراز نگرانی هایشان، سهم گیری در تصمیماتی که زندگی شان را تحت تاثیر قرار می دهد و تامین فرصت های برابر برای همه مردان و زنان” (گرفته شده از ص ۶۶  بررسی وضعیت زندگی در افغانستان ۱۳۹۳ ). همچنان “برنامه کار شایسته کشور افغانستان ۱۳۹۷-۱۴۰۱” سازمان بین المللی کار کابل ۱۳۹۷ را مشاهده کنید. برای بازدید اصطلاحات مشابه “کار مناسب” نقشه برداری از کار مناسب: کیفیت زندگی کاری در کل ساختار شغلی، از مارک ویلیامز، یینگ ژومین، انتشارات دانشگاه بریستول ۱۳۹۹ را مشاهده کنید.

(۱۶) یافته های نظرسنجی شرایط زندگی درافغانستان سال ۱۳۹۵ (ص ۱۲۳) نشان می دهد در میان افرادی که کار آسیب پذیر دارند، خانوار هایی که سرپرست آن کارگران روزمزد می باشند فقیر تر است. در مقایسه با آنهائی که کار آسیب پذیر ندارند، کارگران روز مزد بیشتر در فقر به سر می برند، یعنی اینکه خانوار هایی که سرپرست آن کارگران روز مزد اند به طور چشم گیری فقیر تر از آنهایی اند که معاش منظم دارند(ص ۱۲۳ نظرسنجی وضعیت زندگی در افغانستان۱۳۹۵و همچنان ص ۱۱۲ سروی وضعیت زندگی در افغانستان ۱۳۹۳).

(۱۷) درحال حاضر چهار روش برای تعیین میزان فقر در افغانستان وجود دارد.

۱- پرکار برد ترین روش تعریف ملی برای خط فقر، زندگی با در آمد کمتر از ۶۴۲۰ افغانی درماه معادل ۰۰۸۷ دالر آمریکایی در روز است که در نتیجه آن میزان ۵۴۰۴ درصدی فقر در آن زمان است (ص ۱۰۷-۱۰۸ نظرسنجی وضعیت زندگی در افغانستان ۱۳۹۵).

۲- تعریف مورد استفاده در سطح بین المللی برای خط فقر زندگی با درآمد کمتر ۱.۹۰ دالر آمریکایی در روز است. که این منجر به بیش از ۸۰ درصد فقر در افغانستان در سال۱۳۹۵  خواهد شد، صفحه ۹ “بررسی نیازهای بشر دوستانه افغانستان” دفتر هماهنگی امور بشر دوستانه سازمان ملل متحد کابل ۱۳۹۸ را مشاهده نمایید .

۳- دومن تعریف ملی برای خط فقر براساس گفته رئیس جمهور اشرف غنی و وزارت اقتصاد زندگی درآمد کمتر از ۲ دالر در روز است، براساس این رویکرد ۹۰ درصد جمعیت افغانستان در فقر زندگی می کنند. اسد ۱۳۹۹ (گزارش رسانه هارا اینجا مشاهده نمایید).

۴- یافته های گزارش شاخص فقر چند بعدی افغانستان سال ۱۳۹۵ نشان می دهد که ۵۱.۷ درصد افغانها در فقر چند بعدی به سر می برند برعکس سه روش قبلی که در بالا ذکر. یعنی اینکه اینها به چیزهایی مانند آب آشامیدنی، برق، غذای کافی و مکتب جهت آموزش فرزندان شان دسترسی ندارند. یافته های این گزارش همچنان نشان می دهد آنهایی که از لحاظ مالی فقیر اند، لزوماً فقیر چند بعدی نیستند. در واقعیت، زمانیکه ۵۱.۷ درصد مردم فقیر چند بعدی می باشند و ۵۴.۵ درصد مردم از این لحاظ فقیر است و براساس هر دو روش تنها ۳۶.۳ درصد مردم در افغانستان فقیر است. برنامه انکشاف سازمان ملل و دانشگاه آکسفورد “ترسیم مسیرهای خروج از فقر چند بعدی: دستیابی به اهداف توسعه پایدار ۱۳۹۹را مشاهده نمایید .

(۱۸) براساس گفته بانک انکشاف آسیایی، حمایت اجتماعی به معنی “مجموعه پالیسی و برنامه هایی می باشد که جهت کاهش فقر وآسیب پذیری از طریق ارتقاء بازارهای موثر کار، کاهش مواجهه باخطرات وارتقاء ظرفیت آنها جهت محافظت از خودشان در مقابل خطرات و از دست دادن درآمد” است. این پالیسی ها به سه دسته عمده تقسیم شده است: برنامه بیمه های اجتماعی، کمک های اجتماعی و برنامه بازار کار، ابتکارات مختلف به هدف حمایت اجتماعی در افغانستان وجود داشته است. صفحه۱-۲ و۶-۱۲ ” جمهوری اسلامی افغانستان، انکشاف شاخص های حمایت اجتماعی” مندالویانگ، بانک انکشاف آسیایی ۱۳۹۱ را مشاهده کنید و همچنان ص ۳۲-۳۳ “بودجه ملی سال ۱۳۹۹” وزارت مالیه کابل ۱۳۹۹ را مشاهده نمایید .

(۱۹) برای فهرست، “سکتور حمایت اجتماعی” ریاست عمومی بودجه وزارت مالیه را مشاهده نمایید و تمام بودجه ها از سال ۱۳۸۵ بدینسو را اینجا می توانید ببینید .

لیکوالان: