در اواخر ماه اسد در حالی که تنشها بر سر نتایج انتخابات، سیاستمداران را به دو گروه متقابل تقسیم کرده بود، کنفرانسی برای معرفی اندیشههای آیت الله محمد اسحاق فیاض، یکی از بلندپایهترین رهبران شیعه که بیشتر عمرش را در عراق سپری کرده و در افغانستان حضور نداشته است، درکابل برگزار شد. کنفرانس «بزرگداشت از مقام علمی آیت الله فیاض» به هدف معرفی اندیشههای وی در افغانستان راه اندازی شده بود. آیت الله فیاض خود در این گردهمایی شرکت نکرده بود و درعوض پسرش شیخ محمود فیاض همراه با هیئتی از دفترش در این کنفرانس شرکت کرده بودند. (برای خواندن پیام آیت فیاض در این کنگره اینجا را ببینید.)
آیت الله اسحاق فیاض
با این همه، خیمهی بزرگ لویه جرگه تا چوکی آخر با حضور هزاران نفر مهمان از همهی اقشار اعم از جناحهای سیاسی و دینی، جامعه مدنی، چهرههای علمی، دانشجویان و مقامهای بلندپایه دولت قبلی و کنونی پر بود. در میان مهمانان، معاون دوم رییس جمهور پیشین، محمد کریم خلیلی و معاون دوم رییس جمهوری جدید سرور دانش، همچنان رییس اجراییه دولت وحدت ملی عبدالله عبدالله و معاون دوم وی محمد محقق حضور داشتند. در عین حال، حامد کرزی رییس جمهور پیشین افغانستان و عبدالرب رسول سیاف و صبغت الله مجددی هر دو از سران برجسته و تأثیرگذار مجاهدین که متعلق به یک جریان فکری کاملاً متفاوت از اسلام اند، به نشانهی احترام پیام فرستاده بودند. (جزییات درموردکنگره را اینجا بخوانید).
در این کنفرانس که از اول صبح تا ناوقت بعد از ظهر ادامه یافت، سخنرانان متفاوت دربارهی پیام اصلی آیت الله فیاض (وحدت مسلمانان و نیاز به مدرنیزه کردن اسلام) سخن راندند و دیدگاههای او را در این رابطه ستودند.
امید برای یک رهبری متفاوت مذهبیدر شرایط که حتی در میان رهبری سیاسی و دینی شعیان افغانستان در چند سال گذشته به ندرت مسیر واحد وجود داشته است، گردهمایی و همصدایی در نکوداشت از طرف یک جمع ناهمگون، تا اندازه ای شگفتانگیز بود. مسئلهای که این تنشها را شدید کرد قانون احوال شخصیهی اهل تشیع است که در جولای ۲۰۰۹ به تایید پارلمان و امضای رییس جمهورپیشین رسید. این قانون که بر پایهی دیدگاه علمای شیعه استوار است، اعتراض شدید فعالان حقوق زن را برانگیخت. این قانون به مرد اجازه میدهد که به اجبار با همسرش آمیزش جنسی کند. چیزی که فعالان حقوق زن و دیگران به شمول بخشی از جامعهی شیعه، آن را به مثابه تجاوز جنسی یاد کردهاند.
مسئله دیگر که به طور فزاینده مورد انتقاد بخشی از افغانهای شیعه است، نفوذ ایرانیها در رهبری مذهبی آنان است. از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹، رهبران جمهوری اسلامی ایران رویکرد تبلیغی برای گسترش مذهب شیعه در کشورهای اسلامی دیگر (به شمول افغانستان) بر مبنای «ولایت فقیه» داشتهاند که توسط آیت الله خمینی رهبر پیشین جمهوری اسلامی پایه گذاری شد. احزاب مجاهدین شیعه مذهب در زمان جنگ افعانستان علیه اتحاد جماهیر شوروی برای این که از کمکهای تهران برخوردار شوند، باید این دیدگاه را میپذیرفتند. تا هنوز هم، آیت اللههای افغان برای فعال کردن مدارس از حکومت ایران کمکهای مالی دریافت میکنند.
منتقدان نفوذ رهبران محافظهکار دینی و همچنان رهبران دینی که در طی چند دهه جنگ مقام و موقفهای مهم سیاسی را اشغال کردهاند و هم پیمانان رهبران سیاسی- دینی ایران بودند، حالا امیدوارند که فیاض بتواند جامعه شیعه را کمک کند تا از آنچه سیطره ایران دانسته میشود، رهایی یابد. به عنوان نشانهای از این امید میتوان اشاره کرد که مراسم نکوداشت از آیت الله فیاض در کابل نه به ابتکار فیاض و دفتر او که توسط شیعان افغانستان، اکثراً نخبگان علمی و سیاسی که به نحوی در جستجوی یک رهبری متفاوت در جامعه شیعی افغانستان هستند، برنامه ریزی و برگزار شده بود.
بافت و ساختار رهبریت شیعه چگونه است؟
در حوزه سیاسی، با نفوذترین و مؤثرترین گروههای سیاسی در میان شیعیان افغانستان احزاب گوناناند که از حزب وحدت اسلامی افغانستان انشعاب کردهاند. حزب وحدت اسلامی افغانستان در سال ۱۹۸۹ در بامیان به پیشنهاد و رهبری ایرانیها به منظور یک پارچه ساختن احزاب شیعی تأسیس شد. این نام تا هنوز بر حزبی که توسط خلیلی رهبری میشود، مانده است و سرور دانش معاون دوم اشرف غنی نیز عضو این حزب است. دومین حزب قوی منشعب از حزب وحدت، حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان به رهبری محمد محقق است که نامزد معاونت دوم عبدالله بود و اکنون معاون دوم ریاست اجرایی در دولت وحدت ملی است. برخی از گروههای کوچکتر دیگر نیز هستند که رسماً ثبت شدهاند و برخی دیگر نه. هیچ کدام از رهبران احزاب وحدت با وجود آن که پس زمینهی تحصیلی دینی دارند خودشان را به عنوان رهبران دینی قلمداد نمیکنند. با این همه، اکثر آنان در مراسم گرامیداشت از آیت الله فیاض شرکت کرده بودند.
رهبری مذهبی شیعه کمتر تکثرگراست و آنهایی که تأثیرگذار اند در گردهمایی در خیمه لویه جرگه اشتراک نکرده بودند. دلیل رسمی و روشنی هم در این مورد بیان نشده است. یک احتمال این است که رهبری محلی شیعه در مجموع از برجسته شدن نقش فیاض در افغانستان چندان خوشحال نیستند؛ رقابت برای جذب پیروان بیشتر و پولی ناشی از آن اهمیت فوق العاده دارد که به سادگی نمیتوانند از آن بگذرند.
از جمله غایبین، به گونه مثال، میتوان از آیت الله محمد آصف محسنی یاد کرد که مقتدرترین رهبر شیعه از ۲۰۰۱ بدینسو بوده است و از رهبران سابق جهادی و سیاسی است. محسنی برای چندین دهه تا ۲۰۰۳ رهبری دومین حزب بزرگ شیعه یعنی حزب حرکت اسلامی افغانستان را که از پیوستن به حزب وحدت اباء ورزید، به عهده داشت. بعد از بازنشستگی از رهبری حزب حرکت او بزرگترین حوزه دینی در افغانستان به نام حوزه علمیه خاتم النبین را در غرب کابل ساخت که بنابر گزارشی هزینهی ساخت آن مبلغ ۱۷ میلیون دالر تخمین زده شده است. (اینجا، اینجا و اینجا را ببینید) وی هم چنان شبکه تلویزیونی معروف «تمدن» را راه اندازی کرد. آیت الله محسنی به گونه گسترده متهم به دریافت حمایت مالی از سوی ایران برای ساخت این مدرسه در بدل گسترش پالیسی های این کشور شده است. اما وی در یک مصاحبه با رادیو آزادی این اتهام را رد کرده و گفت که بودجه کامل این پروژه از ثروت شخصیاش و خمس مردم تأمین شده است. از آیت اللههای بلندپایهی دیگر شیعه که در این مراسم حضور نداشتند محقق کابلی و محمد هاشم صالحی بودند.
کارنامهی مؤثر و شکوهمند دینی
آیت الله فیاض کی است و چه ویژگیهایی دارد که این همه مخاطب را از فاصلههای دور گردهم آورد؟ وی در سال ۱۹۳۰ در قریه صوبه از توابع ولسوالی جاغوری ولایت غزنی در یک خانواده کشاورز دیده به جهان گشود. او در همان قریه به مدرسه رفت و در ۱۷ سالگی و بعد از درگذشت مادرش، راهی مشهد ایران شد. مشهد یکی از شهرهای مقدس شیعیان است که مرقد امام هشتم، امام رضا، در آن جا قرار دارد. فیاض دروس مذهبی را در مشهد پی گرفت، اما بعد از یک سال، او به نجف عراق یکی از هفت مکان مقدس اعتقادی شیعه رفت، جایی که حوزه علمیه نجف یکی از معروفترین مدارس شیعه در جهان در آن قرار دارد. فیاض در صنوف درسی عالم برجسته آیت الله سید ابولقاسم خویی (۱۸۹۹-۱۹۹۲) که فقه تدریس میکرد پیوست. فیاض به زودی یکی از بهترین شاگردان خویی شد و در سال ۱۹۶۲ میلادی خویی به وی اجازه داد که نخستین کتابش را به نام «المحضرات» که درسگفتارهای خویی در فقه بود را به دست نشر بسپارد. در پیشگفتار این کتاب، آیت الله خویی از او به عنوان «نور چشمش» یاد کرده است. بعداً فیاض خودش تدریس را در مدرسه نجف آغاز کرد.
از آن زمان به بعد آیت الله فیاض، بیشتر از بیست کتاب در زبان عربی در موضوعات گوناگون حقوق زنان، بانکداری اسلامی، حکومتداری اسلامی و طبابت مدرن- منتشرکرده است. در سال ۲۰۱۱ کتاب وی در مورد حقوق زن توسط سرور دانش به زبان دری ترجمه شده است. (کتابهای وی در اینجا قابل دسترس است) در سال ۱۹۹۲ و بعد از فوت آیت الله خویی، وی به جمع شورای مرجع پیوست که عالیترین شورای تصمیم گیری در جامعه شیعه است که چهار فقیه برجستهی جهان تشیع عضویت آن را دارند. مرجع اصطلاحی است که برای اطلاق به آیت اللههایی که صلاحیت مذهبی دارند و میتوانند مقلد داشته باشند، استفاده میشود. عالیترین مرجع به عنوان رییس شورای نجف و معتبرترین فقیه در جهان تشیع محسوب میشود (برای جزییات اینجارابخوانید). اکنون آیت الله علی سیستانی، از ایران، این مقام را در اختیار دارد. در زمان معرفی کتاب فیاض در مورد مقام زن در جامعه اسلامی،در عقرب ۱۳۹۰ در کابل، معاون دوم رییس جمهوری، سرور دانش، که در آن زمان سرپرست وزارت تحصیلات عالی بود او را سرامد مراجع در حال حاضر معرفی کرد که برخی نظریاتش نه تنها برای رهبران مذهبی افغانستان بلکه حتی برای رهبران سیاسی-مذهبی ایران چالش برانگیز خواهد بود.
غیر سیاسیسازی اسلام شیعه در افغانستان؟
فیاض برای گروه بزرگی از جامعه شیعه افغانستان به دلایل مختلف جذابیت و اهمیت دارد. نخست، او برای آنانی که معتقد اند که یک روحانی باید از پستهای سیاسی و مشخصاً از احزاب سیاسی که نظام آن اسلامی نیست اجتناب کند، محبوبیت دارد. فیاض در کتابش به نام دولت اسلامی تصریح کرده که در احادیث پیامبر و جانشینانش (امامان) شواهد موثقی برای اثبات ولایت فقیه وجود ندارد. اما از نظر عقلانی ولایت فقیه در زمان غیبت قابل اثبات است. به نظر او ولی فقیه اعلم ترین، صادقترین و عادلترین فقیه است که حکومت اسلامی را اداره میکند. چیزی که با نظام ولایت فقیه جمهوری اسلامی ایران متفاوت است؛ جایی که رهبری دینی را امر تفویض شده از طرف خداوند میداند و کسی حق پرسش را ندارد. اما در دیدگاه فیاض از آنجا که اثبات ولایت عقلی است، فضا برای مباحثه و رقابت تمام کسانی که به گونهای ظرفیت رهبری را داراست باز و امکان پذیر است.
دومین دلیلی که سبب میشود که شیعیان افغانستان آیت الله فیاض را دوست داشته باشند، این است که وی بر خلاف تمام رقبایش در افغانستان در خشونتها و جنگهای داخلی و یا احزاب و سازمانهای سیاسی دیگر دخیل نبوده است. به گونه مثال قوماندانان و جنگجویان حزب حرکت محسنی به کشتارهای بیشماری در نسل کشی افشار در سال ۱۳۷۳ متهم اند(گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر را اینجابخوانید)ږ این مسئله باعث میشود که آقای فیاض برای آنانی که در دوران مجاهدین متضرر شدهاند، نیز بیشتر قابل پذیرش باشد.
سومین دلیلی که آیت الله فیاض را در میان قشر تحصیلکرده جوامع شیعه قابل پذیرش میسازد، دیدگاههای مدرن او در بارهی حقوق زنان، بانکداری اسلامی، طب و وحدت اسلامی است. در حال حاضر زنان نمیتوانند قاضی باشند، در حالی که فیاض معتقد است که آنها حتی میتوانند رییس جمهور باشند.
علی امیری، پژوهشگر فلسفه در دانشگاه خصوصی ابن سینا و یکی از کسانی که خواهان تحول و دگرگونی بیشتر در سطح رهبری در مذهب شیعه است به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت: « اگر ما در زمانی که قانون احوال شخصیه اهل تشیع تصویب میشد به دیدگاههای فیاض دسترسی میداشتیم، اکنون قانون متفاوتی میداشتیم.» او و دیگرحامیان آیت الله فیاض به موضوعات دیگر جهان بینی وی نیز علاقه دارند. به طور مثال موضعش در بارهی انترنت. برخی آیت اللهها، به طور مثال، مکارم شیرازی-آیت الله معروف ایرانی- معتقد است که انترنت با سرعت بالا حرام است. زیرا باعث میشود که مردم چیزهای غیراسلامی مانند فیلمهای پورنوگرافی را دانلود کنند (اما روشن نیست که چرا او فکر نمیکند که با انترنت ضعیف نیز میتوان این کار را کرد، فقط کمی با تأخیر). برخلاف او، آیت الله فیاض نه تنها به پیروانش اجازه استفاده از انترنت را میدهد، بلکه باز کردن صفحات انترنتی و وبسایتهایی که از طرف دولت ایران سانسور میشوند، مثل فیسبوک و برخی آژانسهای خبری مانند بی بی سی را نیز مجاز میداند. دیگر نمونههای دیدگاه مدرن وی در مورد پیوند اعضای بدن است که از موضوعات جنجالی در کشورهای اسلامی و دیگر جوامع میباشد. برخی آیت اللهها به بیمار اجازه نمیدهند که همچون عمل جراحی بحث برانگیز را انجام دهد. زیرا این کار طرح و ریخت یک انسان را که موهبت خداوندی است تغییر میدهد. با این حال، آیت الله فیاض معتقد است که اگر عمل پیوند بتواند زندگی کسی را نجات دهد و اهدا کنندهی عضو رضایت داشته باشد، مانعی ندارد.
برخی نیز معتقد اند که آیت الله فیاض میتواند در غیر سیاسی کردن عید- مهمترین تعطیلی دینی شیعه نقش ایفا کند. چیزی که شیعیان در افغانستان از آن استقبال خواهند کرد. زیرا تقریباً در همه اعیاد فطر جامعه شیعه به این مشکل مواجه است که کدام روز را به عنوان روز اول عید تجلیل کنند. معمولاً دولت سنی مذهب افغانستان روز اول عید را مطابق با حکومت سنی مذهب عربستان اعلان میکند. در حالی که رهبران مذهبی شیعه منتظر اعلان روز اول عید از طرف حکومت ایران اند که معمولاً یک روز بعد اعلان میکند. بناءً شیعیان افغانستان یک روز بعد از جامعه عمدتاً سنی مذهب کشور از این روز تجلیل میکنند. این موضوع آنها را در یک دو راهی قرار میدهند. اگر یک افغان شیعه از عید مطابق اعلان حکومت تجلیل کند او به نوعی به همگام شدن با فقه حنفی و پیروی از آن متهم میشود و اگر مطابق ایرانیها از عید تجلیل کند به بی احترامی نسبت به حکومت خودش متهم میشود. شیعهها معتقداند که رهبر مذهبی که متهم به آلهی دست ایران بودن نباشد و به دور از رنگ و بوی سیاست روز اول عید را اعلان کند، میتواند از این روز تنش زدایی نموده و آن را به یک مراسم عبادی تبدیل کند.
در یک نگاه کلی میتوان گفت که بسیاری از شیعهها به صورت خاص پیام آقای فیاض را در مورد نیاز به مدرنیزه کردن اسلام و اینکه جهل عامل اکثر خشونتها، ناامنیها و افراط گرایی کنونی است، میپذیرند.
آیت الله فیاض به عنوان مرجع برای افغانستان
موانع زیادی سر راه تأثیرگذاری بیشتر آیت الله فیاض و غالب آمدن بر رهبران با نفوذ محلی در افغانستان وجود دارد. رهبری شیعه نیازمند بالاتر از تنها مقامهای علمی دارد. همان گونه که مهدی خلجی، تحلیلگر امور دینی اشاره میکند: «برای مرجع شدن یک مجتهد نیازمند شبکههایی است که او را به شهرت اجتماعی برساند. در حقیقت یک مرجع الزاماً با فهم ترین فرد نیست، بلکه کسی است که موفقانه بتواند یک شبکهی سودمند اقتصادی را ایجاد و با قدرتمندان روابط برقرار کند.» تنها این میتواند ضمانتی برای داشتن پیروان کافی باشد و بنابراین، وجوهات دینی و ثروت شخصی او را در قدرت نگه دارد.
برخلاف روحانیون سنی در اکثر کشورهای اسلامی به شمول افغانستان که وابسته به کمکهای مالی دولت است، آیت اللههای شیعه منابع مالیشان را از چهار طریق از پیروانشان اخذ میکنند. زکات که از ملکیتهای شخصی افراد چون زمین، حیوانات، طلا و… به دست میآید. خمس یک پنجم از نفعی که از تجارت به دست میآید. صدقه و فطر که از روزه داران در آخر ماه رمضان به دست میآید که میتواند مبلغ کلانی باشد. به طور مثال آیت الله سیستانی ایرانی، بزرگترین مرجع شیعیان، سالانه ۵۰۰ تا ۷۰۰ میلیون دالر از پیروان خود در سراسر جهان جمع آوری میکند. از طرفی آیت الله فیاض بنابر غیبت طولانی مدتش از کشور شبکههای اجتماعی و اقتصادی قدرتمند ندارد تا این منابع تکیه گاهی برای بالا آمدن او باشد. این منابع نیاز به باز شدن دفاتر و تماس گرفتن با مردم دارد و نیز لازم است تا دیدگاههای رهبر به شکل رسمی چاپ و در جامعه پخش شود تا پیروان بیشتری جلب شود. در حالی که سالهاست کارمندان دفتر او در یک دکان در قلعه نو، یک محل دور افتاده در غرب کابل، فعالیت کرده است. بر علاوه کابل، او تنها سه دفتر در سراسر کشور یعنی هرات، بلخ و غزنی دارد. او نه کدام زمینی دارد که در آن مدرسه بسازد و نه کدام روزنامه، رادیو یا شبکه تلویزیون که دیدگاههای او را پخش و گسترش دهد. تا همین اواخر دفتر کابلش کتابهای او را می فروخت به جای اینکه مانند دیگر رهبران مذهبی به مردم رایگان توزیع کنند. دولت ایران آثارش را چاپ میکند، اما به مراتب کمتر از مراجع دیگر. زیرا، فیاض در مخالفت با دیدگاههای رسمی دولت ایران مینویسد. کارمندان دفتر کابل نیز به شبکه تحلیلگران افغانستان گفتند که توان چاپ آثار او را در این جا ندارند.
برعلاوه، رهبران مؤثر و برجستهی دینی شیعه حقوق ماهانه یا شهریه برای شاگردانی که در مدارسشان ثبت نام کنند، میپردازند. علی سیستانی بزرگترین مرجع شیعه برای شاگردان مدارس در سراسر جهان شهریه میپردازد که در افغانستان ماهانه ۱۲۰۰ افغانی است. دیگر مراجع پایینتر در حد توان خصوصاً در جاهایی که پیروانشان بیشتر است شهریه میدهند. بنابر گفتههای منابعی از مدارس کابل، حدود ۲۰۰۰ شاگرد مدرسه در این شهر وجود دارد و بالاترین شهریه را آیت الله محقق کابلی میپردازد که ماهانه ۲۵۰۰ افغانی میشود. آیت الله محسنی شهریه نقد به شاگردانش نمیپردازد، اما سالانه تا ۳۰۰ طلبه میپذیرد که تمام امکانات را به شمول غذا و جای بود و باش برایشان رایگان فراهم میسازد. آیت الله خامنهای رهبر مذهبی ایران ماهانه ۲۰۰۰ افغانی برای تمام شاگردان شیعه در سراسر جهان به شمول افغانستان که در مدرسه او ثبت نام میکنند، میپردازد. دفتر فیاض در کابل در مقایسه سالانه یک هزار افغانی برای شاگردان افغان میپردازد.
گام آغازین نه بیشتر
به نظر میرسد آیت الله فیاض علاقه دارد تا فعالیتهایش را در افغانستان گسترش دهد و به درخواست حامیان جدیدش برای مؤثریت بیشتر در مسائل جاری شیعه لبیک گوید. یکی از نشانههای علاقهمندی همین است که او پسر بزرگش را به این مراسم در لویه جرگه در ماه اسد ۱۳۹۳ فرستاد. هر چند روشن نیست که چرا خود او در کابل در این گردهمایی شرکت نکرد، اما چندین احتمال مطرح است: یکی این که او تقریباً ۸۵ سال سن دارد. دیگر این که او میخواهد اول اوضاع را بیازماید و در مورد حامیان و مخالفانش پیش از این که نجف، مرکز رهبری شیعه، را ترک کند، به درک کامل برسد. در هر حال، تیم او به تازگی دفتر دوم را در کابل باز کرده و یک سلسله مراسمهای خرد دیگر در بخشهای مختلف کابل به شمول دانشگاه خصوصی ابن سینا و در شهرهای غزنی و هرات به خاطر تجلیل از شخصیت او برگزار کردهاند.
اکنون فرصت تبدیل شدن فیاض به یک مرجع برجسته و قدرتمند در افغانستان بستگی به چگونگی توفیق او در گسترش شبکهها و معرفی اندایشههای او به عامه مردم و نیز چگونگی تقابل و موضع گیریهای دلالان قدرت مذهبی دارد. به نظر میرسد او از حمایت قوی شخصیتهای مؤثری چون محمد محقق معاون دوم ریاست اجراییه که در جریان مراسم بزرگداشت از فیاض، تأکید بر نیاز به مدرنیزه کردن اسلام داشت، کریم خلیلی که او را نه تنها افتخار شیعیان که همچنان افتخار سنیها یاد کرد به اندازه کافی بهره ببرد. هر دوی این رهبران سیاسی جامعه شیعه با محمدآصف محسنی رهبر مقتدر حال حاضر شیعهها نمیتوانند در یک مسیر واحد با هم کار کنند. به نظر میرسد که تغییر در رهبری شیعه، با توجه به فشارهای طبقه تحصیلکرده بر ساختارها و قدرتمندان سنتی به وجود خواهد آمد. اما این تغییر به نفع آیت الله فیاض خواهد بود یا خیر هنوز روشن نیست.
بیاکتنې:
دا مقاله په وروستي ځل تازه شوې وه ۱۵ ثور / غويی ۱۳۹۹